English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clear U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clearer U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clearest U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clears U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
deciding U نزدیک به دروازه حریف
He was approaching the gate. U او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
heavy U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavies U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavier U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heaviest U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
headman U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
headmen U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout U پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save U نجات دروازه با پای دروازه بان
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
abducted U دورکردن
abducting U دورکردن
abduct U دورکردن
oust U دورکردن
ousts U دورکردن
ousting U دورکردن
abducts U دورکردن
to keep at a d. U دورکردن
parries U دورکردن
parry U دورکردن
to drive away U دورکردن
parrying U دورکردن
to cut off U دورکردن
to charm away U دورکردن
to hedge off U دورکردن
to f.off U دورکردن
parried U دورکردن
ousted U دورکردن
elements U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
distance U بعد دورکردن
distances U بعد دورکردن
remove U دورکردن برطرف کردن
estrange U بیگانه کردن دورکردن
removes U دورکردن برطرف کردن
dispossess U محروم کردن دورکردن
dispossessed U محروم کردن دورکردن
dispossesses U محروم کردن دورکردن
dispossessing U محروم کردن دورکردن
to throw off U رد کردن ازسرخود دورکردن
red herring <idiom> U از موضوع اصلی دورکردن
removing U دورکردن برطرف کردن
lick son U عیبی را با شلاق از کسی دورکردن
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
goalposts U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
goal U دروازه
goals U دروازه
hoop U دروازه
goal area line U خط دروازه
port U دروازه
hoops U دروازه
portals U دروازه
gates U دروازه
barbacan U دروازه
barbican U دروازه
portal U دروازه
gateways U دروازه
gateway U دروازه
gate U دروازه
puck stopper U دروازه بان
goalie U دروازه بان
tend goal U حفظ دروازه
goalies U دروازه بان
in goal U دروازه بان
goal mouth U دهانه دروازه
goalkeeper U دروازه بان
goalkeepers U دروازه بان
between the pipes U تیر دروازه
goal area U منطقه دروازه
octroi U دروازه بانی
octroi U مالیات دم دروازه
goal keeper line U خط دروازه بان
attacting zone U منطقه دروازه
goal keeper U دروازه بان
goal posts U پایههای دروازه
goal crease U محوطه دروازه
keep goal U دروازه بانی
goalar U دروازه بان
own goal U گل به دروازه خودی
own goals U گل به دروازه خودی
save U نجات دروازه
keeper U دروازه بان
gatepost U بازوی دروازه
gateposts U بازوی دروازه
wickets U دروازه کوچک
wicket U دروازه کوچک
logic gate U دروازه منطقی
goals U دروازه بان
goal U دروازه بان
hoops U دروازه کروکه
hoop U دروازه کروکه
tend goal U دروازه بانی
saved U نجات دروازه
keepers U دروازه بان
saves U نجات دروازه
starting gate U دروازه شروع
goal tender U دروازه بان
gatekeepers U دروازه بان
gate keeper U دروازه بان
gatekeeper U دروازه بان
goalpost U تیرک عمودی دروازه
petard U بمب دروازه ریز
gatehouse U اطاق دروازه بان
warder U نگهبان دروازه یا قصر
warders U نگهبان دروازه یا قصر
goalthrow U پرتاب دروازه بان
long ball U پرتاب از دور به دروازه
crossbars U تیرک افقی دروازه
goalkeeper U دروازه بان فوتبال
crossbar U تیرک افقی دروازه
goalkeepers U دروازه بان فوتبال
goalposts U تیرک عمودی دروازه
upright U تیرک عمودی دروازه
gatehouses U اطاق دروازه بان
goal umpire U دروازه بان واترپولو
gate U دروازه شروع اسکی
sally port U دروازه عبور از قلعه
fast break U حمله سریع به دروازه
changing the goal keeper U تعویض دروازه بان
shot direct at goal U شوت مستقیم به دروازه
standup goalie U دروازه بانی ایستاده
gates U دروازه شروع اسکی
shooting U شوت بسوی دروازه
twentyfive U خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
shootings U شوت بسوی دروازه
double reverse U شوت برگردان به دروازه
sally port U دروازه بزرگ قلعه
goal kick U شوت بسوی دروازه
goal games U بازیهای دروازه دار
offside line U خط فرضی موازی با دروازه
catching glove U دستکش دروازه بان
flopper U دروازه بان شیرجه رو
gate post U تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gatehouses U اطاق یازندان بالای دروازه
in- U توپی که وارد دروازه شده
drop a goal U ضربه زدن بر فراز دروازه
gatepost U تیر چار چوب دروازه
gateposts U تیر چار چوب دروازه
in U توپی که وارد دروازه شده
touch in goal line U ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
logic U دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
active U دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
defensive U منطقه دفاعی شامل دروازه
touch in goal U محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
gatehouse U اطاق یازندان بالای دروازه
send off U حرکت اسبها از دروازه شروع
seelos U دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
clears U دفع توپ ازحوالی دروازه
send-off U حرکت اسبها از دروازه شروع
send-offs U حرکت اسبها از دروازه شروع
clear U دفع توپ ازحوالی دروازه
stick glove U دستکش کلفت دروازه بان
nineteens U علامت تعویض دروازه بان
nineteen U علامت تعویض دروازه بان
punch the ball U مشت کردن دروازه بان
clearer U دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest U دفع توپ ازحوالی دروازه
battering rams U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
field goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
battering ram U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
faubourg U قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
field player U بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
drop goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
peel U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
goal kick U ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
end zone U منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
dropped goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
peels U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
goal throw U پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
uprights U تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
hanging-post U [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
A creaking gate hang long. <proverb> U یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
smothering U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
slotting U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
short side U خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
stickside U سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
inhibit U ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
smothered U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
inverter U دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
gopura U [دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
three state logic U دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com