Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
real time
U
زمان حقیقی
carriers
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
relative
U
پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
administrative lead time
U
زمان اداری دریافت اماد
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
procurement lead time
U
زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
time of origin
U
زمان ارسال پیام
lead time
U
مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
serials
U
ارسال داده یک بیت در هر زمان .
transmission
U
ارسال داده یک بیت در هر زمان
serial
U
ارسال داده یک بیت در هر زمان .
transmissions
U
ارسال داده یک بیت در هر زمان
shipping time
U
مدت زمان ارسال کالا
mode
U
روش ارسال داده به صورت یک بایت در هر زمان
modes
U
روش ارسال داده به صورت یک بایت در هر زمان
just in time
U
روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
idle
U
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idles
U
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idled
U
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idlest
U
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
half
U
ارسال داده در یک جهت در واحد زمان روی کانال یک سویه
worded
U
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
word
U
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
actual address
U
تعداد متوسط بیت دادهای که در یک زمان مشخص ارسال شده اند
serial
U
ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
serials
U
ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
contention
U
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
contentions
U
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presents
U
زمان حاضر زمان حال
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
presented
U
زمان حاضر زمان حال
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
present
U
زمان حاضر زمان حال
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
times
U
زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
timed
U
زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
time
U
زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
BCC
U
گونهای از برنامههای پست الکترونیکی که یک کاربر یک پیام را به چندین کاربر در یک زمان ارسال میکند
times
U
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
time
U
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed
U
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
packet
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
TDR
U
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
ecom
U
Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
tenses
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
sequential
U
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
acknowledges
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
answer/originate
U
دریافت / ارسال
asr
U
ارسال و دریافت اتوماتیک
automatic send/reciever
U
ارسال و دریافت خودکار
i/o
U
مربوط به ارسال یا دریافت داده
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
answer/originate
U
که میتواند داده دریافت یا ارسال کند
telecommunications
U
فناوری ارسال و دریافت پیام در یک مسافتی
terminals
U
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
communication
U
فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن
communication
U
ارسال دریافت داده به جای صوت و تصویر
terminal
U
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
broadcasts
U
شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
broadcast
U
شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
transceiver
U
گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند
e mail
U
سیستم ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران شبکه
asr
U
وسیله یا ترمینالی که میتواند اطلاعات را ارسال و دریافت کند
tape relay
U
ارسال و دریافت پیام به وسیله نوار یا به شکل نوارضبط
communication
U
وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند
email
U
سیستم ارسال پیام و دریافت آن ازسایر کاربران شبکه
electronic
U
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
operated
U
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
operates
U
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
operate
U
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
interactive
U
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
parallel
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelled
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
port
U
مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
paralleled
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelling
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallels
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
frees
U
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
freeing
U
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
freed
U
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
U
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
paralleling
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
chatted
U
ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ
interface
U
مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
chats
U
ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ
chat
U
ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ
eft
U
سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
CBMS
U
استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران
high level
U
قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
forward
U
ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید
forwarded
U
ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید
high-level
U
قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
facsimile
U
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
facsimiles
U
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
communicating word processor
U
پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
chatting
U
ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ
interfaces
U
مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
time
U
زمان
clock
U
زمان
ticker
[colloquial]
[watch]
U
زمان
timepiece
U
زمان
time-piece
U
زمان
clocks
U
زمان ها
simultaneously
U
در یک زمان
yet
U
تا ان زمان
whene'er
U
هر زمان
timed
U
زمان
contemporaneous
U
هم زمان
zeitgeist
U
زمان
stroke
U
زمان
stroked
U
زمان
strokes
U
زمان
stroking
U
زمان
dates
U
زمان
date
U
زمان
coinstantaneous
U
هم زمان
cotemporaneous
U
هم زمان
away
U
از ان زمان
thence
U
از ان زمان
terming
U
زمان
termed
U
زمان
term
U
زمان
times
U
زمان
cycle time
U
زمان
tempos
U
زمان
synchronous
U
هم زمان
synchrone
U
هم زمان
thitherto
U
تا ان زمان
period
U
زمان
tempo
U
زمان
time consuming
U
زمان بر
periods
U
زمان
time of blowing
U
زمان دم
time-consuming
U
زمان بر
stop
U
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stops
U
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
microsoft
U
مجموعه برنامه ها در ویندوز که به کاربر امکان می دهند فکس را از PC ارسال یا دریافت کنند
stopping
U
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stopped
U
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
input/output
U
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
time period
U
گذشت زمان
scheduling queue
U
صف زمان بندی
dwell idling time
U
زمان هرزگردی
turnaround time
U
زمان برگشت
ephemeris time
U
زمان تقویمی
wartime
U
زمان جنگ
turnaround time
U
زمان گردش
time of disintegration
U
زمان انفجار
period/stretch/lapse of time
U
گذشت زمان
ephemeris time
U
زمان نجومی
time span
U
فاصله زمان
scheduler
U
زمان بند
running time
U
زمان رانش
equilibrium time
U
زمان تعادل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com