English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (560 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
string U رشته کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
string U رشته کردن نخ کردن
padding U حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
minor U در رشته ثانوی یا فرعی تحصیل کردن کماد
fiberize U رشته رشته کردن
ricer U رنده مخصوص رشته کردن سیب زمینی وخمیر
to interrupt a friendship U رشته دوستی را با کسی پاره کردن
To pick up (to lose) the thread of conversation. U رشته سخن را بدست گرفتن ( گم کردن )
Other Matches
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready U رشته رشته باصدای باریک
thread U رشته رشته شدن
fibrillation U رشته رشته سازی
threads U رشته رشته شدن
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
suite U رشته
train U رشته
funicle U رشته
sequence U رشته
catena U رشته
filaments U رشته
arteries U رشته
suites U رشته
string U رشته
filament U رشته
artery U رشته
coneatenation U رشته
yarns U رشته
field U رشته
trained U رشته
fielded U رشته
trains U رشته
yarn U رشته
reeve U رشته
unifilar U یک رشته
fields U رشته
threads U رشته
thread U رشته
line U رشته
lines U رشته
ghaut U رشته
tatter U رشته رشته
branches U رشته
strand U رشته
branch U رشته
strands U رشته
fiber U رشته
chains U رشته
chain U رشته
ranged U رشته
seriated U رشته رشته
ranges U رشته
range U رشته
series U رشته
filaria U رشته
fibre U رشته
sequences U رشته
fibres U رشته
disciplining U رشته علمی
the province of science U رشته علمی
disciplines U رشته علمی
line U رشته بند
yarns U رشته طناب
search string U رشته جستجو
specialty U رشته اختصاصی
optical fiber U رشته اپتیکی
division U رشته [دانشی]
train of thought U رشته افکار
yarn U رشته طناب
ranges U رشته کوه
string variable U متغیر رشته
sequence of events U رشته حوادث
heater U رشته گرمساز
quartermasters U سر رشته دار
character string U رشته دخشهای
filament resistor U مقاومت رشته
stup string U رشته تنظیم
finespun U نازک رشته
filiform U رشته مانند
majored U رشته اصلی
quartermaster U سر رشته دار
heaters U رشته گرمساز
lines U رشته بند
vermicelli U رشته فرنگی
filum U رشته لیفی
majoring U رشته اصلی
strobilation U تشکیل رشته
ghat U رشته سلسله
finite series U رشته کراندار
craftsman trade U رشته فنی
major U رشته اصلی
barbicel U رشته باریک پر
fibres U رشته علفی
system U سلسله رشته
hot wire U رشته حرارتی
hot-wire U رشته حرارتی
hot-wired U رشته حرارتی
hot-wires U رشته حرارتی
hot-wiring U رشته حرارتی
macaroni U رشته فرنگی
nerves U رشته عصبی
nerve U رشته عصبی
system U رشته دستگاه
null string U رشته تهی
null string U رشته پوچ
character string U رشته کاراکتری
string U رشته خالی
noodle U رشته فرنگی
copper strand U رشته مسی
fibre U رشته علفی
systems U رشته دستگاه
systems U سلسله رشته
spaghetti U رشته فرنگی
bit string U رشته بیتی
range رشته کوه
ranged U رشته کوه
empty string U رشته خالی
ranked U قطار رشته
the province of science U رشته علوم
incandescent filament U رشته ملتهب
symbolic string U رشته علائم
symbol stringe U رشته نمادی
computing U رشته کامپیوتر
bit string U رشته ذرهای
bit stream U رشته ذره یی
discipline U رشته علمی
ranks U قطار رشته
area U رشته [دانشی]
field U رشته [دانشی]
branch U رشته [دانشی]
rank U قطار رشته
hair worm U کرم رشته
pasta U رشته فرنگی
spinneret U رشته ساز
trained U یک رشته موج
trained U رشته سلسله
solid wire U سیم تک رشته
string length U طول رشته
string manipulation U دستکاری رشته
lighting filament U رشته ملتهب
branch U شعبه رشته
branch U رشته ساقه
ridge U رشته تپه
train U یک رشته موج
main sequence U رشته اصلی
sequence U رشته ترتیب
train U رشته سلسله
string handling U بکارگیری رشته
tract U رد بپا رشته
spinnerete U رشته ساز
guinea worm U کرم رشته
ridges U رشته تپه
trains U رشته سلسله
branches U شعبه رشته
trains U یک رشته موج
commentary U رشته یادداشت
tracts U رد بپا رشته
specialities U رشته اختصاصی
speciality U رشته اختصاصی
commentaries U رشته یادداشت
branches U رشته ساقه
alphabetic string U رشته الفبائی
sequences U رشته ترتیب
arcade U رشته طاق یاطاقها
campaigned U یک رشته عملیات جنگی
fibril U رشته کوچک تارچه
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
suites U رشته مسلسل اپارتمان
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
campaign U یک رشته عملیات جنگی
fiberglass U شیشه رشته مانند
ligation U رشته یاوسیله بستن
campaigning U یک رشته عملیات جنگی
to go in for U رشته یاپیشه خودقراردادن
campaigns U یک رشته عملیات جنگی
aline U دریک رشته قراردادن
The bonds of friendship (affection). U رشته دوستی والفت
mycelium U رشته رشدکننده قارچ
suite U رشته مسلسل اپارتمان
bonds of relationship U رشته قوم وخویشی
flight U یک رشته پلکان سلسله
continuum U رشته مسلسل تسلسل
string U برچسب مشخصات یک رشته
string U اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
terrachord U یک رشته چهار پردهای
spaghetti U خوراک رشته فرنگی
minor U رشته فرعی کهاد
string U تعداد حروف یک رشته
heater voltage U ولتاژ رشته گرمساز
tissue U رشته پارچهء بافته
heater current U جریان رشته گرمساز
heater cathode U کاتد با رشته گرمساز
competent U شایسته دارای سر رشته
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
ribbon vermicelli U رشته فرنگی باریک
areodesy U رشته مریخ شناسی
main sequence stars U ستارگان رشته اصلی
tissues U رشته پارچهء بافته
ligature U شریان بندی رشته
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
funicle U ساقه تخمچه رشته تخم چه
monofilament U تاریا رشته واحدتاب نخورده
gastrologist U صاحب سر رشته درپختن وخوردن
indirectly heated cathode U کاتد با رشته گرم ساز
strobilization U تشکیل رشته باریک شدگی
He is majoring in mathematic at the university. U در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com