English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (7369 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trick U حیله
trick U نیرنگ
trick U خدعه
trick U شعبده بازی
trick U حقه
trick U لم
trick U رمز
trick U فوت وفن
trick U حیله زدن
trick U حقه بازی کردن
trick U شوخی کردن
trick U سکانی نگهبان
trick U خطوط
trick U درجه بندی عدسی دوربین
trick U نوبت نگهبانی
trick U مدت زمان پست نگهبانی
trick U نوبت
trick U نگهبانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The whole trick is to ... U کل ترفندش در این هست که ...
do the trick <idiom> U خیلی خوب کارکردن
hat trick U شیرینکاری
trick question U سوالیکهجوابآننادرستاست
He got the money from me by a trick. U با حقه وکلک پول را از من گرفت
conjuring trick U شعبدهبازی
There must be a catch(trick)in it. U باید حقه ای درکار باشد
trick of the trade <idiom> U باهوش وذکاوت
turn the trick <idiom> U درکاری که میخواست موفق شدن
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
hat trick U کار فوقالعاده
hat trick U شاهکار
trick wheel U اطاق اسکان
confidence trick U کلاهبرداری از راه جلب اعتماد
monkey trick U حیله
monkey trick U شیطنت
play a trick on U حیله زدن به
serve one a trick U بکسی حیله زدن
to serve one a trick U بکسی حیله زدن
to play a trick on any one U بکسی حیله
to play a trick on any one U زدن باکسی شوخی کردن
trick wheel U چرخ سکان
trick or treat U قاشق زنی وکاسه زنی دم درب خانههای مردم
trick track U بازی تخته نردقدیمی
trick ski U اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
trick someone into doing somethings U با حیله کسی را وادار به کاری کردن
By an inconceivable trick( trickery) . U با حقه ایکه عقل جن هم به آن نمی رسد
he played a pretty trick U خوب حیلهای زد
he played a pretty trick U خوب حقهای زد
play a legal trick U کلاه شرعی سر چیزی گذاشتن
His trick didnt work. U حقه اش نگرفت
I played every trick in the book . U هر کلکی را که فکر کنی سوار کردم ( زدم )
HE has plenty of excuses who is in search of trick. <proverb> U ییله جو را بهانه بسیار است .
You pulled a fast one. That was a neat trick you played. U خوب حقه زدی ( سوار کردی )
There is some hocus – pocus . I smell a rat . Ther is a trick in it . U کلکی درکار باید باشد ( هست )
Recent search history Forum search
1Trick out
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com