Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
double-checks
U
کیش دوبل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
checks
U
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
checks
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks
U
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
checks
U
چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
checks
U
امتحان
checks
U
امتحان کردن بازرسی
checks
U
چک
checks
U
مقابله
checks
U
تطبیق
checks
U
منع
checks
U
کیش
checks
U
و شدن بوی شکار
checks
U
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
checks
U
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks
U
مقابله کردن بررسی
checks
U
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
checks
U
اطمینان از صحت چیزی
checks
U
خطا یا توقف کوچک در فرآیند
checks
U
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
checks
U
اجرای خشک یک برنامه
checks
U
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
checks
U
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
checks
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks
U
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checks
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checks
U
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
checks
U
وارسی
checks
U
بازرسی شد
checks
U
نشان گذاردن
checks
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
checks
U
جلوگیری کردن از
checks
U
ممانعت کردن
checks
U
سرزنش کردن رسیدگی کردن
checks
U
مقابله کردن مقابله
checks
U
بررسی
checks
U
بررسی کردن
checks
U
تطبیق کردن
checks
U
چک بانک
checks
U
دریچه تنظیم
checks
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checks
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checks
U
بازرسی کردن
cross-checks
U
بررسی متقابل
spot checks
U
سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
spot checks
U
بازدید در محل
spot checks
U
مقابله موضعی
spot checks
U
بطور چند در میان ازمودن
spot checks
U
بررسی موضعی
to hand in ones checks
U
مردن
checks and balance
U
کنترل و مقابله
double
U
دو برابر کردن
double
U
مضاعف کردن دولا کردن
double
U
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
U
:دوبرابر کردن
double
U
همزاد
double
U
دوسر المثنی
double
U
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double
U
دوبار چرخش کامل ژیمناست
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double
U
دو برابر
double
U
مضاعف
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double
U
دویدن
double
U
تاکردن
double
U
بازی دوبل
double
U
بازی دونفره خطای دبل
double
U
توپزن 0001امتیازی فصل
double
U
دواسترایک متوالی
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
دو برابرشدن یا کردن
double
U
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double up
U
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double up
U
دولا شدن
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
it is useful for a double p
U
برای دوکارسودمنداست
on the double
U
فرمان بدو رو
double a
U
زنای محصن بامحصنه
double a
U
زنای مردزن داربازن شوهردار
double-take
U
یکه خوردن
double p
U
پاروی دوسر
double out
U
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double-take
U
واکنش دوگانه
double up
U
دولاکردن
double three
U
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double
U
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double
U
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double
U
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double
U
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double
U
دوبار
double
U
دو برابر بزرگتر
double
U
اندازه دو برابر
double zero
U
صفر2برابر
on the double
U
بدو رو
double out
U
081 خارج
double
U
تصویر قرینه
double-six
U
دوطرفشش
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double in
U
درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double
U
دو نفره
double in
U
081 تو
double up
<idiom>
U
اتاق خود را باکسی شریک بودن
double
U
: دو برابر دوتا
double
U
مضاعف نمودن
double
U
جفت
double
U
دولا
do a double take
<idiom>
U
با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double foul
U
خطای هم زمان دو بازیگر
double faces
U
ریاکار
double organs
U
اندامهای جفتی
double figures
U
امتیاز دو رقمی
double refraction
U
شکست مضاعف
double frequency
U
فرکانس دوبل
double refraction
U
انکسار مضاعف
double-glazing
U
شیشهدوجداره
double punch
U
منگنه مضاعف
double floppy
U
دیسک لرزان دو طرفه
double precision
U
دقت
double footed
U
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
double precision
U
دقت مضاعف
double precision
U
مضاعف
double foult
U
خراب کردن پی در پی دوسرویس
double faced
U
دو سر
double refraction
U
شکست دوبل
double sixes
U
جفت شش
double space
U
یک خط درمیان نوشتن
double space
U
یک سطر در میان
double shear
U
تنش برشی دوتایی
double seam
U
درز دوبل
double sampling
U
نمونه گیری چندگانه
double salt
U
ملح مضاعف
double salt
U
نمک مضاعف
double row
U
دوطرفه
double star
U
دوتایی
double row
U
موتور
double star
U
دوگانه
double faced
U
دوجانبه
double faces
U
دورو
double rhyme
U
شعر دو قافیهای
double reverse
U
شوت برگردان به دروازه
double refraction
U
انکسار دوبل
double sixes
U
دو شش
double poppy
U
گل هزاره
double pole
U
دو قطبی
double hyphen
U
این علامت //
double ignorance
U
جهل مرکب
double image
U
تصویر مضاعف
double length
U
با طول مضاعف
double integral
U
انتگرال دوبل
double mind
U
دردل
double junction
U
اتصال مضاعف
double kick
U
دو ضربه پی در پی
double knee
U
لوله زانویی دوبل
double knot
U
گره دوبل
double leg
U
زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double length
U
طول مضاعف
double limiter
U
محدود کننده مضاعف
double line
U
خط مضاعف
double lock
U
دوبارکلیدگردانیدن در
double mind
U
منلون
double hook
U
قلاب ماهیگیری دو طرفه
double hit
U
دوبله
double hit
U
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
double pole
U
با دو قطب
double pneumonia
U
اماس هر دو شش
double pica
U
حروف 42 پونط
double oxer
U
مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double guard
U
دفاع با دو دست
double hardening
U
سخت گردانی مضاعف
double or quits
U
بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double motor
U
دوموتوره
double header
U
دوسر
double minimum
U
جفت کمینه
double minded
U
بی ثبات
double minded
U
فریبنده
double minded
U
متلون
double minded
U
دودل
double header
U
دو دور مسابقه یک تیم در یک روز
double helix
U
مارپیچ دوگانه
double touch
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double mind
U
فریبنده
double star
U
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double bluff
U
دروغدرروزروشن
with double cream
U
با کرم یا خامه زیاد
double boiler
U
دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
double boiler
U
حمام آب
double boiler
U
[ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
double knotting
U
گره دوخفتی یا دو رو
[که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
I'd like a double room
U
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
a double room
U
یک اتاق دو نفره
double cream
U
خامهزیاد
double room
U
اتاقدونفره
double-glaze
U
پنجرهدوجداره
double back
<idiom>
U
برگشتن
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
double-cross
<idiom>
U
گول زدن
double-talk
<idiom>
U
حرف بیمعنا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com