English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3607 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
billfold U دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
billfolds U دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
billfolds U کیف جیبی اسکناس
billfold U کیف جیبی اسکناس
washout U باقی گذاشتن میلههای 1 و 2و01 برای راست دست و 1 و3 و 7 برای چپ دست
washouts U باقی گذاشتن میلههای 1 و 2و01 برای راست دست و 1 و3 و 7 برای چپ دست
opposability U امادگی برای روبرو گذاشتن
curry favor <idiom> U هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن برای دوستی ویا کمک
plaiting U [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
cheque book U دفترچه چک
checkbook U دفترچه چک
scratchpad U دفترچه چرکنویس
blankbook U دفترچه سفید
bank pass book U دفترچه بانکی
bank pass book U دفترچه حساب
specification U دفترچه مشخصات
directory U دفترچه راهنما
booklet U دفترچه رساله
booklets U دفترچه رساله
address book U دفترچه تلفن
vaccination card U دفترچه واکسیناسیون
vaccination cards U دفترچه های واکسیناسیون
directories U دفترچه راهنما
pads U دفترچه یادداشت لایی
gun book U دفترچه خدمت توپ
vaccination cards U دفترچه های مایه کوبی
equipment logbook U دفترچه خدمتی تجهیزات
pad U دفترچه یادداشت لایی
passbook U دفترچه حساب پس انداز
vaccination card U دفترچه مایه کوبی
rough log U دفترچه وقایع ناو
vest pocket U جیبی
pocket-sized U جیبی
field book U دفترچه یادداشت نقشه بردار
playbook U دفترچه حاوی کروکی مانورها
bankbook U دفترحساب بانک دفترچه بانکی
banknotes U اسکناس
banknote U اسکناس
bank note U اسکناس
cash U اسکناس
cashed U اسکناس
bank paper U اسکناس
bank notes U اسکناس
assignants U اسکناس
cashing U اسکناس
assignat U اسکناس
bank bill U اسکناس
bankbill U اسکناس
cashes U اسکناس
paper money U اسکناس
bills U اسکناس
noting U اسکناس
greenback U اسکناس
greenbacks U اسکناس
bill U اسکناس
notes U اسکناس
money اسکناس
currency U اسکناس
currencies U اسکناس
note U اسکناس
lay off <idiom> U به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
Do you have a hotel guide? U آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟
pocket rule U خط کش جیبی [ابزار]
folding metre stick [British] U خط کش جیبی [ابزار]
pockets U کوچک جیبی
folding ruler U خط کش جیبی [ابزار]
folding yardstick [metric] U خط کش جیبی [ابزار]
pocketbook U کتاب جیبی
pocketbooks U کتاب جیبی
pocket calculator U حسابگر جیبی
pocket calculators U حسابگر جیبی
pocket handkerchief U دستمال جیبی
pocket handkerchiefs U دستمال جیبی
pocketing U پارچه جیبی
pocket knife U چاقوی جیبی
pocket knives U چاقوی جیبی
pocketknife U چاقوی جیبی
wallets U کیف جیبی
wallet U کیف جیبی
pocket U کوچک جیبی
tangency U حالت جیبی
folding meter stick [American] U خط کش جیبی [ابزار]
pocket pistol U طپانچه جیبی
pocket meter U سنجه جیبی
pocket computer U کامپیوتر جیبی
pocket watch U ساعت جیبی
A counterfeit banknote. U اسکناس تقلبی
odd money U یک اسکناس 01 ریالی
watched U ساعت جیبی و مچی
jack-knifes U چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifed U چاقوی بزرگ جیبی
jack-knife U چاقوی بزرگ جیبی
penknives U چاقوی کوچک جیبی
penknife U چاقوی کوچک جیبی
pocket edition U چاپ جیبی کتاب
watches U ساعت جیبی و مچی
jackknife U چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifing U چاقوی بزرگ جیبی
watch U ساعت جیبی و مچی
jack-knives U چاقوی بزرگ جیبی
folding rulers U خط کش های جیبی [ابزار]
focusing glass U ذره بین جیبی
hand calculator U ماشین حساب جیبی
pocket rules U خط کش های جیبی [ابزار]
pocket calculator U ماشین حساب جیبی
watching U ساعت جیبی و مچی
bank of issue U بانک ناشر اسکناس
folding money U اسکناس پول کاغذی
paper money U اسکناس پول کاغذی
paper currency U اسکناس پول کاغذی
long green U اسکناس پشت سبز
casualty control book U دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
pin money U پول جیبی شوهر به همسرش
solar calculator U ماشین حساب جیبی خورشیدی
pocketbooks U جای کاغذ یا اسکناس پول
pocketbook U جای کاغذ یا اسکناس پول
issue [of something] [ID card or check] U انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
treasury note U اسکناس صادره از طرف خزانه
shinplaster U اسکناس کم ارزش وبدون پشتوانه
run into <idiom> U اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
lid U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lids U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
gyrolog U دفترچه ضرایب ژیروسکوپی یاجدول تصحیح قطب نمای مغناطیسی ناو
pocket money . U پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
emission U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emissions U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
gold standards U حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
micro- U نوار صوتی با قالب کوچک که در وسایل جیبی به کار می رود
face value U مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
To leave behinde. U جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
record book U دفترچه سوابق جنگ افزار پرونده سوابق
to leave someone in the lurch U کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
folding knife U کارد جیبی تاشو [کارد سوئیسی]
fiver U اسکناس پنج لیرهای یا پنج دلاری
fivers U اسکناس پنج لیرهای یا پنج دلاری
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
obverse U روی اسکناس روی هر چیزی
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
to take in U تو گذاشتن
go on <idiom> U گذاشتن
getting on in years U پا به سن گذاشتن
to pickle a rod for U گذاشتن
teasing U سر به سر گذاشتن
place U گذاشتن
mislaying U جا گذاشتن
mislays U جا گذاشتن
mislaid U جا گذاشتن
inculcated U پا گذاشتن
inculcates U پا گذاشتن
inculcate U پا گذاشتن
put U گذاشتن
puts U گذاشتن
putting U گذاشتن
leaving U گذاشتن
to trample on U گذاشتن
leave U گذاشتن
to run in U تو گذاشتن
placing U گذاشتن
places U گذاشتن
mislay U جا گذاشتن
run home U جا گذاشتن
infiltrate U گذاشتن
take in U تو گذاشتن
inculcating U پا گذاشتن
loads U گذاشتن
question answer U در صف گذاشتن
letting U گذاشتن
To be gettingh on in years. U پا به سن گذاشتن
to lay it on with a trowel U گذاشتن
misplace U جا گذاشتن
lay U گذاشتن
let U گذاشتن
infiltrated U گذاشتن
infiltrates U گذاشتن
lays U گذاشتن
apostrophize U گذاشتن
placements U گذاشتن
placement U گذاشتن
load U گذاشتن
ti turn in U تو گذاشتن
lets U گذاشتن
infiltrating U گذاشتن
overrules U کنار گذاشتن
lagvt U سرپوش گذاشتن
give as a pledge U گرو گذاشتن
fix U کار گذاشتن
saluting U احترام گذاشتن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com