English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to keep the ball rolling U رشته سخن رانگسیختن پشتش را امدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He turned his back on us. U پشتش رابه ماکرد ( به ما پشت کرد )
barrel chair U صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
A million is 1 with 6 zeros [noughts] after it. U یک میلیون عدد یک با شیش تا صفر پشتش است. [ریاضی]
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready U رشته رشته باصدای باریک
thread U رشته رشته شدن
fibrillation U رشته رشته سازی
threads U رشته رشته شدن
fiberize U رشته رشته کردن
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
thread U رشته
fibre U رشته
tatter U رشته رشته
series U رشته
strands U رشته
strand U رشته
filaments U رشته
sequence U رشته
arteries U رشته
artery U رشته
yarns U رشته
yarn U رشته
fibres U رشته
threads U رشته
sequences U رشته
fiber U رشته
suite U رشته
suites U رشته
coneatenation U رشته
unifilar U یک رشته
branch U رشته
branches U رشته
ghaut U رشته
funicle U رشته
trained U رشته
trains U رشته
filaria U رشته
catena U رشته
lines U رشته
seriated U رشته رشته
ranges U رشته
string U رشته
fields U رشته
range U رشته
train U رشته
field U رشته
ranged U رشته
reeve U رشته
fielded U رشته
line U رشته
chains U رشته
chain U رشته
filament U رشته
disciplines U رشته علمی
disciplining U رشته علمی
discipline U رشته علمی
sequence of events U رشته حوادث
null string U رشته پوچ
null string U رشته تهی
filament resistor U مقاومت رشته
empty string U رشته خالی
tract U رد بپا رشته
system U سلسله رشته
tracts U رد بپا رشته
filiform U رشته مانند
craftsman trade U رشته فنی
sequence U رشته ترتیب
specialty U رشته اختصاصی
copper strand U رشته مسی
sequences U رشته ترتیب
filum U رشته لیفی
strobilation U تشکیل رشته
noodle U رشته فرنگی
the province of science U رشته علوم
main sequence U رشته اصلی
stup string U رشته تنظیم
vermicelli U رشته فرنگی
ranges U رشته کوه
lighting filament U رشته ملتهب
ranged U رشته کوه
symbolic string U رشته علائم
symbol stringe U رشته نمادی
system U رشته دستگاه
systems U سلسله رشته
systems U رشته دستگاه
search string U رشته جستجو
string variable U متغیر رشته
solid wire U سیم تک رشته
spinneret U رشته ساز
finespun U نازک رشته
finite series U رشته کراندار
spinnerete U رشته ساز
ghat U رشته سلسله
string handling U بکارگیری رشته
guinea worm U کرم رشته
hair worm U کرم رشته
incandescent filament U رشته ملتهب
string length U طول رشته
string manipulation U دستکاری رشته
the province of science U رشته علمی
range رشته کوه
branch U رشته [دانشی]
yarn U رشته طناب
lines U رشته بند
line U رشته بند
quartermaster U سر رشته دار
string U رشته کردن
string U رشته خالی
heater U رشته گرمساز
heaters U رشته گرمساز
yarns U رشته طناب
major U رشته اصلی
nerve U رشته عصبی
pasta U رشته فرنگی
fibres U رشته علفی
fibre U رشته علفی
speciality U رشته اختصاصی
specialities U رشته اختصاصی
majoring U رشته اصلی
majored U رشته اصلی
computing U رشته کامپیوتر
ranked U قطار رشته
rank U قطار رشته
division U رشته [دانشی]
area U رشته [دانشی]
field U رشته [دانشی]
ridges U رشته تپه
ridge U رشته تپه
ranks U قطار رشته
branch U شعبه رشته
character string U رشته کاراکتری
hot wire U رشته حرارتی
hot-wire U رشته حرارتی
bit stream U رشته ذره یی
hot-wires U رشته حرارتی
hot-wiring U رشته حرارتی
quartermasters U سر رشته دار
commentaries U رشته یادداشت
commentary U رشته یادداشت
macaroni U رشته فرنگی
hot-wired U رشته حرارتی
alphabetic string U رشته الفبائی
barbicel U رشته باریک پر
bit string U رشته ذرهای
bit string U رشته بیتی
character string U رشته دخشهای
spaghetti U رشته فرنگی
optical fiber U رشته اپتیکی
trained U رشته سلسله
train U رشته سلسله
train U یک رشته موج
branches U شعبه رشته
nerves U رشته عصبی
branches U رشته ساقه
trained U یک رشته موج
branch U رشته ساقه
trains U رشته سلسله
train of thought U رشته افکار
trains U یک رشته موج
aline U دریک رشته قراردادن
heater current U جریان رشته گرمساز
bonds of relationship U رشته قوم وخویشی
areodesy U رشته مریخ شناسی
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
heater cathode U کاتد با رشته گرمساز
fibril U رشته کوچک تارچه
mycelium U رشته رشدکننده قارچ
ligature U شریان بندی رشته
minor U رشته فرعی کهاد
ligation U رشته یاوسیله بستن
fiberglass U شیشه رشته مانند
main sequence stars U ستارگان رشته اصلی
heater voltage U ولتاژ رشته گرمساز
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
spaghetti U خوراک رشته فرنگی
campaigning U یک رشته عملیات جنگی
campaigned U یک رشته عملیات جنگی
campaign U یک رشته عملیات جنگی
terrachord U یک رشته چهار پردهای
competent U شایسته دارای سر رشته
suite U رشته مسلسل اپارتمان
tissues U رشته پارچهء بافته
to go in for U رشته یاپیشه خودقراردادن
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
tissue U رشته پارچهء بافته
The bonds of friendship (affection). U رشته دوستی والفت
suites U رشته مسلسل اپارتمان
string U برچسب مشخصات یک رشته
string U اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
continuum U رشته مسلسل تسلسل
campaigns U یک رشته عملیات جنگی
flight U یک رشته پلکان سلسله
arcade U رشته طاق یاطاقها
string U تعداد حروف یک رشته
ribbon vermicelli U رشته فرنگی باریک
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
She interrupted the train of my thoughts. U رشته افکارم را پاره کرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com