Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rearm
U
دوباره مسلح شدن یا کردن
rearmed
U
دوباره مسلح شدن یا کردن
rearms
U
دوباره مسلح شدن یا کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rearmament
U
دوباره مسلح شدن
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
equip
U
مسلح کردن
cocking
U
مسلح کردن
arm
U
مسلح کردن
reinforce
U
مسلح کردن
reenforce
U
مسلح کردن
reinforces
U
مسلح کردن
cocks
U
مسلح کردن
cock
U
مسلح کردن
weapon
U
مسلح کردن
forcing
U
مسلح کردن
arming
U
مسلح کردن
enarm
U
مسلح کردن
force
U
مسلح کردن
equips
U
مسلح کردن
armement
U
مسلح کردن
equipping
U
مسلح کردن
forces
U
مسلح کردن
weapons
U
مسلح کردن
garnishes
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnish
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnished
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
disarmament
U
غیر مسلح کردن
forearms
U
از پیش مسلح کردن
disarm
U
غیر مسلح کردن
disarmed
U
غیر مسلح کردن
disarms
U
غیر مسلح کردن
deactivated
U
غیر مسلح کردن
forearm
U
از پیش مسلح کردن
actuate
U
مسلح کردن مین
deactivate
U
غیر مسلح کردن
deactivates
U
غیر مسلح کردن
deactivating
U
غیر مسلح کردن
unarm
U
غیر مسلح کردن
armed services
U
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
icing
U
مسلح کردن بتون فشرده کردن فولاد
enarm
U
مسلح شدن اماده کارزار کردن
privateer
U
درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
safing
U
از حالت مسلح بودن خارج کردن
armor
U
مسلح کردن زره پوش کردن
arm
U
مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
armstrong
U
سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
rearming
U
تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
tempering (metallurgy)
U
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
revamps
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relay
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking
U
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
replenished
U
دوباره پر کردن
refilling
U
دوباره پر کردن
refill
U
دوباره پر کردن
refilled
U
دوباره پر کردن
replenishing
U
دوباره پر کردن
refreshes
U
دوباره پر کردن
replenishes
U
دوباره پر کردن
replenish
U
دوباره پر کردن
refreshed
U
دوباره پر کردن
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
refresh
U
دوباره پر کردن
refills
U
دوباره پر کردن
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
re form
U
دوباره درست کردن
remarry
U
دوباره عروسی کردن
redirect
U
دوباره راهنمایی کردن
reproduces
U
دوباره چاپ کردن
reproduced
U
دوباره چاپ کردن
re-examine
U
دوباره بازپرسی کردن
re-examined
U
دوباره بازپرسی کردن
reproducing
U
دوباره چاپ کردن
re examine
U
دوباره بازپرسی کردن
re establish
U
دوباره برپا کردن
re establish
U
دوباره تاسیس کردن
re export
U
دوباره صادر کردن
revaluing
U
دوباره ارزیابی کردن
reopen
U
دوباره باز کردن
oversrike
U
دوباره چاپ کردن
reopens
U
دوباره باز کردن
redirected
U
دوباره راهنمایی کردن
revalues
U
دوباره ارزیابی کردن
revalued
U
دوباره ارزیابی کردن
reopened
U
دوباره باز کردن
revalue
U
دوباره ارزیابی کردن
reopening
U
دوباره باز کردن
re-examining
U
دوباره بازپرسی کردن
re-examines
U
دوباره بازپرسی کردن
remarried
U
دوباره عروسی کردن
remarries
U
دوباره عروسی کردن
re paving
U
دوباره فرش کردن
redirecting
U
دوباره راهنمایی کردن
reorganized
U
دوباره متشکل کردن
reorganizes
U
دوباره متشکل کردن
regarding
U
دوباره تسطیح کردن
reorganizing
U
دوباره متشکل کردن
rewake
U
دوباره بیدار کردن
retrocede
U
دوباره واگذار کردن
retransmit
U
دوباره مخابره کردن
retranslate
U
دوباره ترجمه کردن
revalidate
U
دوباره پادار کردن
reuse
U
دوباره استفاده کردن
retry
U
دوباره ازمایش کردن
retry
U
دوباره محاکمه کردن
restart
U
روشن کردن دوباره
resorb
U
دوباره جذب کردن
reorganize
U
دوباره متشکل کردن
reorganising
U
دوباره متشکل کردن
reorganises
U
دوباره متشکل کردن
redirects
U
دوباره راهنمایی کردن
regain
U
دوباره تصرف کردن
regained
U
دوباره تصرف کردن
revisits
U
دوباره ملاقات کردن
revisiting
U
دوباره ملاقات کردن
regaining
U
دوباره تصرف کردن
revisited
U
دوباره ملاقات کردن
revisit
U
دوباره ملاقات کردن
redefine
U
دوباره تعریف کردن
redefined
U
دوباره تعریف کردن
redefines
U
دوباره تعریف کردن
redefining
U
دوباره تعریف کردن
regains
U
دوباره تصرف کردن
reorganised
U
دوباره متشکل کردن
reactivate
U
دوباره فعال کردن
reactivated
U
دوباره فعال کردن
rejuveoize
U
دوباره جوان کردن
reforge
U
دوباره جعل کردن
reexamine
U
دوباره امتحان کردن
reengage
U
دوباره استخدام کردن
reemploy
U
دوباره استخدام کردن
redeliver
U
دوباره مستخلص کردن
recompose
U
دوباره انشاء کردن
recommit
U
دوباره زندان کردن
recalculate
U
دوباره حساب کردن
rebind
U
دوباره صحافی کردن
reasure
U
دوباره بیمه کردن
reassociate
U
دوباره معاشرت کردن
reassociate
U
دوباره متحد کردن
re strain
U
دوباره صاف کردن
reorder
U
دوباره مرتب کردن
reimport
U
دوباره وارد کردن
reinstall
U
دوباره برقرار کردن
reactivates
U
دوباره فعال کردن
reactivating
U
دوباره فعال کردن
republish
U
دوباره منتشر کردن
republish
U
دوباره چاپ کردن
recondition
U
دوباره درست کردن
reconditioned
U
دوباره درست کردن
reconditions
U
دوباره درست کردن
reoccupy
U
دوباره اغاز کردن
renegotiate
U
دوباره مذاکره کردن
reinterpret
U
دوباره تفسیر کردن
reinsure
U
دوباره بیمه کردن
re sort
U
دوباره جور کردن
redeveloped
U
دوباره پیشرفته کردن
rejuvenate
U
دوباره جوان کردن
retaken
U
دوباره تسخیر کردن
redistributing
U
دوباره پخش کردن
recollect
U
دوباره جمع کردن
retake
U
دوباره تسخیر کردن
recollected
U
دوباره جمع کردن
recollecting
U
دوباره جمع کردن
resurfaces
U
دوباره روکاری کردن
redistributes
U
دوباره پخش کردن
recollects
U
دوباره جمع کردن
reinstating
U
دوباره برقرار کردن
reinstates
U
دوباره برقرار کردن
reinstated
U
دوباره برقرار کردن
revising
U
دوباره چاپ کردن
rejuvenated
U
دوباره جوان کردن
rejuvenates
U
دوباره جوان کردن
rejuvenating
U
دوباره جوان کردن
redistributed
U
دوباره پخش کردن
rewiring
U
دوباره سیمکشی کردن
rewired
U
دوباره سیمکشی کردن
rewire
U
دوباره سیمکشی کردن
retakes
U
دوباره تسخیر کردن
redevelop
U
دوباره پیشرفته کردن
reappraising
U
دوباره ارزیابی کردن
redeveloping
U
دوباره پیشرفته کردن
redevelops
U
دوباره پیشرفته کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com