Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
decontrol
U
دست از کنترل برداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transcribe
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
cascade control
U
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
task
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic
U
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt
U
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel
U
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
U
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
loops
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
real time
U
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
circulation control
U
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control
U
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron
U
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
U
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ
U
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
U
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl
U
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
U
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet
U
صفحه کنترل چارت کنترل
control statement
U
حکم کنترل دستور کنترل
block plot
U
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
U
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation
U
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
U
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine
U
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control officer
U
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode
U
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control
U
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
simple network management protocol
U
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
removing
U
برداشتن
removing
U
از جا برداشتن
removes
U
از جا برداشتن
flaw
U
مو برداشتن
lift
U
برداشتن
ingether
U
برداشتن
includes
U
در برداشتن
takes
U
برداشتن
pick up
U
برداشتن
take
U
برداشتن
glom
U
برداشتن
include
U
در برداشتن
moistening
U
نم برداشتن
pickup
U
برداشتن
removes
U
برداشتن
lifting
U
برداشتن
to pull off
U
برداشتن
take up
U
برداشتن
to run away with
U
برداشتن
deleting
U
برداشتن
lifted
U
برداشتن
deletes
U
برداشتن
sublate
U
برداشتن
deleted
U
برداشتن
lifts
U
برداشتن
to pick up
U
برداشتن
to take up
U
برداشتن
flaws
U
مو برداشتن
to mop up
U
برداشتن
countertrace
U
برداشتن از
delete
U
برداشتن
remove
U
از جا برداشتن
ingather
U
برداشتن
remove
U
برداشتن
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
unveiling
U
حجاب برداشتن
unveils
U
حجاب برداشتن
unveil
U
حجاب برداشتن
unveiled
U
حجاب برداشتن
elide
U
ازاخر برداشتن
make a copy of
U
رونوشت برداشتن
to d. the cloth
U
رومیزی را برداشتن
elided
U
ازاخر برداشتن
transcribes
U
رونوشت برداشتن
stepping
U
گام برداشتن
stepping
U
قدم برداشتن
step
U
گام برداشتن
step
U
قدم برداشتن
to fly to arms
U
سلاح برداشتن
eliding
U
ازاخر برداشتن
elides
U
ازاخر برداشتن
warped
U
تاب برداشتن
warps
U
تاب برداشتن
to carry arms
U
سلاح برداشتن
spooned
U
با قاشق برداشتن
spoon
U
با قاشق برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate .
U
ازمیان برداشتن
uncap
U
سر پوش برداشتن از
remove slag
U
سرباره را برداشتن
removing
U
برداشتن مهر
run away with
U
برداشتن و در رفتن
unhood
U
سرپوش برداشتن از
snap up
U
تند برداشتن
removes
U
برداشتن مهر
spooning
U
با قاشق برداشتن
spoons
U
با قاشق برداشتن
warp
U
تاب برداشتن
to receive a wound
U
زخم برداشتن
off take rudder
U
سکان برداشتن
to sweep away
U
ازمیان برداشتن
to take off
U
برداشتن بردن
to have one's p taken
U
عکس برداشتن
to take the photograph of
U
عکس برداشتن از
picturize
U
فیلم برداشتن از
shuffle off
U
به عجله برداشتن
uncap
U
کلاه از سر برداشتن
remove
U
برداشتن مهر
twist
U
تاب برداشتن
to come at a bound
<idiom>
U
خیز برداشتن
feet
U
پاچنگال برداشتن
transcribing
U
رونوشت برداشتن
heave
U
خیز برداشتن
heaved
U
خیز برداشتن
transcribed
U
رونوشت برداشتن
give up
U
دست برداشتن از
cease
U
دست برداشتن
transcribe
U
رونوشت برداشتن
desist
U
دست برداشتن
list
U
سیاهه برداشتن
polls
U
نمونه برداشتن
surmount
U
ازمیان برداشتن
surmounted
U
ازمیان برداشتن
surmounting
U
ازمیان برداشتن
twisting
U
تاب برداشتن
twists
U
تاب برداشتن
ingether
U
خرمن برداشتن
machined
U
براده برداشتن
decode
U
برداشتن رمز
decoded
U
برداشتن رمز
decodes
U
برداشتن رمز
flaw
U
ترک برداشتن
machines
U
براده برداشتن
flaws
U
ترک برداشتن
surmounts
U
ازمیان برداشتن
polled
U
نمونه برداشتن
unmask
U
نقاب برداشتن از
machine
U
براده برداشتن
emarginate
U
برداشتن حاشیه از
clearance
U
برداشتن مانع
unmasks
U
نقاب برداشتن از
map
U
نقشه برداشتن از
maps
U
نقشه برداشتن از
unmasking
U
نقاب برداشتن از
dequeue
U
برداشتن اقلام یک صف
demountable
U
قابل برداشتن
unmasked
U
نقاب برداشتن از
gait
U
گام برداشتن
to break step
U
غلط پا برداشتن
poll
U
نمونه برداشتن
resign
U
دست برداشتن
cracks
U
شکاف برداشتن
crack
U
شکاف برداشتن
break step
U
غلط پا برداشتن
go around mode
U
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
to get anything out of the way
U
کاری را ازمیان برداشتن
work in
U
مشکلات را از میان برداشتن
pace
U
شیوه گام برداشتن
curled
U
تاب برداشتن فردادن
yerk
U
هل دادن شکاف برداشتن
to have two strings to one bow
U
با یک دست دو هندوانه برداشتن
defuse
U
فیوز بمب را برداشتن
to lift up one's hand
U
دست بدعا برداشتن
to lift one's hand
U
دست به سوگند برداشتن
paced
U
شیوه گام برداشتن
paces
U
شیوه گام برداشتن
curl
U
تاب برداشتن فردادن
to run away with
U
برداشتن ودر رفتن
untread
U
بعقب گام برداشتن
curls
U
تاب برداشتن فردادن
to take notes of
U
یاد داشت برداشتن از
ingather
U
انباشتن خرمن برداشتن
crack
U
شکاف برداشتن ترکیدن
disburden
U
بار از دوش برداشتن
cracks
U
شکاف برداشتن ترکیدن
to whisk away or off
U
تند بردن برداشتن
defused
U
فیوز بمب را برداشتن
defuses
U
فیوز بمب را برداشتن
overcrop
U
زیاد حاصل برداشتن از
multiplicate
U
چندین نسخه برداشتن از
withdraw
U
عقب کشیدن برداشتن
withdraws
U
عقب کشیدن برداشتن
leave alone
<idiom>
U
دست از سر کسی برداشتن
fractures
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
defusing
U
فیوز بمب را برداشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com