Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
retry
U
دوباره محاکمه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trial
U
محاکمه محاکمه کردن
trials
U
محاکمه محاکمه کردن
try by martial law
U
به وسیله دادگاه نظامی محاکمه شدن طبق قوانین زمان جنگ محاکمه شدن
new trial
U
محاکمه جدید تجدید محاکمه
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
court martial
U
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
tries
U
محاکمه کردن
try
U
محاکمه کردن
jurisdiction
U
محاکمه کردن
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
to take somebody to court
U
کسی را محاکمه کردن
to put somebody on trial
U
کسی را محاکمه کردن
court-martial
U
دردیوان حرب محاکمه کردن
court martial
U
در دادگاه نظامی محاکمه کردن
court-martialling
U
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martials
U
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialled
U
دردیوان حرب محاکمه کردن
lynches
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynch
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynched
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
probate
U
محاکمه کردن استنطاق کردن
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
tempering (metallurgy)
U
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
revamps
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
overpacking
U
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relay
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
refreshes
U
دوباره پر کردن
refresh
U
دوباره پر کردن
refill
U
دوباره پر کردن
refilling
U
دوباره پر کردن
replenishing
U
دوباره پر کردن
replenished
U
دوباره پر کردن
refills
U
دوباره پر کردن
refreshed
U
دوباره پر کردن
replenish
U
دوباره پر کردن
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
replenishes
U
دوباره پر کردن
refilled
U
دوباره پر کردن
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
trials
U
محاکمه
trial at the bar
U
محاکمه
legal procedure
U
محاکمه
hearing
U
محاکمه
case
U
محاکمه
cases
U
محاکمه
hearings
U
محاکمه
jurisdiction
U
محاکمه
court procedure
U
محاکمه
trial
U
محاکمه
redistributing
U
دوباره پخش کردن
reimport
U
دوباره وارد کردن
recollected
U
دوباره جمع کردن
rejuvenates
U
دوباره جوان کردن
recollect
U
دوباره جمع کردن
revaluing
U
دوباره ارزیابی کردن
revalues
U
دوباره ارزیابی کردن
republish
U
دوباره چاپ کردن
rewiring
U
دوباره سیمکشی کردن
remonetize
U
دوباره رایج کردن
recollecting
U
دوباره جمع کردن
reorganises
U
دوباره متشکل کردن
reoccupy
U
دوباره اغاز کردن
recollects
U
دوباره جمع کردن
reinstate
U
دوباره برقرار کردن
rewired
U
دوباره سیمکشی کردن
reinsure
U
دوباره بیمه کردن
renegotiate
U
دوباره مذاکره کردن
reinstated
U
دوباره برقرار کردن
republish
U
دوباره منتشر کردن
reinstates
U
دوباره برقرار کردن
reinstating
U
دوباره برقرار کردن
revalued
U
دوباره ارزیابی کردن
redistributes
U
دوباره پخش کردن
re establish
U
دوباره برپا کردن
resurfaces
U
دوباره روکاری کردن
re establish
U
دوباره تاسیس کردن
regaining
U
دوباره تصرف کردن
retransmit
U
دوباره مخابره کردن
relive
U
دوباره تجربه کردن
oversrike
U
دوباره چاپ کردن
regain
U
دوباره تصرف کردن
reappraise
U
دوباره ارزیابی کردن
rewire
U
دوباره سیمکشی کردن
reinstall
U
دوباره برقرار کردن
retranslate
U
دوباره ترجمه کردن
recompose
U
دوباره انشاء کردن
regains
U
دوباره تصرف کردن
revalue
U
دوباره ارزیابی کردن
regained
U
دوباره تصرف کردن
revalidate
U
دوباره پادار کردن
redistributed
U
دوباره پخش کردن
redirects
U
دوباره راهنمایی کردن
redirecting
U
دوباره راهنمایی کردن
redirected
U
دوباره راهنمایی کردن
redirect
U
دوباره راهنمایی کردن
recommit
U
دوباره زندان کردن
redistribute
U
دوباره پخش کردن
reforge
U
دوباره جعل کردن
reuse
U
دوباره استفاده کردن
retake
U
دوباره تسخیر کردن
retaken
U
دوباره تسخیر کردن
reliving
U
دوباره تجربه کردن
relived
U
دوباره تجربه کردن
reconditions
U
دوباره درست کردن
reactivating
U
دوباره فعال کردن
reassociate
U
دوباره متحد کردن
redefining
U
دوباره تعریف کردن
redefines
U
دوباره تعریف کردن
reactivates
U
دوباره فعال کردن
redefined
U
دوباره تعریف کردن
rewires
U
دوباره سیمکشی کردن
resorb
U
دوباره جذب کردن
reproduces
U
دوباره چاپ کردن
reproducing
U
دوباره چاپ کردن
back fill
U
عمل دوباره پر کردن
reasure
U
دوباره بیمه کردن
reassociate
U
دوباره معاشرت کردن
recondition
U
دوباره درست کردن
reconditioned
U
دوباره درست کردن
rebind
U
دوباره صحافی کردن
relives
U
دوباره تجربه کردن
reproduce
U
دوباره چاپ کردن
reactivated
U
دوباره فعال کردن
reorganizing
U
دوباره متشکل کردن
rejuveoize
U
دوباره جوان کردن
cold start
U
دوباره روشن کردن
reorganized
U
دوباره متشکل کردن
rebuild
U
دوباره ساختمان کردن
reorder
U
دوباره مرتب کردن
rebuilds
U
دوباره ساختمان کردن
retry
U
دوباره ازمایش کردن
resurfaced
U
دوباره روکاری کردن
rejuvenating
U
دوباره جوان کردن
reorganize
U
دوباره متشکل کردن
reorganising
U
دوباره متشکل کردن
reinterpret
U
دوباره تفسیر کردن
revisit
U
دوباره ملاقات کردن
rejuvenated
U
دوباره جوان کردن
redefine
U
دوباره تعریف کردن
reactivate
U
دوباره فعال کردن
recalculate
U
دوباره حساب کردن
reorganizes
U
دوباره متشکل کردن
restart
U
روشن کردن دوباره
retakes
U
دوباره تسخیر کردن
revisits
U
دوباره ملاقات کردن
reproduced
U
دوباره چاپ کردن
revisiting
U
دوباره ملاقات کردن
rejuvenate
U
دوباره جوان کردن
revisited
U
دوباره ملاقات کردن
retaking
U
دوباره تسخیر کردن
reappraising
U
دوباره ارزیابی کردن
re examine
U
دوباره بازپرسی کردن
re form
U
دوباره درست کردن
reengage
U
دوباره استخدام کردن
redevelop
U
دوباره پیشرفته کردن
rephrases
U
دوباره عبارتبندی کردن
reschedules
U
دوباره برنامهریزی کردن
re-examined
U
دوباره بازپرسی کردن
revise
U
دوباره چاپ کردن
reopened
U
دوباره باز کردن
re-examines
U
دوباره بازپرسی کردن
re export
U
دوباره صادر کردن
reemploy
U
دوباره استخدام کردن
revises
U
دوباره چاپ کردن
regarding
U
دوباره تسطیح کردن
reopens
U
دوباره باز کردن
reexamine
U
دوباره امتحان کردن
rephrased
U
دوباره عبارتبندی کردن
remarries
U
دوباره عروسی کردن
rescheduling
U
دوباره برنامهریزی کردن
revising
U
دوباره چاپ کردن
reorganised
U
دوباره متشکل کردن
rephrase
U
دوباره عبارتبندی کردن
reopening
U
دوباره باز کردن
rescheduled
U
دوباره برنامهریزی کردن
rephrasing
U
دوباره عبارتبندی کردن
remarried
U
دوباره عروسی کردن
reappraised
U
دوباره ارزیابی کردن
reappraises
U
دوباره ارزیابی کردن
remarry
U
دوباره عروسی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com