English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gripped U چنگ زنی
gripped U چنگ
gripped U نیروی گرفتن ادراک و دریافت
gripped U نزله وبایی نای
gripped U زکام همه جاگیر
gripped U انفلوانزا
gripped U گریپ نهر کوچک
gripped U نهر کندن
gripped U محکم گرفتن
gripped U چسبیدن به
gripped U دستگیره
gripped U چنگک
gripped U گیره
gripped U قلاب
gripped U برش
gripped U بریدگی برای گذراندن اب
gripped U جوی روباز کوچک
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped U گیر دادن
gripped U ترمینال
gripped U گیره بست
gripped U محکم گرفتن چیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
His speech gripped the television viewers ( audience ). U سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com