Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
derealization
U
دگرسان بینی محیط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
depersonalization
U
دگرسان بینی خود
restructured
U
دگرسان کردن
restructure
U
دگرسان کردن
restructures
U
دگرسان کردن
heterologous
U
سرم غیر انسانی دگرسان
rezone
U
محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology
U
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
to tip something
[British E]
U
ذخیره کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
U
ته نشین شدن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
U
رسوب کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
pug nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
environmental test
U
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
septum
U
حفرههای بینی پره بینی
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses
U
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
anaglyph
U
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
predicting interval
U
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
millieu
U
محیط
circumference
U
محیط
circumferences
U
محیط
outward things
U
محیط
periphery
U
محیط
peripheries
U
محیط
entourage
U
محیط
entourages
U
محیط
girth
U
محیط
girths
U
محیط
milieux
U
محیط
surroundings
U
محیط
environments
U
محیط
environment
U
محیط
medium
U
محیط
mediums
U
محیط
ambiance
U
محیط
ambience
U
محیط
milieu
U
محیط
milieus
U
محیط
outline
U
محیط
settings
U
محیط
lapped
U
محیط
outsides
U
محیط
perimeter
U
محیط
outside
U
محیط
perimeters
U
محیط
sphere
U
محیط
lap
U
محیط
setting
U
محیط
outlining
U
محیط
spheres
U
محیط
outlines
U
محیط
outlined
U
محیط
circuity
U
محیط
circumference
U
محیط دایره
silhouette
U
محیط مریی
perimeters
U
پیرامون محیط
workbench
U
محیط کاری
miseenscene
U
محیط کلی
therapeutic millieu
U
محیط درمانی
perimeter
U
پیرامون محیط
silhouettes
U
محیط مریی
medium
U
محیط کشت
mediums
U
محیط کشت
circumferences
U
محیط دایره
peripheries
U
محیط حدود
operational environment
U
محیط عملیاتی
operational environment
U
محیط فعالیت
polarization of a medium
U
قطبش محیط
psychological environment
U
محیط روانی
windowing environment
U
محیط پنجرهای
shelf environment
U
محیط کم عمق
social milieu
U
محیط اجتماعی
periphery
U
محیط حدود
threptic
U
محیط زاد
mixed environment
U
محیط درهم
perimeter
[circumference]
of a circle
U
محیط دایره
acclimatization
U
سازش با محیط
circumambient
U
محیط دورگردیدن
ill neighboured
U
دارای محیط بد
in vitro
U
در محیط مصنوعی
in vivo
U
در محیط طبیعی
environmentalist
U
محیط نگر
milieu
U
محیط اجتماعی
environmentalists
U
محیط نگر
circling
U
محیط دایره
circles
U
محیط دایره
contour
U
محیط مرئی
atmospheric environement
U
محیط جوی
bodification
U
بهسازی محیط
dispersion medium
U
محیط پاشندگی
dispersive medium
U
محیط پخش
environment architecture
U
معماری محیط
climate for growth
U
محیط رشد
induced environment
U
محیط القایی
milieux
U
محیط اجتماعی
bonification
U
به سازی محیط
milieus
U
محیط اجتماعی
circled
U
محیط دایره
comprehensive
U
وسیع محیط
environment
U
محیط زیست
ambient temperature
U
دمای محیط
milieu therapy
U
محیط درمانی
ambient pressure
U
فشار محیط
environments
U
محیط زیست
circle
U
محیط دایره
workbenches
U
محیط کاری
living environment
U
محیط زنده
archibenthal enviroment
U
محیط ژرف اقیانوس
collapse design
U
محاسبه در محیط خمیری
acid catalysis
U
کاتالیزور در محیط اسیدی
environmental psychology
U
روانشناسی محیط نگر
environmental conservation
U
حفافت محیط زیست
misfits
U
غیر متجانس با محیط
terrestrial environment
U
وضع محیط زمین
it is meters
U
محیط ان دومتر است
bonification scheme
U
طرح بهسازی محیط
environmentalism
U
محیط زیست شناسی
environmentalism
U
محیط زیست گرایی
data base environment
U
محیط پایگاه داده
metaerg
U
صفت محیط زاد
induced environment
U
محیط القا شده
acid cure
U
پخت در محیط اسیدی
misfit
U
غیر متجانس با محیط
atlantic
U
دریای محیط غربی
accommodations
U
سازش با مقتضیات محیط
accommodation
U
سازش با مقتضیات محیط
psychonomics
U
محیط شناسی روانی
environmetal protection
U
حمایت محیط زیستی
elements
U
محیط طبیعی اخشیج
peripheral
U
دورهای وابسته به محیط
circumstance
U
شرایط محیط اهمیت
environmental protection
U
حفاظت محیط زیست
environmentalist
U
محیط زیست شناس
environmentalist
U
محیط زیست گرا
environmentalists
U
محیط زیست شناس
environmentalists
U
محیط زیست گرا
environment
U
محیط یا موقعیتهای فیزیکی
outside
U
محیط دست بالا
domain knowledge
U
دانش محیط کاربرد
element
U
محیط طبیعی اخشیج
eco-
U
پیشوند محیط پرگیر
environments
U
محیط یا موقعیتهای فیزیکی
outsides
U
محیط دست بالا
elements
U
عامل اصلی محیط طبیعی
living environment
U
جانداران محیط زیوندگان- پرمون
contamination
U
عدم خلوص و یکنواختی محیط
inverts
U
تغییر اعداد در محیط دودویی
elastic design
U
طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
acclimatization
U
توافق بااب و هوای یک محیط
invert
U
تغییر اعداد در محیط دودویی
inverting
U
تغییر اعداد در محیط دودویی
climb the wall
<idiom>
U
از محیط خسته وعصبانی شدن
great circle
U
بزرگترین دایره محیط یک کره
element
U
عامل اصلی محیط طبیعی
test
U
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tested
U
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
eupelagic environment
U
محیط زیر لایه زیرین
acclimatation
U
توافق بااب و هوای یک محیط
tests
U
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
the outer world
U
مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
demarcation
U
نشان دادن اختلاف بین دو محیط
accomodation
U
تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
environmental services
U
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
acid alkylation
U
الکیل دار کردن در محیط اسیدی
contour
U
محیط مریی دوره میزان منحنی
oxydizing agents
U
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
archive
U
قرار دادن داده در محیط ذخیره سازی
archive
U
کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
track
[on a sound recording medium]
U
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
music track
U
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
ecesis
U
نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
extraterrestrial
U
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
extraterrestrials
U
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
airspeeds
U
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
alternate
U
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
environmental refugee
U
پناهنده محیط زیستی
[بوم شناسی ]
[سیاست]
airspeed
U
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
alternated
U
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
the Green Dot®
[recycling symbol]
U
علامت نقطه سبز
[بازچرخی در محیط زیست]
alternates
U
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
autecology
U
مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
stenotopic
U
دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
virtual
U
شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
cenogenesis
U
تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد
cabin supercharger
U
کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
isoperimetry
U
گفتار در شکل هایی که محیط هاشان برابر است
to greenwash
U
نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
sere
U
تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
annulus
U
دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
eurytopic
U
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
integrated
U
محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند
cabin blower
U
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
ecology
U
علم عادت وطرز زندگی موجودات ونسبت انها با محیط
greenwash
U
نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
Plans for the dam have been rejected by environmentalists.
U
برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
cassion discase
U
تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com