English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9152 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
double-checked U کیش دوبل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
checked U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked U خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
checked U چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
checked U امتحان
checked U امتحان کردن بازرسی
checked U چک
checked U مقابله
checked U تطبیق
checked U منع
checked U کم یا متوقف کردن سرعت بدن
checked U کیش
checked U و شدن بوی شکار
checked U محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
checked U نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
checked U مقابله کردن بررسی
checked U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
checked U اطمینان از صحت چیزی
checked U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
checked U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
checked U اجرای خشک یک برنامه
checked U یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
checked U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checked U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checked U سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
checked U مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked U وارسی
checked U بازرسی شد
checked U نشان گذاردن
checked U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
checked U جلوگیری کردن از
checked U ممانعت کردن
checked U سرزنش کردن رسیدگی کردن
checked U مقابله کردن مقابله
checked U بررسی
checked U بررسی کردن
checked U تطبیق کردن
checked U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checked U چک بانک
checked U دریچه تنظیم
checked U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checked U بازرسی کردن
cross-checked U بررسی متقابل
double U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
double U مضاعف نمودن
double U دو برابرشدن یا کردن
double U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double U دواسترایک متوالی
double U توپزن 0001امتیازی فصل
double U همزاد
double U مضاعف کردن دولا کردن
double U تاکردن
double U دو برابر
double U دو برابر کردن
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double U دویدن
double U بازی دوبل
double U :دوبرابر کردن
double U بازی دونفره خطای دبل
double U دوسر المثنی
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double in U 081 تو
double in U درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double up <idiom> U اتاق خود را باکسی شریک بودن
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double U تصویر قرینه
double out U 081 خارج
double out U درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double p U پاروی دوسر
double zero U صفر2برابر
double-six U دوطرفشش
double U دو نفره
double U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double U مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double U دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double U دوبار
double U دو برابر بزرگتر
double U اندازه دو برابر
double-take U یکه خوردن
double-take U واکنش دوگانه
do a double take <idiom> U با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double a U زنای محصن بامحصنه
double U دولا
on the double U بدو رو
double up U دولا شدن
on the double U فرمان بدو رو
double up U در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
it is useful for a double p U برای دوکارسودمنداست
double U مضاعف
double up U دولاکردن
double three U دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double U جفت
double U : دو برابر دوتا
double a U زنای مردزن داربازن شوهردار
double hyphen U این علامت //
double hook U قلاب ماهیگیری دو طرفه
double hit U دوبله
double hit U دو ضربه غیرمجاز پی در پی
double frequency U فرکانس دوبل
double touch U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double v machine U دستگاه ورق خم کن
double sink U سینکدوتایی
double guard U دفاع با دو دست
double hardening U سخت گردانی مضاعف
double header U دوسر
double helix U مارپیچ دوگانه
double header U دو دور مسابقه یک تیم در یک روز
double sharp U نیمپردهبالاییجفتی
double v machine U دستگاه دولا کننده ورق
double pennant U پرچمدوگوش
double leg U زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double plate U صفحهیدوبله
double reed U نوعیآلتموسیقیدوبله
double track U خط
double knee U لوله زانویی دوبل
double kick U دو ضربه پی در پی
double triode U لامپ تریود مضاعف
double junction U اتصال مضاعف
double scull U پارویدوبله
double seat U صندلیدونفره
double integral U انتگرال دوبل
double image U تصویر مضاعف
double ignorance U جهل مرکب
double track U دو
double zero key U کلیددوصفر
double-blank U دوطرفسفید
double ender U تخته موج با دو انتهای یک شکل
double room U اتاقدونفره
double-glaze U پنجرهدوجداره
double-glazing U شیشهدوجداره
double ended U دوسر
double ended U دوطرفه
double knot U گره دوبل
double back <idiom> U برگشتن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
double-cross <idiom> U گول زدن
double-talk <idiom> U حرف بیمعنا
double dribble U خطای دوبل در بسکتبال
double dissociation U گسست مضاعف
double diode U دیود دوبل
double diode U دیود مضاعف
double entry U دفتر داری مضاعف
double entry U سیستم دفترداری دوبل
double cream U خامهزیاد
double foult U خراب کردن پی در پی دوسرویس
double foul U خطای هم زمان دو بازیگر
double footed U بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
double floppy U دیسک لرزان دو طرفه
double bed U تختخوابدوطبقه
double bill U مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
double figures U امتیاز دو رقمی
double faces U ریاکار
double faces U دورو
double faced U دو سر
double faced U دوجانبه
double faced U دورو
double envelopment U مانوراحاطهای دو طرفه
double envelopment U احاطه دو طرفه
double bluff U دروغدرروزروشن
double ring U گوددوبله
double star U دوگانه
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double tape U نوار مساحی مضاعف
double taxation U مالیات بندی مضاعف
double taxation U مالیات مضاعف
double team U تیم دونفره
double tent U چادر دو نفره
double the edge U لب گردانیدن
double refraction U انکسار مضاعف
double blind U دوسوکور
double chin U غبغب
double chins U غبغب
double punch U منگنه مضاعف
double precision U دقت مضاعف
double star U دوتایی
double space U یک خط درمیان نوشتن
double space U یک سطر در میان
double refraction U انکسار دوبل
double reverse U شوت برگردان به دروازه
double rhyme U شعر دو قافیهای
double refraction U شکست مضاعف
double row U موتور
double row U دوطرفه
to fold double U دوتاکردن
double salt U نمک مضاعف
double salt U ملح مضاعف
double sampling U نمونه گیری چندگانه
double seam U درز دوبل
double shear U تنش برشی دوتایی
to fold double U دولاکردن
double sixes U جفت شش
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com