English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heteronomous U روینده تحت چندین قانون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
backwards U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backward U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
campus environment U محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
communication U پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
growing U روینده
multivalent U دارای چندین قدر چندین بنیانی
polygenetic U دارای چندین نیا یا چندین تخم
exogenous U برون روینده
submersed U زیر اب روینده
uliginose U در باتلاق روینده
vegetive U گیاهی روینده
epiphyllous U روی برگ روینده
vegetative U روینده رویش کننده
epigeal U روینده برروی زمین روخاکی
ruderal U روینده درمیان مواد پوسیده وفاسد
ingrown U روینده و رشد کننده در درون چیز دیگری
ingrowing U رشد کننده در درون زیر گوشت روینده
legalism U رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale U فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive U قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure U قانون اصول محاکمات قانون شکلی
penal statute U قانون جزایی قانون مجازات
canon U قانون کلی قانون شرع
say's law U قانون سی . براساس این قانون
canons U قانون کلی قانون شرع
axillar U مربوط به زیر بغل از بغل روینده
underbrush U درخت کوچک روینده درزیر درخت
marginal productivity law U قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
the law does not apply to him U او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
ten U چندین
Several persons ( people ). U چندین تن
several U چندین
multifold U چندین
multipoint U با چندین خط وط
lot U چندین
multiple U چندین
the long arm of the law U دست قانون [دست قدرتمند قانون]
alternate U چندین بار
many times U چندین بار
multicolour U با چندین رنگ
multivalve U چندین دریچهای
multilineal U دارای چندین خط
manyfold U چندین مرتبه
on several occasions U در چندین وهله
many U چندین بسا
over and over again U چندین بار
over again U چندین بار
over and over U چندین بار
many books U چندین کتاب
alternated U چندین بار
alternates U چندین بار
time and again U چندین بار
multivincular U چندین پیوندی
on any number of occasions <adv.> U چندین بار
oft [archaic, literary] <adv.> U چندین بار
often <adv.> U چندین بار
many times <adv.> U چندین بار
frequently <adv.> U چندین بار
various U چندتا چندین
dozens of times U چندین بار
manifold copies U چندین نسخه
a lot of times <adv.> U چندین بار
regularly [often] <adv.> U چندین بار
many a time U چندین بار
for reasons U به چندین دلیل
several thousands U چندین هزار
polymerous U دارای چندین جزء
multivocal U دارای چندین معنی
multiplicate U چندین نسخه برداشتن از
pooh bah U صاحب چندین مقام
integration U انجام چندین عمل با هم
multi tasking U اجرای چندین کار
multistorey U ساختمان چندین طبقه
multitasking U اجرای چندین کار
polyphonous U نماینده چندین صدا
He received several bullet wounds U چندین تیربه اوخورد
Many years passed . U چندین سال گذشت
polygastric U دارای چندین معده
polygenetic U دارای چندین مبدا
ends U در انتها یا پس از چندین مشکل
ended U در انتها یا پس از چندین مشکل
end U در انتها یا پس از چندین مشکل
high-rise U ساختمان چندین اشکوبه
polyphonic U نماینده چندین صدا
swarms U چندین اشکال برنامه
swarmed U چندین اشکال برنامه
variform U دارای چندین شکل
swarm U چندین اشکال برنامه
master keys U کلید چندین قفل
master key U کلید چندین قفل
A multi-storey building. U ساختمان چندین طبقه
multifoliate U دارای چندین برگچه
cluster-block U چندین طبقه آپارتمان
multicoloured U دارای چندین رنگ
floscular U مرکب از چندین گلچه
broadcasts U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
broadcast U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
Several cars collided. U چندین اتوموبیل بهم خوردند
Several pages have been torn out. U چندین صفحه اش پاره شده
groups U جمع اوری چندین چیز با هم
groups U جمع کردن چندین وسیله با هم
group U جمع اوری چندین چیز با هم
multi disk U مربوط به چندین نوع دیسک
group U جمع کردن چندین وسیله با هم
cornet a pistons U یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
skeleton key U کلیدی که چندین قفل را بازکند
flanker U [یکی از چندین گوشه ساختمان]
polygenous U از چندین جورخاره درست شده
multipoint U اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
skeleton keys U کلیدی که چندین قفل را بازکند
complicated U با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
i wrote letter a letter U چندین کاغذ پشت سرهم نوشتم
Several engineeres were removed from office. U چندین مهندس از کار بر کنار شدند
combination U چندین چیز که با هم ترکیب شده اند
multiplex U ترکیب چندین پیام در یک رسانه ارسال
common U متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
conditional U مین کننده وقوع چندین کار مشخص
parallel U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallels U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
manifolder U ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
varriform U دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
bounces U برخورد چندین کلید در اثر تنظیم غلط
bounced U برخورد چندین کلید در اثر تنظیم غلط
bounce U برخورد چندین کلید در اثر تنظیم غلط
manifold writer U ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
commonest U متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
array U آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
arrays U آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
broadcast U شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
commoners U متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
broadcasts U پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
broadcasts U شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
broadcast U پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
polypidom U ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
resource U استفاده از یک منبع در شبکه یا سیستم توسط چندین کاربر
gulp U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulped U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
multi terminal system U سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
hall-church U [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
compound U مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
polypary U ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
Hallenkirche U [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
multifunction U ایستگاه کاری که چندین کار می توانند انجام شوند
polygenist U کسیکه عقیده داردبشر دارای چندین مبدابوده است
bounces U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
gulps U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
paralleled U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
bounced U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
paralleling U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
compounds U مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
Several people could be accommodated in this room. U چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
omnim gatherum U امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
parallel U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
bounce U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
parallelled U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
compounded U مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
parallelling U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
multi programming U سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
parallels U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
distribute U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
pack U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
condition U وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
acronym U حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
compounds U متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
dithered U رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
dither U رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
distributes U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
star network topology U شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
compounded U متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
decentralized computer network U شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
logical U تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
compound U متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
acronyms U حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
packs U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
dithers U رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
distributing U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
package U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packaged U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
letters U حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
micro prolog U PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
letter U حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
combinational U مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
common U کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
packages U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
commonest U کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
commoners U کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
averaging U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
scheduling U روش کار که به چندین کاربر امکان استفاده اشتراکی ازCPU میدهد
averages U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
master slave computer system U یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com