Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
merit rating
U
درجه بندی شایستگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
grades
U
درجه بندی
scaling
U
درجه بندی
ratings
U
درجه بندی
scale
U
درجه بندی
gradations
U
درجه بندی
calibrated
U
درجه بندی
calibrate
U
درجه بندی
calibrating
U
درجه بندی
grade
U
درجه بندی
gradation
U
درجه بندی
calibrates
U
درجه بندی
calibration
U
درجه بندی
grading
U
درجه بندی
rating
U
درجه بندی
graduation
U
درجه بندی
linear scale
U
درجه بندی خطی
graduate
U
درجه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن
graduates
U
درجه بندی کردن
scscalable
U
قابل درجه بندی
rate
U
درجه بندی کردن
rates
U
درجه بندی کردن
intergradation
U
درجه بندی داخلی
grades
U
درجه بندی رتبه
rating schedule
U
مقیاس درجه بندی
logarithmic scale
U
درجه بندی لگاریتمی
performance rating
U
درجه بندی عملکرد
graduation line
U
خط درجه بندی شده
ratee
U
درجه بندی شونده
rater
U
درجه بندی کننده
rating scale
U
مقیاس درجه بندی
grade
U
درجه بندی کردن
grade
U
درجه بندی رتبه
echelonment
U
درجه بندی کردن
credit rating
U
درجه بندی اعتبار
graduating
U
درجه بندی کردن
peer rating
U
درجه بندی همسالان
calibration error
U
خطای درجه بندی
calibration curve
U
منحنی درجه بندی
calibration constant
U
ثابت درجه بندی
forced distribution rating
U
درجه بندی با توزیع معین
maximum scale value
U
مقدار درجه بندی حداکثر
grade
U
نوع درجه بندی کردن
trick
U
درجه بندی عدسی دوربین
tricked
U
درجه بندی عدسی دوربین
unscourced wool
U
پشم درجه بندی نشده
grades
U
نوع درجه بندی کردن
tricking
U
درجه بندی عدسی دوربین
dan gup jeado
U
سیستم درجه بندی تکواندو
suppliers rating
U
درجه بندی نمودن فروشنده ها
graphic rating scale
U
مقیاس درجه بندی نگارهای
degree of difficulty
U
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
graduate collar
U
حلقه یا طوقه درجه بندی شده
ranks
U
درجه دادن دسته بندی کردن
rank
U
درجه دادن دسته بندی کردن
grand division
U
مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
dial collar
U
طوقه یا حلقه درجه بندی شده
ranked
U
درجه دادن دسته بندی کردن
direct reading dial
U
درجه بندی برای قرائت مستقیم
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
color value
U
درجه بندی رنگ ها بر حسب تیره و روشن بودن
dials
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
grader
U
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
vernier
U
درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
segregation
U
جدا کردن درجه بندی کردن
gaduate
U
درجه بندی کردن تغلیظ کردن
gradate
U
درجه بندی کردن مخلوط کردن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
beam attack
U
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
elevation indicator
U
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch
U
درجه روی بازوی درجه داران
deserts
U
شایستگی
skill
U
شایستگی
praiseworthiness
U
شایستگی
credential
U
شایستگی
qualification
U
شایستگی
expertise
U
شایستگی
acceptability
U
شایستگی
deserting
U
شایستگی
adaptability
U
شایستگی
ability
U
شایستگی
worthiness
U
شایستگی
meritoriousness
U
شایستگی
aptness
U
شایستگی
sufficienty
U
شایستگی
qualification
U
شایستگی
desert
U
شایستگی
decorousness
U
شایستگی
seemliness
U
شایستگی
competence
U
شایستگی
eligibility
U
شایستگی
sufficiency
U
شایستگی
competency
U
شایستگی
adequacy
U
شایستگی
merited
U
شایستگی
abilities
U
شایستگی
merit
U
شایستگی
befitting
U
شایستگی
deservingness
U
شایستگی
proficiency
U
شایستگی
merits
U
شایستگی
competence
U
شایستگی
pertinence or nency
U
شایستگی
meriting
U
شایستگی
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation
U
درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
certificate of capacity
U
مدرک شایستگی
able
U
شایستگی داشتن
aptitudes
U
شایستگی لیاقت
meetness
U
شایستگی مناسبت
blameworthiness
U
شایستگی سرزنش
combat proficiency
U
شایستگی رزمی
aptitude
U
شایستگی لیاقت
handsomeness
U
زیبائی شایستگی
fitness
U
صلاحیت شایستگی
adorableness
U
شایستگی ستایش
adorability
U
شایستگی ستایش
aptitude tests
U
ازمون شایستگی
decency
U
شایستگی محجوبیت
aptitude test
U
ازمون شایستگی
pertinence
U
موقعیت شایستگی
meritoriously
U
از روی شایستگی
suitability
U
مناسبت شایستگی
pertinency
U
موقعیت شایستگی
sighting leaf
U
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
ablest
U
: توانابودن شایستگی داشتن
eligibility
U
شایستگی برای انتخاب
he has much merit
U
بسیار شایستگی دارد
habilitate
U
ملبس شایستگی داشتن
certificate of achievement
U
مدرک تصدیق شایستگی
abler
U
: توانابودن شایستگی داشتن
qualifies
U
شایستگی پیدا کردن
printability
U
شایستگی برای چاپ
merit system
U
نظام شایستگی نگر
qualify
U
شایستگی پیدا کردن
indign
U
فاقد شایستگی خشمگین کردن
efficiency
U
کارایی وسیله یا نفر شایستگی
deserves
U
سزاوار بودن شایستگی داشتن
I can see an innate ability in that follow .
دراو مایه و شایستگی می بینم
aptitude area
U
حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
deserve
U
سزاوار بودن شایستگی داشتن
he is i. to do that
U
شایستگی یا کفایت کردن ان کار راندارد
picturesqueness
U
شایستگی برای نقاشی شدن یاعکس برداری
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
honourable mentions
U
امتیاز یانشان شایستگی که بکسانی داده میشود که شایسته جایزنبوده اند
honourable mention
U
امتیاز یانشان شایستگی که بکسانی داده میشود که شایسته جایزنبوده اند
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classification
U
طبقه بندی رده بندی
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament
U
طرح بندی صورت بندی
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
lineaments
U
طرح بندی صورت بندی
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
brevet
U
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
master at arms
U
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
transparently
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
U
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
phasing
U
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classification
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
nobby
U
درجه یک
third rate
U
درجه سه
third-rate
U
درجه سه
ranks
U
درجه
proportions
U
درجه
proportion
U
درجه
elevations
U
درجه
gauged
U
درجه
gauge
U
درجه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com