Perdic | دمای محیط | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	ambient temperature U	دمای محیط

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	celsius temperature scale U	مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
	centigrade temperature scale U	مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
	rezone U	محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
	bioecology U	رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
	to tip something [British E] U	ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
	to tip something [British E] U	رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
	to tip something [British E] U	ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
	environmental test U	ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
	total temperature U	دمای کل
	neel temperature U	دمای نل
	wet bulb temperature U	دمای تر مخزن
	barrel temperature U	دمای پاتیل
	transition temperature U	دمای فراگذری
	transition temperature U	دمای تبدیل
	high temperature U	دمای بالا
	transition temperature U	دمای تحول
	mixture temperature U	دمای اختلاط
	maximum temperature U	دمای ماکزیمم
	reduced temprature U	دمای کاهیده
	room temperature U	دمای اتاق
	inversion temperature U	دمای وارونگی
	internal temperature U	دمای درونی
	specific heat U	دمای ویژه
	optimum temperature U	دمای بهینه
	absolute temperature U	دمای مطلق
	kelvin temperature U	دمای کلوین
	operating temperature U	دمای عملیاتی
	white heat U	دمای سفید
	annealing temperature U	دمای تابکاری
	brittleness temperature U	دمای شکنندگی
	effective temperature U	دمای موثر
	critical temperature U	دمای بحرانی
	brittle temperature U	دمای شکنندگی
	annealing point U	دمای تابکاری
	aniline point U	دمای انیلینی
	curie temperature U	دمای کوری
	critical isotherm U	هم دمای بحرانی
	brightness temperature U	دمای درخشایی
	boyle's temperature U	دمای بویل
	cryogenic temperature U	دمای سرمازایی
	equiviscous temperature U	دمای همدوسندگی
	rubbery transition temperature U	دمای تبدیل لاستیکی
	isothermal process U	تحول در دمای ثابت
	exhaust gas temperature U	دمای گاز خروجی
	critical isotherm U	منحنی هم دمای بحرانی
	condensed mercurytemperature U	دمای جیوه متراکم
	rankine temperature scale U	مقیاس دمای رانکین
	rankin temperature scale U	مقیاس دمای رانکین
	softening temperature U	دمای نرم شدن
	absolute boiling point U	دمای جوش مطلق
	gamma transition temperature U	دمای تبدیل شیشهای
	glass transition temperature U	دمای تبدیل شیشهای
	glasy trainsition temperature U	دمای تبدیل شیشهای
	geothermal gradient U	شیب دمای زمین
	heat deflection temperature U	دمای انحراف گرمایی
	absolute temperature scale U	مقیاس دمای مطلق
	approximate absolute temperature U	دمای مطلق تقریبی
	dry bulb temperature U	دمای خشک مخزن
	blackbody temperature U	دمای جسم سیاه
	geothermal gradient U	گرادیان دمای زمین
	thermodynamic temperature scale U	مقیاس دمای ترمودینامیکی
	absolute scale U	مقیاس دمای مطلق
	t.g U	دمای تبدیل شیشهای
	thershold temperature U	استانه دمای ذرات
	creep strength at elevated temperatures U	مقاومت خزشی در دمای بالا
	compressor inlet temperature U	دمای گازهای ورودی کمپرسور
	yield point at elevated temperatures U	نقطه تسلیم در دمای بالا
	yield point at normal temperature U	نقطه تسلیم در دمای بالا
	ice point U	دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
	air hardening U	سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
	ambient U	متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
	bayonet thermocouple probe U	قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
	cryogenic memory U	رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
	reference junction U	اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
	burn in U	فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
	austempering U	تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
	icebox rivet U	میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
	wein law U	طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
	outline U	محیط
	outlined U	محیط
	medium U	محیط
	mediums U	محیط
	ambiance U	محیط
	ambience U	محیط
	surroundings U	محیط
	circumference U	محیط
	environments U	محیط
	outlines U	محیط
	outlining U	محیط
	setting U	محیط
	circuity U	محیط
	settings U	محیط
	lap U	محیط
	lapped U	محیط
	outside U	محیط
	outsides U	محیط
	environment U	محیط
	sphere U	محیط
	peripheries U	محیط
	millieu U	محیط
	milieus U	محیط
	milieu U	محیط
	entourage U	محیط
	girths U	محیط
	entourages U	محیط
	girth U	محیط
	milieux U	محیط
	periphery U	محیط
	perimeter U	محیط
	outward things U	محیط
	circumferences U	محیط
	spheres U	محیط
	perimeters U	محیط
	curie point U	دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
	mixed environment U	محیط درهم
	operational environment U	محیط فعالیت
	operational environment U	محیط عملیاتی
	perimeter [circumference] of a circle U	محیط دایره
	polarization of a medium U	قطبش محیط
	therapeutic millieu U	محیط درمانی
	miseenscene U	محیط کلی
	environment architecture U	معماری محیط
	windowing environment U	محیط پنجرهای
	ill neighboured U	دارای محیط بد
	in vitro U	در محیط مصنوعی
	in vivo U	در محیط طبیعی
	induced environment U	محیط القایی
	social milieu U	محیط اجتماعی
	psychological environment U	محیط روانی
	shelf environment U	محیط کم عمق
	dispersive medium U	محیط پخش
	dispersion medium U	محیط پاشندگی
	living environment U	محیط زنده
	milieu therapy U	محیط درمانی
	threptic U	محیط زاد
	acclimatization U	سازش با محیط
	workbenches U	محیط کاری
	workbench U	محیط کاری
	ambient pressure U	فشار محیط
	medium U	محیط کشت
	environmentalist U	محیط نگر
	milieu U	محیط اجتماعی
	perimeters U	پیرامون محیط
	periphery U	محیط حدود
	peripheries U	محیط حدود
	environments U	محیط زیست
	comprehensive U	وسیع محیط
	circles U	محیط دایره
	circled U	محیط دایره
	silhouette U	محیط مریی
	environment U	محیط زیست
	circle U	محیط دایره
	circling U	محیط دایره
	circumferences U	محیط دایره
	mediums U	محیط کشت
	bonification U	به سازی محیط
	circumambient U	محیط دورگردیدن
	climate for growth U	محیط رشد
	bodification U	بهسازی محیط
	circumference U	محیط دایره
	contour U	محیط مرئی
	perimeter U	پیرامون محیط
	environmentalists U	محیط نگر
	silhouettes U	محیط مریی
	atmospheric environement U	محیط جوی
	milieus U	محیط اجتماعی
	milieux U	محیط اجتماعی
	constant temperature pressure U	welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
	cold test U	ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
	cold thrust U	ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
	it is meters U	محیط ان دومتر است
	metaerg U	صفت محیط زاد
	accommodation U	سازش با مقتضیات محیط
	environment U	محیط یا موقعیتهای فیزیکی
	environmentalists U	محیط زیست گرا
	element U	محیط طبیعی اخشیج
	environmentalists U	محیط زیست شناس
	environments U	محیط یا موقعیتهای فیزیکی
	environmentalist U	محیط زیست شناس
	psychonomics U	محیط شناسی روانی
	environmentalist U	محیط زیست گرا
	misfit U	غیر متجانس با محیط
	eco- U	پیشوند محیط پرگیر
	misfits U	غیر متجانس با محیط
	terrestrial environment U	وضع محیط زمین
	induced environment U	محیط القا شده
	outside U	محیط دست بالا
	peripheral U	دورهای وابسته به محیط
	elements U	محیط طبیعی اخشیج
	environmetal protection U	حمایت محیط زیستی
	environmentalism U	محیط زیست گرایی
	environmentalism U	محیط زیست شناسی
	environmental psychology U	روانشناسی محیط نگر
	derealization U	دگرسان بینی محیط
	collapse design U	محاسبه در محیط خمیری
	atlantic U	دریای محیط غربی
	domain knowledge U	دانش محیط کاربرد
	archibenthal enviroment U	محیط ژرف اقیانوس
	outsides U	محیط دست بالا
	acid cure U	پخت در محیط اسیدی