Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parcel
U
دسته قطعه کوچکی از زمین
parcels
U
دسته قطعه کوچکی از زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
card
U
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
cards
U
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
lobular
U
شبیه قطعه کوچکی از چیزی
flocculus
U
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
punch
U
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punched
U
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punches
U
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
blocks
U
قطعه زمین
blocked
U
قطعه زمین
lot
U
قطعه زمین
block
U
قطعه زمین
grassplot
U
قطعه زمین علفزار
reservation
U
قطعه زمین اختصاصی
reservations
U
قطعه زمین اختصاصی
quadrat
U
قطعه زمین مستطیل
plat
U
قطعه زمین کوچک
I'll need a plot of land .
U
یک قطعه زمین لازم دارم
terra incognita
U
قطعه زمین از گرو در نیامده
espianade
U
قطعه زمین هموار شیب ملایم
patch
U
مشمع روی زخم قطعه زمین
nook
U
قطعه زمین پیش امده برامدگی
patches
U
مشمع روی زخم قطعه زمین
sand trap
U
قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
karoo
U
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karroo
U
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
bags
U
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bag
U
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
shields
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
positive
U
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
shield
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
segmentation
U
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
U
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fastest
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
segments
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segment
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
nosegay
U
دسته گل یایک دسته علف
littleness
U
کوچکی
smallness
U
کوچکی
exiguity
U
کوچکی
tininess
U
کوچکی
pettiness
U
کوچکی
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
fragment
U
قطعه قطعه کردن
mainland
U
قطعه اصلی قطعه
fragmenting
U
قطعه قطعه کردن
fritters
U
قطعه قطعه کردن
sectional
U
قطعه قطعه بخشی
fritter
U
قطعه قطعه کردن
segments
U
قطعه قطعه کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن
fragmentation
U
قطعه قطعه شدن
fragments
U
قطعه قطعه کردن
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
emigration
U
درون کوچکی
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
microcephalia
U
سر کوچکی جمجمه کوچک
(not a) ghost of a chance
<idiom>
U
حتی یک شانس کوچکی
detailing
U
بخش کوچکی از یک شرح
overlaying
U
بخش کوچکی از برنامه
overlays
U
بخش کوچکی از برنامه
detail
U
بخش کوچکی از یک شرح
overlay
U
بخش کوچکی از برنامه
epsilon
U
مقدار کوچکی از هر چیز
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
puniness
U
تازه کاری جوانی کوچکی
dollies
U
چرخ کوچکی شبیه قرقره
dolly
U
چرخ کوچکی شبیه قرقره
landaulet n
U
گردونه کوچکی که پوششی دارد
he has a small p in shimran
U
او ملک کوچکی درشمیران دارد
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
kit or kit violon
U
ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
vestries
U
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
vestry
U
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
slab
U
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
coppice wood
U
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
doodad
U
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
salami technique
U
سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
lockets
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
locket
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
racket ball
U
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
leprechaun
U
جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
slabs
U
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
centriole
U
ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
copsewood
U
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
doodads
U
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
vacuole
U
گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
water level
U
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
altar-niche
U
[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
bronchial tubes
U
برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
undergrowth
U
بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
gablet
U
[سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند]
[معماری]
credit union
U
موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
fescue
U
چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
holm
U
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
superscript
U
ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
ligule
U
زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
streams of people
U
دسته دسته مردم
scores of people
U
دسته دسته مردم
assort
U
دسته دسته کردن
windrow
U
دسته دسته کردن
classify
U
دسته دسته کردن
distribute
U
دسته دسته کردن
group
U
دسته دسته کردن
regiment
U
دسته دسته کردن
in detail
U
مفصلا دسته دسته
troop
U
دسته دسته شدن
assort
U
دسته دسته شدن
sects
U
دسته دسته مذهبی
trooped
U
دسته دسته شدن
shoals of people
U
دسته دسته مردم
sorts
U
دسته دسته کردن
sort
U
دسته دسته کردن
trooping
U
دسته دسته شدن
regiments
U
دسته دسته کردن
they came in bands
U
دسته دسته امدند
sorted
U
دسته دسته کردن
groups
U
دسته دسته کردن
sect
U
دسته دسته مذهبی
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
junctions
U
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
estuaries
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuary
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
vanity boxŠcaseŠor bag
U
قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
junction
U
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
rockoon
U
پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
lanternpinion
U
چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
pinned
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
kilderkin
U
چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
swagger cane
U
عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
pin
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
clipboards
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboard
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
pinning
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
epicanthus
U
لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
vaude
U
نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
sachet
U
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
handcar
U
چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
arrow pointer
U
پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
sachets
U
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
coaction
U
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups
U
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
anlage
U
اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
accelerating pump
U
پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
etna
U
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
anatomize
U
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
foot block
قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
tracking symbol
U
علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
platelet
U
صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
jetevator
U
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
control rocket
U
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
middle ear
U
حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com