English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
resorbent U دوباره جذب کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
recreative U دوباره ایجاد کننده
reproducer U دوباره تولید کننده
Other Matches
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
on more U دوباره
continually U دوباره و دوباره
afresh U دوباره
again U دوباره
de novo U دوباره
bis U دوباره
revet U دوباره
anew U دوباره
redevelops U دوباره فاهرکردن
recapture U دوباره تسخیرکردن
reproductions U تولید دوباره
render U دوباره دادن
redeveloping U دوباره فاهرکردن
reproduction U تولید دوباره
refilling U دوباره پرکردن
refilled U دوباره پرکردن
repeated test U ازمون دوباره
repass U دوباره عبورکردن
remakes U دوباره سازی
refill U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
rebirth U تولد دوباره
refilling U دوباره پر کردن
reinvest U دوباره گماشتن
redeveloped U دوباره فاهرکردن
A fresh lease of life. U عمر دوباره
re-runs U دوباره دویدن
resold U دوباره فروختن
resells U دوباره فروختن
reselling U دوباره فروختن
resell U دوباره فروختن
re-run U دوباره دویدن
re-ran U دوباره دویدن
refillable U دوباره پر کردنی
refill U دوباره پرکردن
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
regorge U دوباره فروبردن
rendered U دوباره دادن
redevelop U دوباره فاهرکردن
re-running U دوباره دویدن
rehear U دوباره شنیدن
reassembling U دوباره سوارکردن
reassembles U دوباره سوارکردن
come back U دوباره مد شدن
reassembled U دوباره سوارکردن
reassemble U دوباره سوارکردن
remake U دوباره سازی
rework U دوباره ورزیدن
rewrite U دوباره نوشتن
rewrite U دوباره نویسی
rewrites U دوباره نوشتن
rewrites U دوباره نویسی
rewriting U دوباره نوشتن
retaken U دوباره گرفتن
rewriting U دوباره نویسی
reinstate U دوباره گماشتن
repiece U دوباره سر هم دادن
retakes U دوباره گرفتن
retaking U دوباره گرفتن
reworked U دوباره ورزیدن
reinstating U دوباره گماشتن
reinstates U دوباره گماشتن
reworking U دوباره ورزیدن
reworks U دوباره ورزیدن
recurring U دوباره فاهرشونده
refilled U دوباره پر کردن
rewritten U دوباره نوشتن
rewritten U دوباره نویسی
renders U دوباره دادن
refills U دوباره پر کردن
reseats U دوباره نشاندن
reseating U دوباره نشاندن
reseated U دوباره نشاندن
rejoin U دوباره پیوستن به
refills U دوباره پرکردن
rejoining U دوباره پیوستن به
rejoins U دوباره پیوستن به
reissuing U دوباره منتشرکردن
reinstated U دوباره گماشتن
rewrote U دوباره نوشتن
rewrote U دوباره نویسی
retake U دوباره گرفتن
encore U دوباره بنوازید
encores U دوباره بنوازید
reissue U دوباره منتشرکردن
reissued U دوباره منتشرکردن
reissues U دوباره منتشرکردن
replenishment U دوباره پرکردن
reseat U دوباره نشاندن
replenishing U دوباره پر کردن
rally U دوباره بکارانداختن
re fuse U دوباره گداختن
rallies U دوباره بکارانداختن
digamy U عروسی دوباره
re establishment U دوباره برقرارسازی
rallied U دوباره بکارانداختن
reedify U دوباره ساختن
re edify U دوباره ساختن
re echo U دوباره برگرداندن
reproduce U دوباره تولیدکردن
retransmit U دوباره فرستادن
repeat U دوباره گفتن
recoat U دوباره اندودن
repullulate U دوباره درامدن
reconstruction U دوباره سازی
reconstructions U دوباره سازی
refreshing U دوباره سازی
resorb U دوباره بعلیدن
refreshingly U دوباره سازی
resorption U بلع دوباره
restart U شروع دوباره
resurge U دوباره برخاستن
reproduced U دوباره تولیدکردن
revest U دوباره گماشتن
rejoined U دوباره پیوستن به
readjusts U دوباره تعدیل
readjusting U دوباره تعدیل
readjusted U دوباره تعدیل
readjust U دوباره تعدیل
to come again U دوباره امدن
plerosis U دوباره پرشدن
once more U دوباره باردیگر
repeats U دوباره ساختن
repeats U دوباره گفتن
second check U بررسی دوباره
recapturing U دوباره تسخیرکردن
reproduces U دوباره تولیدکردن
rewake U دوباره برانگیختن
twice born U دوباره زاد
reproducing U دوباره تولیدکردن
rewriter U دوباره نویس
fox message U پیام دوباره
re count U دوباره شمردن
re construction U دوباره سازی
recaptured U دوباره تسخیرکردن
recaptures U دوباره تسخیرکردن
repeat U دوباره ساختن
replenishes U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
refloated U دوباره به اب انداختن
refloats U دوباره به اب انداختن
reproducer U دوباره تولیدکننده
refloating U دوباره به اب انداختن
redintegrate U دوباره مستقرشونده
refresh U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
reenagement U استخدام دوباره
reelect U دوباره گزیدن
recature U دوباره تسخیرکردن
refloat U دوباره به اب انداختن
replenish U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
rewire U دوباره سیمکشی کردن
rewired U دوباره تلگراف زدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com