English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
double four spindle machine U دستگاه چهار هرزگردی دوبل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
double three spindle machine U دستگاه سه هرزگردی دوبل
duplex fixed bed miller U دستگاه فرز دوبل
double two high rolling mill U دستگاه نورد مضاعف دوبل
double angle milling cutter U دستگاه فرز زاویه دوبل
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
double frame hobbing machine U دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
space time U دستگاه چهار بعدی
tetragonal system U دستگاه چهار گوشهای
idle U هرزگردی
idlest U هرزگردی
idles U هرزگردی
idled U هرزگردی
double squirrel cage motor U موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
dwell idling time U زمان هرزگردی
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
duple U دوبل
double frequency U فرکانس دوبل
double integral U انتگرال دوبل
dual tire U لاستیک دوبل
doubles U بازی دوبل
dual capacitor U خازن دوبل
double-checks U کیش دوبل
double u butt joint U اتصال لب به لب یو دوبل
double vee guide U راهنمای وی دوبل
double check U کیش دوبل
double-check U کیش دوبل
double-checked U کیش دوبل
double seam U درز دوبل
double refraction U انکسار دوبل
double refraction U شکست دوبل
double knot U گره دوبل
double-checking U کیش دوبل
double u butt weld U جوش لب به لب یو دوبل
double amplitude U دامنه دوبل
twin lever U اهرم دوبل
double bottoms U ناو کف دوبل
double entry bookkeeping U حسابداری دوبل
double diode U دیود دوبل
twin conductor U هادی دوبل
double acting fuse U فیوز دوبل
double belt U تسمه دوبل
doubled up U بازی دوبل
doubled U بازی دوبل
double U بازی دوبل
push and pull lever U اهرم دوبل
fours U مسابقه دوبل
double tandem engine U موتور سری دوبل
polyphase earth U اتصال زمین دوبل
double dribble U خطای دوبل در بسکتبال
double entry U سیستم دفترداری دوبل
double bank radial engine U موتور ستارهای دوبل
double rotor motor U موتور با رتور دوبل
double earth fault U اتصال زمین دوبل
double flanged seam U درز- لبه دوبل
indenture U دوبل کردن قرارداد
double i butt weld U جوش درزی ای دوبل
dual crank U میل لنگ دوبل
double flanged butt joint U اتصال لب به لب- لبه دوبل
double delta connection U اتصال مثلث دوبل
double knee U لوله زانویی دوبل
double integration method U روش انتگرال دوبل
double accumulator switch U کلید انباره دوبل
double thrust bearing U یاطاقان با فشار محوری دوبل
double thrust ball bearing U بلبرینگ با فشار محوری دوبل
double track railway bridge U پل راه اهن باسکوی دوبل
double multiple disc clutch U کلاج چند صفحه- دوبل
double helical gear U چرخ دندانه مارپیچی دوبل
double keyway broach U مته دستی با جا خار دوبل
adjustable double endwrench آچار شش گوش قابل تنظیم دوبل
double accentric press U پرس خارج از مرکز بایاطاقان دوبل
double squirrel cage U موتور با رتور قفس سنجابی دوبل
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
service line U خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
double base diode U دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
up and back U بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
credit U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
crediting U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credits U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
alley U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleyways U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleys U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
quarter U چهار یک
quadruples U چهار لا
quadrupling U چهار لا
tetrad U چهار
four U چهار
tetragon U چهار بر
quadrupeds U چهار پا
quadruped U چهار پا
quadrate U چهار یک
quadrilateral U چهار بر
quadrilaterals U چهار بر
quadrupled U چهار لا
quartile U چهار یک
quadruple U چهار لا
quatre U چهار
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
tetrasporic U چهار هاگی
tetrahedron U چهار وجهی
tetramerous U چهار جزیی
tetrameter U چهار وزنی
tetraphyllous U چهار برگه
quatrefoil U گل چهار گلبرگی
footstool U چهار پایه
tetrasporous U چهار هاگی
quadripartite U چهار جزئی
tetrahedral U چهار وجهی
tetrahedral U چهار ضلعی
the four seasons U چهار فصل
Wednesdays U چهار شنبه
quadrangular U چهار گوشه
Wednesday U چهار شنبه
footstools U چهار پایه
the cardinal humours U چهار ابگونه
quadruplet U چهار گانه
quadrilaterals U چهار جانبه
quadrilaterals U چهار ضلعی
cross legged U چهار زانو
quadrilateral U چهار جانبه
quadrilateral U چهار ضلعی
twice is U دو دو تا چهار تا میشود
tetradactylous U چهار پنجهای
four U عدد چهار
quadruplets U چهار گانه
tetravalent U چهار بنیانی
tetravalent U چهار فرفیتی
tetratomic U چهار اتمی
tetrastichous U چهار جزیی
tetrastich U چهار بیتی
tetragon U چهار گوشه
qyaternary U چهار تایی
four way U چهار راه
quadrupling U چهار گانه
quadrisyllabic U چهار هجائی
creep U چهار دست و پا
tetrasyllabic U چهار هجائی
quadruples U چهار تایی
quadruples U چهار گانه
galloped U چهار نعل
quadrupled U چهار گانه
tetrapod U پروانه چهار پا
quadruple U چهار تایی
quadruple U چهار گانه
tertramerous U چهار جزئی
quadrivalent U چهار بنیانی
quadrivalent U چهار ارزشی
backfour U چهار مدافع
square dome U چهار طاقی
quadrifid U چهار شکافی
quadric U چهار تایی
quadrate U چهار گوش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com