Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
string manipulation
U
دستکاری رشته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antihandling fuze
U
ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به جابجا کردن و دستکاری
antidisturbance fuze
U
ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به دستکاری
null
U
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready
U
رشته رشته باصدای باریک
manipulation
U
دستکاری
distrubance
U
دستکاری
manipulating
U
دستکاری
attaint
U
دستکاری
handle
U
دستکاری کردن
handles
U
دستکاری کردن
retouch
U
دستکاری کردن
retouched
U
دستکاری کردن
retouches
U
دستکاری کردن
retouching
U
دستکاری کردن
d. touch
U
دستکاری استادانه
data manipulation
U
دستکاری داده ها
bit manipulation
U
دستکاری بیت
symbol manipulation
U
دستکاری نمادها
handwork
U
دستی دستکاری
handling
U
دستکاری کردن
string manipulation
U
دستکاری رشتهای
data manipulating language
U
زبان دستکاری داده
data manipulation language
U
زبان دستکاری داده ها
care and handling
U
مراقبت و دستکاری وسایل
emery ball
U
توپ دستکاری شده بطورغیرمجاز
dml
U
زبان دستکاری داده Language anipulation
minnesota rate of manipulation test
U
ازمون سرعت دستکاری مینه سوتا
fiberize
U
رشته رشته کردن
thread
U
رشته رشته شدن
threads
U
رشته رشته شدن
fibrillation
U
رشته رشته سازی
alphanumeric
U
ی از حروف الفبا- عددی که به عنوان یک واحد دستکاری و استفاده میشود
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
manipulative deception
U
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
sierra
U
رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
manipulated
U
اداره کردن دستکاری کردن
manipulate
U
اداره کردن دستکاری کردن
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
manipulates
U
اداره کردن دستکاری کردن
antiwithdrawal device
U
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
strands
U
رشته
catena
U
رشته
artery
U
رشته
arteries
U
رشته
threads
U
رشته
thread
U
رشته
sequences
U
رشته
sequence
U
رشته
reeve
U
رشته
ghaut
U
رشته
range
U
رشته
fiber
U
رشته
filament
U
رشته
chains
U
رشته
chain
U
رشته
filaments
U
رشته
filaria
U
رشته
ranges
U
رشته
ranged
U
رشته
coneatenation
U
رشته
funicle
U
رشته
seriated
U
رشته رشته
field
U
رشته
fibre
U
رشته
unifilar
U
یک رشته
fibres
U
رشته
strand
U
رشته
branch
U
رشته
tatter
U
رشته رشته
branches
U
رشته
lines
U
رشته
line
U
رشته
series
U
رشته
yarn
U
رشته
yarns
U
رشته
string
U
رشته
trains
U
رشته
fields
U
رشته
suite
U
رشته
fielded
U
رشته
suites
U
رشته
trained
U
رشته
train
U
رشته
area
U
رشته
[دانشی]
alphabetic string
U
رشته الفبائی
null string
U
رشته پوچ
bit string
U
رشته بیتی
fibres
U
رشته علفی
macaroni
U
رشته فرنگی
commentary
U
رشته یادداشت
bit string
U
رشته ذرهای
barbicel
U
رشته باریک پر
branch
U
رشته
[دانشی]
character string
U
رشته کاراکتری
character string
U
رشته دخشهای
field
U
رشته
[دانشی]
bit stream
U
رشته ذره یی
division
U
رشته
[دانشی]
guinea worm
U
کرم رشته
hair worm
U
کرم رشته
incandescent filament
U
رشته ملتهب
stup string
U
رشته تنظیم
strobilation
U
تشکیل رشته
lighting filament
U
رشته ملتهب
main sequence
U
رشته اصلی
string variable
U
متغیر رشته
sequence of events
U
رشته حوادث
noodle
U
رشته فرنگی
string handling
U
بکارگیری رشته
spinnerete
U
رشته ساز
null string
U
رشته تهی
spinneret
U
رشته ساز
optical fiber
U
رشته اپتیکی
solid wire
U
سیم تک رشته
symbol stringe
U
رشته نمادی
ghat
U
رشته سلسله
copper strand
U
رشته مسی
craftsman trade
U
رشته فنی
filament resistor
U
مقاومت رشته
empty string
U
رشته خالی
string length
U
طول رشته
pasta
U
رشته فرنگی
filum
U
رشته لیفی
train of thought
U
رشته افکار
the province of science
U
رشته علمی
filiform
U
رشته مانند
finespun
U
نازک رشته
the province of science
U
رشته علوم
finite series
U
رشته کراندار
symbolic string
U
رشته علائم
search string
U
رشته جستجو
specialty
U
رشته اختصاصی
rank
U
قطار رشته
ranked
U
قطار رشته
yarns
U
رشته طناب
sequence
U
رشته ترتیب
tracts
U
رد بپا رشته
yarn
U
رشته طناب
lines
U
رشته بند
line
U
رشته بند
tract
U
رد بپا رشته
string
U
رشته کردن
ridge
U
رشته تپه
ridges
U
رشته تپه
string
U
رشته خالی
computing
U
رشته کامپیوتر
sequences
U
رشته ترتیب
heaters
U
رشته گرمساز
major
U
رشته اصلی
system
U
سلسله رشته
system
U
رشته دستگاه
systems
U
سلسله رشته
systems
U
رشته دستگاه
range
رشته کوه
ranged
U
رشته کوه
ranges
U
رشته کوه
vermicelli
U
رشته فرنگی
majoring
U
رشته اصلی
majored
U
رشته اصلی
discipline
U
رشته علمی
disciplines
U
رشته علمی
disciplining
U
رشته علمی
heater
U
رشته گرمساز
specialities
U
رشته اختصاصی
trained
U
یک رشته موج
spaghetti
U
رشته فرنگی
hot wire
U
رشته حرارتی
hot-wire
U
رشته حرارتی
fibre
U
رشته علفی
hot-wired
U
رشته حرارتی
train
U
رشته سلسله
hot-wires
U
رشته حرارتی
branches
U
رشته ساقه
branches
U
شعبه رشته
hot-wiring
U
رشته حرارتی
branch
U
رشته ساقه
train
U
یک رشته موج
trained
U
رشته سلسله
quartermaster
U
سر رشته دار
ranks
U
قطار رشته
trains
U
یک رشته موج
speciality
U
رشته اختصاصی
branch
U
شعبه رشته
nerve
U
رشته عصبی
nerves
U
رشته عصبی
commentaries
U
رشته یادداشت
trains
U
رشته سلسله
quartermasters
U
سر رشته دار
heater voltage
U
ولتاژ رشته گرمساز
heater cathode
U
کاتد با رشته گرمساز
competent
U
شایسته دارای سر رشته
tissues
U
رشته پارچهء بافته
ligature
U
شریان بندی رشته
ligation
U
رشته یاوسیله بستن
heater current
U
جریان رشته گرمساز
The bonds of friendship (affection).
U
رشته دوستی والفت
What is your branch of study?
U
رشته تحصیلیتان چیست ؟
laid up in bed
U
پیشه ویژه رشته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com