English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reabsorb U دوباره مکیدن و جذب کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
take a suck at U مکیدن
sucks U مکیدن
absorb U مکیدن
absorbs U مکیدن
to give suck at U مکیدن
suck U مکیدن
sucked U مکیدن
sucking reflex U بازتاب مکیدن
intakes U مکیدن تنفس
suction U عمل مکیدن
resorption U مکیدن مجدد
to suck milk U پستان مکیدن
bilge U مکیدن اب یا روغن
thumb sucking U شست مکیدن
vampirism U خون مکیدن
intake U مکیدن تنفس
slurps U صدای مکیدن دراوردن
slurped U صدای مکیدن دراوردن
slurping U صدای مکیدن دراوردن
slurp U صدای مکیدن دراوردن
suck dry U مکیدن و خشک انداختن
proboscis U الت مکیدن حشره
proboscises U الت مکیدن حشره
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
to suck on U مکیدن [مثال آب نبات چوبی ]
to bleed somebody U خون کسی را مکیدن [اصطلاح مجازی]
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
refilling U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
refill U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
refilled U دوباره پر کردن
refresh U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
rejuvenated U دوباره جوان کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
reopened U دوباره باز کردن
resurfaced U دوباره روکاری کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
resurface U دوباره روکاری کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
regarding U دوباره تسطیح کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
reproducing U دوباره چاپ کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
redeveloped U دوباره پیشرفته کردن
re-examines U دوباره بازپرسی کردن
revise U دوباره چاپ کردن
revises U دوباره چاپ کردن
revising U دوباره چاپ کردن
reproduces U دوباره چاپ کردن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
re-examine U دوباره بازپرسی کردن
redefines U دوباره تعریف کردن
revalidate U دوباره پادار کردن
redirecting U دوباره راهنمایی کردن
retaken U دوباره تسخیر کردن
reexamine U دوباره امتحان کردن
reopen U دوباره باز کردن
reappraises U دوباره ارزیابی کردن
reappraising U دوباره ارزیابی کردن
re form U دوباره درست کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
reschedule U دوباره برنامهریزی کردن
cold start U دوباره روشن کردن
re examine U دوباره بازپرسی کردن
retake U دوباره تسخیر کردن
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
rejuvenate U دوباره جوان کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
reproduced U دوباره چاپ کردن
redistributing U دوباره پخش کردن
redistribute U دوباره پخش کردن
reinstates U دوباره برقرار کردن
redirects U دوباره راهنمایی کردن
regained U دوباره تصرف کردن
re-examining U دوباره بازپرسی کردن
redevelops U دوباره پیشرفته کردن
regaining U دوباره تصرف کردن
redirected U دوباره راهنمایی کردن
rephrase U دوباره عبارتبندی کردن
reliving U دوباره تجربه کردن
relives U دوباره تجربه کردن
relive U دوباره تجربه کردن
re-examined U دوباره بازپرسی کردن
redistributes U دوباره پخش کردن
reopening U دوباره باز کردن
regain U دوباره تصرف کردن
reappraised U دوباره ارزیابی کردن
redistributed U دوباره پخش کردن
relived U دوباره تجربه کردن
reinstating U دوباره برقرار کردن
rephrased U دوباره عبارتبندی کردن
rephrases U دوباره عبارتبندی کردن
redirect U دوباره راهنمایی کردن
rescheduled U دوباره برنامهریزی کردن
reproduce U دوباره چاپ کردن
regains U دوباره تصرف کردن
redefine U دوباره تعریف کردن
reschedules U دوباره برنامهریزی کردن
reinstate U دوباره برقرار کردن
rescheduling U دوباره برنامهریزی کردن
reopens U دوباره باز کردن
redefined U دوباره تعریف کردن
reinstated U دوباره برقرار کردن
revalue U دوباره ارزیابی کردن
revalued U دوباره ارزیابی کردن
resurfaces U دوباره روکاری کردن
redefining U دوباره تعریف کردن
revalues U دوباره ارزیابی کردن
reappraise U دوباره ارزیابی کردن
rephrasing U دوباره عبارتبندی کردن
oversrike U دوباره چاپ کردن
redeveloping U دوباره پیشرفته کردن
revaluing U دوباره ارزیابی کردن
remarried U دوباره عروسی کردن
rewired U دوباره سیمکشی کردن
recondition U دوباره درست کردن
recommit U دوباره زندان کردن
recompose U دوباره انشاء کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
remarry U دوباره عروسی کردن
recollects U دوباره جمع کردن
reinterpret U دوباره تفسیر کردن
retransmit U دوباره مخابره کردن
retranslate U دوباره ترجمه کردن
reassociate U دوباره معاشرت کردن
rewires U دوباره سیمکشی کردن
reasure U دوباره بیمه کردن
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
recalculate U دوباره حساب کردن
retry U دوباره ازمایش کردن
reuse U دوباره استفاده کردن
recollecting U دوباره جمع کردن
recollected U دوباره جمع کردن
reactivates U دوباره فعال کردن
reimport U دوباره وارد کردن
back fill U عمل دوباره پر کردن
revisiting U دوباره ملاقات کردن
retrocede U دوباره واگذار کردن
rejuveoize U دوباره جوان کردن
reengage U دوباره استخدام کردن
revisits U دوباره ملاقات کردن
revisited U دوباره ملاقات کردن
reemploy U دوباره استخدام کردن
reconditions U دوباره درست کردن
reinsure U دوباره بیمه کردن
recollect U دوباره جمع کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
rewake U دوباره بیدار کردن
redeliver U دوباره مستخلص کردن
reactivate U دوباره فعال کردن
reinstall U دوباره برقرار کردن
reforge U دوباره جعل کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
re establish U دوباره برپا کردن
retry U دوباره محاکمه کردن
retakes U دوباره تسخیر کردن
restart U روشن کردن دوباره
re establish U دوباره تاسیس کردن
resorb U دوباره جذب کردن
retaking U دوباره تسخیر کردن
reoccupy U دوباره اغاز کردن
remonetize U دوباره رایج کردن
revisit U دوباره ملاقات کردن
renegotiate U دوباره مذاکره کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com