English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (576 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interpolate U درون یابی کردن
interpolated U درون یابی کردن
interpolates U درون یابی کردن
interpolating U درون یابی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interpolation U درون یابی
interpolations U درون یابی
involution U توان یابی قوه یابی
intercoastal U رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
ranging U مسافت یابی کردن
spots U مسافت یابی کردن
direction finding U سمت یابی کردن
sounds U عمق یابی کردن
spot U مسافت یابی کردن
sound U عمق یابی کردن
sounded U عمق یابی کردن
soundest U عمق یابی کردن
traces U رد یابی کردن نشان
trace U رد یابی کردن نشان
direction finding U جهت یابی کردن
extrapolated U برون یابی کردن
plumb U ژرف یابی کردن
extrapolate U برون یابی کردن
extrapolates U برون یابی کردن
extrapolating U برون یابی کردن
traced U رد یابی کردن نشان
locating U مستقر ساختن مکان یابی کردن
located U مستقر ساختن مکان یابی کردن
locates U مستقر ساختن مکان یابی کردن
locate U مستقر ساختن مکان یابی کردن
range sensing U تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
fullest U پر کردن درون چیزی تا حد امکان
subverts U درون واژگون سازی کردن
subverted U درون واژگون سازی کردن
full U پر کردن درون چیزی تا حد امکان
subverting U درون واژگون سازی کردن
subvert U درون واژگون سازی کردن
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
feeds U مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
feed U مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
cold boot U روشن کردن کامپیوتر و بارکردن سیستم عامل به درون ان
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
in line processing U پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
report program generator U زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
surveys U زمینه یابی
obstacle sense U حس مانع یابی
positioning U موقع یابی
i. and evdevolution U توان یابی
sourcing U منابع یابی
position finding U موقعیت یابی
interpolations U میان یابی
orientate U جهت یابی
direction finding U جهت یابی
error detection U خطا یابی
fault detection U عیب یابی
factoring U عامل یابی
quadricycle U چهارچرخه یابی
attainments U دست یابی
cost finding U ارزش یابی
attainment U دست یابی
orientates U جهت یابی
orientating U جهت یابی
range finding U مسافت یابی
knowledge acquisition آگاهی یابی
fault diagnosis U عیب یابی
fault finding U عیب یابی
signal detection U علامت یابی
interpolation U میان یابی
extrapolations U برون یابی
goniometry U زاویه یابی
acquisition U هدف یابی
extrapolation U برون یابی
trapping U غلط یابی
castaways U عمق یابی
achievements U دست یابی
castaway U عمق یابی
levelling U ارتفاع یابی
debugger U اشکال یابی
termination U پایان یابی
edgings U حاشیه یابی
edging U حاشیه یابی
mark sensing U نشان یابی
acquisitions U هدف یابی
access U دست یابی
accessed U دست یابی
accesses U دست یابی
accessing U دست یابی
locations U مکان یابی
achievement U دست یابی
troubleshooting U اشکال یابی
insinuation U رخنه یابی
addressing U نشانی یابی
survey U زمینه یابی
localization U موضع یابی
marketing U بازار یابی
fringing U ریشه یابی
summation U مجموع یابی
surveyed U زمینه یابی
ranging U مسافت یابی
patterning U طرح یابی
matchmaking U زوج یابی
troubleshooting U عیب یابی
location U مکان یابی
calibration U خصلت یابی
orientation U جهت یابی
direction finding aerial U انتن جهت یابی
continuous levelling U تراز یابی پیوسته
survey tests U ازمونهای زمینه یابی
performance evaluation U ارز یابی کارایی
ranging pole U شاخصهای مسافت یابی
random processing U با دست یابی تصادفی
radio direction finding U جهت یابی بی سیم
excitor U عصب یابی محرک
item scaling U مقیاس یابی پرسشها
parallel access U با دست یابی موازی
job costing U هزینه یابی کار
extender board U وسیله عیب یابی
frigid manners U اطوارخنک یابی مزه
target aquisition U سیستم هدف یابی
flash ranging U مسافت یابی نوری
three dimensional direction finding U جهت یابی فضایی
absurdities test U ازمون مهمل یابی
spatial orientation U موقعیت یابی فضایی
cost centre U مرکز هزینه یابی
marginal costing U هزینه یابی نهایی
marginal costing U هزینه یابی نهائی
aerial target aquisition U هدف یابی هوایی
locate mode U باب مکان یابی
localization of function U موضع یابی کارکرد
acoustic minehunting U مین یابی صوتی
direction finding station U پست جهت یابی
cost unit U واحد هزینه یابی
maximum direction finding U جهت یابی حداکثر
attitude survey U زمینه یابی نگرش
detailing U یات و مسیر یابی
sound ranging U مسافت یابی صوتی
space orientation U موقعیت یابی فضایی
detail U یات و مسیر یابی
quick access U با دست یابی تند
costing and pricing U هزینه یابی و قیمت گذاری
echo sounding U عمق یابی انعکاس صوت
dumb barge U کرجی بی بادبان یابی موتور
stramline flow U جریان موازی یابی ممانعت
disinterestedly U ازروی بی طرفی یابی علاقگی
inelegantly U ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
an unerring aim U نشان درست یابی خطا
knotty pate U ادم خرف یابی کله
paramorphic U دارای خاصیت تغییر یابی
snipping U ادم کوچک یابی اهمیت
tomnoddy U ادم خرف یابی کله
snip U ادم کوچک یابی اهمیت
eventration U جنین بی شکم یابی روده
snipped U ادم کوچک یابی اهمیت
paramorphous U دارای خاصیت تغییر یابی
high frequency radio direction finding U جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
in suspense U درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
quadrantal U مربوط به اشتباه در دستگاه جهت یابی
contumeliously U ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
quadrantal points U نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
flash ranging location U تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
there is no royal road to learning <proverb> U تن به دود چراغ و بی خوابی ننهادی هنر کجا یابی
ES IS U امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
landscaping U جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscapes U جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscape U جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscaped U جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
cores U درون
interiorly U از درون
core U درون
endocarp U درون بر
inbound U به درون
endogenous U درون زا
in the recesses of the heart U در درون دل
interiors U درون
ben U درون
inward U درون
reentrant U درون رو
internally U از درون
inhaul line U درون کش
interior U درون
insides U درون
inside U درون
inly U از درون
abintra U از درون
talented U درون داشت
ingrowing U درون رویان
endomorph U درون دگرگون
endolymph U درون- لنف
insight U درون بینی
endogeny U درون زایی
endogenous variable U متغیر درون زا
talent U درون داشت
endogenous U درون زاد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com