Perdic | toll | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 37 (8907 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	toll U	باج
	toll U	باج راه
	toll U	راهداری نواقل
	toll U	عوارض
	toll U	هزینه
	toll U	تحمل خسارت
	toll U	تعداد تلفات جنگی ضایعه
	toll U	صدای طنین زنگ یاناقوس
	toll U	طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
	toll U	عوارض عبور عوارض راهداری
	toll U	حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
	toll U	حق راهداری
	toll U	حق عبور
	toll U	عوارض راهداری
	toll U	عوارض عبور

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	to toll up U	گلوله شدن
	to take toll of any one U	تلفات زیادبرکسی وارد اوردن
	to take toll of any one U	حق کسی رادرکفش گذاشتن
	to toll up U	گرد شدن
	to toll up U	روی هم رفتن
	to toll up U	زیاد شدن
	toll thorough U	وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
	take its toll <idiom> U	باعث ویرانی
	toll-free U	تلفنرایگان
	death toll U	سانحهجانیوحشتناک
	toll traverse U	وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
	toll steel U	فولاد ابزار
	toll rest U	ابزارگاه
	toll house U	مامورزنجیر
	toll calls U	مخابره تلفنی خارج شهری
	toll call U	مخابره تلفنی خارج شهری
	toll bar U	زنجیر
	toll charge U	باج
	toll exchange U	مرکز تلفن
	toll house U	راهدار خانه
	toll house U	جایگاه
	automatic toll exchange U	مرکز تلفن خودکار سیستم سلکتوری

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy