English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reforge U دوباره برسندان کوفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
forging U برسندان کوبیدن
contuse U کوفتن
footslog U پا کوفتن
knock at the door U در کوفتن
forges U بر سندان کوفتن
forge U بر سندان کوفتن
represses U باز کوفتن فرونشاندن
repressing U باز کوفتن فرونشاندن
repress U باز کوفتن فرونشاندن
oppresses U ستم کردن بر کوفتن
oppress U ستم کردن بر کوفتن
oppressing U ستم کردن بر کوفتن
repress U سرکوب کردن در خود کوفتن
repressing U سرکوب کردن در خود کوفتن
represses U سرکوب کردن در خود کوفتن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
spike U کوفتن توپ به زمین بعد از کسب امتیازابشار
spear U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spears U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spearing U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
speared U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
slams U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slamming U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slammed U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slam U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
continually U دوباره و دوباره
bis U دوباره
de novo U دوباره
anew U دوباره
revet U دوباره
on more U دوباره
again U دوباره
afresh U دوباره
redevelops U دوباره فاهرکردن
resorption U بلع دوباره
redeveloping U دوباره فاهرکردن
restart U شروع دوباره
rewritten U دوباره نوشتن
reissue U دوباره منتشرکردن
rewrites U دوباره نوشتن
rewriting U دوباره نویسی
reinstating U دوباره گماشتن
rewritten U دوباره نویسی
rewrote U دوباره نوشتن
rewrote U دوباره نویسی
remakes U دوباره سازی
resurge U دوباره برخاستن
rewriting U دوباره نوشتن
rewrites U دوباره نویسی
remake U دوباره سازی
redeveloped U دوباره فاهرکردن
to come again U دوباره امدن
refill U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پرکردن
refilled U دوباره پر کردن
re-ran U دوباره دویدن
re-run U دوباره دویدن
re-running U دوباره دویدن
refilling U دوباره پرکردن
refills U دوباره پرکردن
second check U بررسی دوباره
rewriter U دوباره نویس
redevelop U دوباره فاهرکردن
re-runs U دوباره دویدن
rewrite U دوباره نویسی
rewrite U دوباره نوشتن
twice born U دوباره زاد
retransmit U دوباره فرستادن
revest U دوباره گماشتن
refill U دوباره پرکردن
rewake U دوباره برانگیختن
refills U دوباره پر کردن
once more U دوباره باردیگر
recature U دوباره تسخیرکردن
recoat U دوباره اندودن
refreshingly U دوباره سازی
redintegrate U دوباره مستقرشونده
recapturing U دوباره تسخیرکردن
recaptures U دوباره تسخیرکردن
recaptured U دوباره تسخیرکردن
recapture U دوباره تسخیرکردن
reproducing U دوباره تولیدکردن
reelect U دوباره گزیدن
reproduces U دوباره تولیدکردن
reenagement U استخدام دوباره
recurring U دوباره فاهرشونده
rebirth U تولد دوباره
plerosis U دوباره پرشدن
re construction U دوباره سازی
re count U دوباره شمردن
re echo U دوباره برگرداندن
re edify U دوباره ساختن
reedify U دوباره ساختن
fox message U پیام دوباره
digamy U عروسی دوباره
re establishment U دوباره برقرارسازی
re fuse U دوباره گداختن
reproductions U تولید دوباره
reproduction U تولید دوباره
reproduced U دوباره تولیدکردن
reproduce U دوباره تولیدکردن
repass U دوباره عبورکردن
repeated test U ازمون دوباره
repiece U دوباره سر هم دادن
replenishment U دوباره پرکردن
reproducer U دوباره تولیدکننده
repullulate U دوباره درامدن
rejoins U دوباره پیوستن به
rejoining U دوباره پیوستن به
rejoined U دوباره پیوستن به
rejoin U دوباره پیوستن به
resorb U دوباره بعلیدن
reissuing U دوباره منتشرکردن
refresh U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
refillable U دوباره پر کردنی
regorge U دوباره فروبردن
rehear U دوباره شنیدن
refreshing U دوباره سازی
reconstructions U دوباره سازی
reconstruction U دوباره سازی
replenishing U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
reinvest U دوباره گماشتن
reissued U دوباره منتشرکردن
retaken U دوباره گرفتن
readjusting U دوباره تعدیل
readjusted U دوباره تعدیل
readjust U دوباره تعدیل
rework U دوباره ورزیدن
render U دوباره دادن
rendered U دوباره دادن
come back U دوباره مد شدن
reseats U دوباره نشاندن
reseating U دوباره نشاندن
reseated U دوباره نشاندن
reseat U دوباره نشاندن
retaking U دوباره گرفتن
renders U دوباره دادن
A fresh lease of life. U عمر دوباره
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
reworks U دوباره ورزیدن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
reworking U دوباره ورزیدن
retake U دوباره گرفتن
refloat U دوباره به اب انداختن
refloated U دوباره به اب انداختن
refloats U دوباره به اب انداختن
retakes U دوباره گرفتن
reworked U دوباره ورزیدن
rallied U دوباره بکارانداختن
refilling U دوباره پر کردن
readjusts U دوباره تعدیل
repeats U دوباره ساختن
encore U دوباره بنوازید
reinstates U دوباره گماشتن
repeat U دوباره ساختن
reassembled U دوباره سوارکردن
resold U دوباره فروختن
reassemble U دوباره سوارکردن
reassembling U دوباره سوارکردن
refloating U دوباره به اب انداختن
repeat U دوباره گفتن
reassembles U دوباره سوارکردن
rallies U دوباره بکارانداختن
resells U دوباره فروختن
reselling U دوباره فروختن
reinstate U دوباره گماشتن
repeats U دوباره گفتن
reissues U دوباره منتشرکردن
reinstated U دوباره گماشتن
encores U دوباره بنوازید
resell U دوباره فروختن
rally U دوباره بکارانداختن
reworking U دوباره انجام دادن
reemploy U دوباره استخدام کردن
rewires U دوباره تلگراف زدن
recalculate U دوباره حساب کردن
reemploy U دوباره بخدمت خواندن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com