Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rack railway
U
راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
airport traffic area
U
منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
traffic signal
U
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
hawse hole
U
سوراخ دماغه کشتی مخصوص عبور طناب
grapnel
U
لنگر چهارشاخه چنگک مین چنگک الکتریکی
grapnels
U
لنگر چهارشاخه چنگک مین چنگک الکتریکی
crosswalk
U
محل میخکوبی شده یا خط کشی شده عرض خیابان مخصوص عبور پیاده
wading crossing
U
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
steepest
U
سراشیب
steep
U
سراشیب
slants
U
سراشیب
sidling
U
سراشیب
sacrp
U
سراشیب
shelvy
U
سراشیب
sloping
U
سراشیب
slant
U
سراشیب
sideling
U
سراشیب
slanted
U
سراشیب
cliffy
U
سراشیب
scarp
U
سراشیب کردن
escarp
U
سراشیب کردن
cuesta
U
دشت سراشیب
stickle
U
سراشیب اشفتگی
bluffs
U
چاخان سراشیب
bluffing
U
چاخان سراشیب
bluffed
U
چاخان سراشیب
bluff
U
چاخان سراشیب
ramp
U
پلهء سراشیب
steepest
U
سرازیری سراشیب
ramps
U
پلهء سراشیب
steep
U
سرازیری سراشیب
sloped
U
زمین سراشیب شیب
slopes
U
زمین سراشیب شیب
ramp
U
سکوب سراشیب سرازیر
shelf
U
سراشیب ساحل دریا
hip roof
U
پشت بام سراشیب
bank angle
U
سراشیب مسیر هواپیما
steeply
U
بطور سراشیب یا سرازیر
ramps
U
سکوب سراشیب سرازیر
shelf
U
سراشیب عمق دریا
aslant
U
بسوی سراشیب اریبی
slope
U
زمین سراشیب شیب
bank angle
U
زاویه سراشیب مسیر
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
slope
U
سراشیب کردن سرازیر شدن
sloped
U
سراشیب کردن سرازیر شدن
slopes
U
سراشیب کردن سرازیر شدن
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
crampon
U
چنگک
crampoon
U
چنگک
prongs
U
چنگک
prong
U
چنگک
grips
U
چنگک
gripping
U
چنگک
gripped
U
چنگک
beater
U
چنگک
takle
U
چنگک
grip
U
چنگک
grab
U
چنگک
hay fork
U
چنگک
grappling iron
U
چنگک
grappling irons
U
چنگک
uncus
U
چنگک
hook
U
چنگک
hooks
U
چنگک
grapnel
U
چنگک
bracket
U
چنگک
grabbed
U
چنگک
grabs
U
چنگک
grabbing
U
چنگک
grapnels
U
چنگک
bident
U
چنگک
gables
U
سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
gable
U
سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
racked
U
چنگک جا لباسی
rake
U
چنگک چنگال
tache
U
سگک چنگک
pronged
U
چنگک دار
tach
U
سگک چنگک
tine
U
چنگک خیش
raking
U
چنگک چنگال
pintle
U
قلاب یا چنگک
boat hook
U
چنگک قایق
boat-hook
U
چنگک قایق
boat-hooks
U
چنگک قایق
rakes
U
چنگک چنگال
reaping hook
U
چنگک درو
clothes tree
U
چنگک لباس
rack
U
چنگک جا لباسی
crane hook
U
چنگک بالاکش
stringer
U
چنگک گوشت
stringers
U
چنگک گوشت
gaff
U
نیزه چنگک
wracks
U
چنگک جا لباسی
forky
U
چنگک وار
wracked
U
چنگک جا لباسی
racks
U
چنگک جا لباسی
hanger
U
چنگک لباس
hamated
U
چنگک دار
hangers
U
چنگک لباس
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
cliff-hangers
U
چنگک باریک کوهنوردی
cliff-hanger
U
چنگک باریک کوهنوردی
cliff hanger
U
چنگک باریک کوهنوردی
forklift
U
جراثقال چنگک دار
raking
U
با چنگک جمع کردن
grapnels
U
چنگک یا قلاب کشتی
grapnel
U
چنگک یا قلاب کشتی
peg
U
میخ چوبی چنگک
ungula
U
سم ناخن چنگال چنگک
pegs
U
میخ چوبی چنگک
rake
U
با چنگک جمع کردن
rakes
U
با چنگک جمع کردن
prongs
U
با چنگک صاف کردن
cleek
U
چنگک بزرگ کلاچ
prong
U
با چنگک صاف کردن
prong
U
دارای چنگک یا چنگال کردن
prongs
U
دارای چنگک یا چنگال کردن
marlinspike
U
چنگک جدا کردن کابلهای دریایی
rack
U
روی چنگک گذاردن لباس و غیره
harrows
U
چنگک زمین صاف کن وریشه جمع کن
takle
U
به قلاب اویزان کردن با چنگک گرفتن
wracks
U
روی چنگک گذاردن لباس و غیره
racks
U
روی چنگک گذاردن لباس و غیره
wracked
U
روی چنگک گذاردن لباس و غیره
harrow
U
چنگک زمین صاف کن وریشه جمع کن
racked
U
روی چنگک گذاردن لباس و غیره
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
traffic post
U
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
hock spanner
U
اچار نیم گردی در یک دسته درانتها و یک قلاب با چنگک درسر دیگر
crotch
U
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
crotches
U
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
tackle
U
چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
tackling
U
چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
tackled
U
چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
tackles
U
چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
transmissions
U
عبور
rights of way
U
حق عبور
right of way
U
حق عبور
passage of lines
U
عبور از خط
right of passage
U
حق عبور
road haulage
U
حق عبور
toll
U
حق عبور
tolling
U
حق عبور
tolls
U
حق عبور
transit
U
عبور
transmittance
U
عبور
transmittancy
U
عبور
transmission
U
عبور
fording
U
عبور از اب
transmittal
U
عبور
crossing
U
عبور
cross-Channel
U
عبور
passages
U
حق عبور
passages
U
عبور
alpha canis majoris
U
عبور
passage
U
حق عبور
passage
U
عبور
transit
U
عبور کردن
crossest
U
عبور کردن
crosses
U
عبور کردن
crosser
U
عبور کردن
passageway
U
محل عبور
passageways
U
محل عبور
cross
U
عبور کردن
passavani
U
سند عبور
deep fording
U
عبور از اب عمیق
transit
U
راه عبور
tolls
U
عوارض عبور
passes
U
اجازه عبور
transduction
U
انقال عبور
traversed
U
عبور کردن
traject
U
عبور گذرگاه
light passing
U
عبور نور
traverses
U
عبور کردن
traversing
U
عبور کردن
oil passage
U
عبور روغن
through traffic
U
عبور یکسره
toll
U
عوارض عبور
electron transition
U
عبور الکترون
tolling
U
عوارض عبور
overfly
U
عبور کردن
penstock
U
مجرای عبور اب
ford
U
محل عبور
forded
U
محل عبور
passage
U
اجازه عبور
cruise
U
عبور کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com