Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rightmost
U
راست ترین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost
U
پایین ترین زیر ترین
dexiotropic
U
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropous
U
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
attention to port
U
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right.
U
این جاده اصلی به کمی راست
[مورب در سمت راست]
ادامه دارد.
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
bi directional
U
چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
court rug
U
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
To lead an idle life.
U
راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
one two
U
ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
plain dealing
U
معامله راست حسینی راست باز
orthotropous
U
دارای تخمک راست راست اسه
off
U
خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
half face
U
نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
columnleft
U
فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
underhook
U
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
side step
U
فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
right justify
U
هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
guide left
U
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
backmost
U
پس ترین
proto
U
مهم ترین
lattermost
U
پست ترین
aftmost
U
عقب ترین
driest
U
خشک ترین
furthest
U
پیشرفته ترین
bottommost
U
پایین ترین
topmost
U
اعلی ترین
least significant
U
کم اهمیت ترین
more like;most like
U
شبیه ترین
rearmost
U
عقب ترین
drier
U
: خشک ترین
arrant
U
بدنام ترین
most significant
U
پراهمیت ترین
midmost
U
میان ترین
middlemost
U
میان ترین
meritorious
U
شایسته ترین
lowest
U
پایین ترین
nethermost
U
پست ترین
undermost
U
پایین ترین
undermost
U
زیر ترین
leftmost
U
سمت چپ ترین
backmost
U
عقب ترین
lowermost
U
پایین ترین
lower most
U
پایین ترین
eldest
U
مسن ترین
lattermost
U
عقب ترین
downmost
U
پایین ترین
best
U
عظیم ترین
first and foremost
<adv.>
U
پیش ترین
most important
<adj.>
U
مهم ترین
hindmost
U
عقب ترین
foremost
U
پیش ترین
westernmost
U
غربی ترین
half left
U
فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
royal road
U
اسان ترین راه
least significant bit
U
کم اهمیت ترین بیت
least significant digit
U
کم اهمیت ترین رقم
heartstring
U
عمیق ترین احساسات دل
best
U
شایسته ترین پیشترین
neap tide
U
پائین ترین جزر و مد
aftermost
U
عقب ترین واپسین
most significant digit
U
با اهمیت ترین رقم
most significant digit
U
با ارزش ترین رقم
neap
U
خفیف ترین جزر و مد
bottom price
U
پائین ترین قیمت
most significant bit
U
با اهمیت ترین بیت
tenth rate
U
از پایین ترین جنس
tenth rate
U
پایین ترین درجه
ticks
U
سخت ترین مرحله
full-backs
U
عقب ترین بازی کن
full-back
U
عقب ترین بازی کن
ticked
U
سخت ترین مرحله
tick
U
سخت ترین مرحله
eastermost
U
شرقی ترین نقطه
easternmost
U
شرقی ترین نقطه
top flight
U
اعلی ترین مرتبه
most significant bit
U
با ارزش ترین بیت
next
U
نزدیک ترین پس ازان
lsb
U
کم اهمیت ترین بیت
innermost
U
داخلی ترین دراعماق
upmost
U
عالی ترین بالاترین درجه
troposphere
U
پایین ترین بخش اتمسفر
admiral
U
عالی ترین افسرنیروی دریایی
admirals
U
عالی ترین افسرنیروی دریایی
thermosphere
U
خارجی ترین لایه اتمسفر
main battle tank
U
قوی ترین تانک رزمی
combat resolution
U
پایین ترین رده رزمی
curtal step
U
پایین ترین پله پلگان
curtail step
U
پایین ترین پله پلگان
lasted
U
پایین ترین درجه یا مقام
Put your warmest clothes on .
U
گرم ترین لباسهایت را تن کرد
lower high water
U
پایین ترین پیشرفت اب دریا
fullback
U
جای عقب ترین بازی کن
sternmost
U
عقب ترین قسمت کشتی
lasts
U
پایین ترین درجه یا مقام
primitive data type
U
ساده ترین شکل داده
culminant
U
درمرتفع ترین موضع کامل
exosphere
U
خارجی ترین لایه اتمسفر
last
U
پایین ترین درجه یا مقام
skirting armor
U
ضخیم ترین قسمت زره تانک
next of kin
U
نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
smallest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
lowest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
subcutis
U
عمیق ترین قسمت زیر پوست
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
least developed countries
U
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
bellies
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
belly
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bottom
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottoms
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
master tooth
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
This is the easisrt way.
U
این آسان ترین راه است
lower low water
U
پایین ترین پست رفت اب دریا
supremum
U
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
least upper bound
[lub, LUB]
U
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
master pick
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
lowest common multiple
[LCM]
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
heart strings
U
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
last but not least
<idiom>
U
آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
This is the oldest Persian script in existence.
U
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
endodermis
U
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
rock bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
msd
U
با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
greatest common divisor
[gcd]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
best-seller
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
best-sellers
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
highest common factor
[HCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common factor
[GCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common divisor
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
rock-bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
knight bachelor
U
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
msb
U
با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
white wool
U
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
water collecting sump
U
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
aftermost
U
نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
best seller
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
ahmad
U
اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
dynamically
U
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
intima
U
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
Milco
U
میلکو
[مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
dynamic
U
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
The box office star of 1980.
U
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
physical
U
پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
master
U
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodesic
U
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
mastered
U
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodetic
U
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
masters
U
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
garboard
U
پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
geodeticline
U
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
bilge
U
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
geodetical
U
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
high fidelity
U
ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
hyperfocal distance
U
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
weakest maintained
U
ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
optimum
U
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
circular carpet
U
قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
minimum
U
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
silicon valley
U
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
Pentium Pro
U
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
plumply
U
سر راست
upright
U
راست
vertically
U
راست
freehearted
U
رک و راست
apeak
U
راست
bolt upright
U
راست
on end
U
راست
forthrights
U
سر راست
blankly
U
سر راست
wooden
U
راست
right footed
U
راست پا
right face
U
به راست راست
right back
U
بک راست
rectilineal
U
راست خط
dextrogyrous
U
راست بر
bee line
U
خط راست
plain spoken
U
یر راست
dextrorotatory
U
راست بر
four-square
U
رک و راست
wrapover skirt
U
راست
sheer
U
یک راست
wrapover top
U
راست
candid
U
راست
prick
U
راست
pricked
U
راست
pricking
U
راست
pricks
U
راست
erect
U
راست
plain dealing
U
راست
erecting
U
راست
righting
U
راست
righted
U
راست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com