English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
simulator U دستگاه وانمود ساز
simulators U دستگاه وانمود ساز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feigning U وانمود
make-believe U وانمود
poser U وانمود کن
faking U وانمود
poseur U وانمود کن
poseurs U وانمود کن
posers U وانمود کن
feint U وانمود
fakery U وانمود
feints U وانمود
feinting U وانمود
feinted U وانمود
pretence U وانمود
pretences U وانمود
pretension U وانمود
pretensions U وانمود
dissimulation U وانمود
pretender U وانمود گر
pretenders U وانمود گر
pretenses U وانمود
affectation U وانمود
make believe U وانمود
affectations U وانمود
play-acting U وانمود کردن
let on <idiom> U وانمود کردن
simulafe U وانمود کردن
play-acts U وانمود کردن
play-act U وانمود کردن
play-acted U وانمود کردن
simulation U وانمود تظاهر
make believe <idiom> U وانمود کردن
pretend U وانمود کردن
feign U وانمود کردن
dissemble U وانمود کردن
sham U وانمود کردن
play at U وانمود کردن
affecter U وانمود کننده
lead on U وانمود کردن
simulations U وانمود تظاهر
pretending U وانمود کردن
pretends U وانمود کردن
simular U وانمود کننده
simulate U وانمود کردن
to make believe U وانمود کردن
simulates U وانمود کردن
simulating U وانمود کردن
seem U وانمود شدن
seemed U وانمود شدن
pretend U وانمود کردن
possum U وانمود کردن
possums U وانمود کردن
sham U وانمود کردن
shams U وانمود کردن
seems U وانمود شدن
factitious U وانمود کننده
feign U وانمود کردن
feigns U وانمود کردن
simulate U وانمود سازی کردن
simulating U وانمود سازی کردن
simulates U وانمود سازی کردن
to set up for...... U خود را..........وانمود کردن
put on U وانمود کردن بکارانداختن
assume U بخود بستن وانمود کردن
assumes U بخود بستن وانمود کردن
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
he pretended to be asleep U چنین وانمود کرد که خواب است
simulate U تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulates U تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulating U تقلید نشان دادن وانمود کردن
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
Dont sidetrack the issue. U خودت را به کوچه علی چپ نزن ( وانمود به ندانستن )
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
heroize U خود را پهلوان وانمود کردن قهرمان وپهلوان وانمودکردن
snake in the grass <idiom> U دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
represents U نمایندگی کردن وانمود کردن
represented U نمایندگی کردن وانمود کردن
represent U نمایندگی کردن وانمود کردن
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan U دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant U زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism U دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
device U دستگاه
appurtenance U دستگاه
devices U دستگاه
installation U دستگاه
utensils U دستگاه
plant U دستگاه
units U دستگاه
team U یک دستگاه
units U یک دستگاه
unit U دستگاه
organ system U دستگاه
machine U دستگاه
machines U دستگاه
plants U دستگاه
apparatus U دستگاه
teams U یک دستگاه
machined U دستگاه
installations U دستگاه
unit U یک دستگاه
mechanisms U دستگاه
sets U دستگاه
set U دستگاه
nervous systems U دستگاه پی
appliance U دستگاه
setting up U دستگاه
system U دستگاه
appliances U دستگاه
device code U کد دستگاه
instrument U دستگاه
nervous system U دستگاه پی
utensil U دستگاه
systems U دستگاه
mechanism U دستگاه
equipment U دستگاه
device independence U استقلال دستگاه
respiratory system U دستگاه تنفسی
supercharge U دستگاه تشدید
reference frame U دستگاه مقایسهای
device name U نام دستگاه
guns U دستگاه تزریق
power plants U دستگاه تولیدنیروی
recuperator U دستگاه عاید
rivet gun U دستگاه پرچ
power plant U دستگاه تولیدنیروی
rhombohedral system U دستگاه لوزوجهی
rolling mill U دستگاه نورد
device independence U مستقل از دستگاه
device status U وضعیت دستگاه
apparatus U الت دستگاه
device number U شماره دستگاه
safety device U دستگاه ضامن
synchronous device U دستگاه همگام
automatics U دستگاه خودکار
duplexer U دستگاه دوراهه
nervous system U دستگاه عصبی
nervous systems U دستگاه عصبی
fifth column U دستگاه جاسوسی
duplexing assembly U دستگاه دو راهه
double column machine U دستگاه دو ستونی
electric apparatus U دستگاه الکتریکی
prime mover U دستگاه محرک
automatic U دستگاه خودکار
storage device U دستگاه انبارش
double v machine U دستگاه ورق خم کن
recording instrument U دستگاه ضبط
symbolic device U دستگاه سمبلیک
subassembly U مونتاژجزئی از یک دستگاه
storage device U دستگاه انباره
leverage U دستگاه اهرمی
drill press U دستگاه مته
drilling machine U دستگاه مته
synchronous device U دستگاه همزمان
storage device U دستگاه ذخیره
electric machine U دستگاه برقی
dividing attachment U دستگاه مقسم
robots U دستگاه خودکار
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com