Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
play
U
خلاصی داشتن
played
U
خلاصی داشتن
playing
U
خلاصی داشتن
plays
U
خلاصی داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
escaping
U
خلاصی
riddance
U
خلاصی
quietus
U
خلاصی
extrication
U
خلاصی
free wheeling
U
خلاصی
escapes
U
خلاصی
escape
U
خلاصی
escaped
U
خلاصی
rescue
U
رهانیدن خلاصی
rescued
U
رهانیدن خلاصی
rescues
U
رهانیدن خلاصی
playing
U
خلاصی بازی
played
U
خلاصی بازی
plays
U
خلاصی بازی
play
U
خلاصی بازی
rescuing
U
رهانیدن خلاصی
free wheeling
U
حالت خلاصی
relief angle
U
زاویه خلاصی
quit
U
رها سازی خلاصی
quitting
U
رها سازی خلاصی
extricating
U
خلاصی بخشیدن ازاد کردن
extricates
U
خلاصی بخشیدن ازاد کردن
extricate
U
خلاصی بخشیدن ازاد کردن
extricated
U
خلاصی بخشیدن ازاد کردن
backlash
U
خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
escape
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escapes
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escaping
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escaped
U
رهایی جستن خلاصی جستن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
bear
U
در بر داشتن
bears
U
داشتن
to go hot
U
تب داشتن
bears
U
در بر داشتن
wanted
U
کم داشتن
want
U
کم داشتن
to have f.
U
تب داشتن
to be in a f.
U
تب داشتن
to be feverish
U
تب داشتن
to hold a meeting
U
داشتن
to have possession of
U
داشتن
relieve
U
داشتن
possessing
U
داشتن
bear
U
داشتن
lackvt
U
کم داشتن
doubting
U
شک داشتن
having
U
داشتن
possesses
U
داشتن
possess
U
داشتن
monogyny
U
داشتن یک زن
doubt
U
شک داشتن
doubted
U
شک داشتن
to hold
U
داشتن
have
U
داشتن
to have
U
داشتن
doubts
U
شک داشتن
to possess
U
داشتن
lack
U
کم داشتن
lacked
U
کم داشتن
owning
U
داشتن
own
U
داشتن
redolence
U
بو داشتن
owns
U
داشتن
intercommon
U
داشتن
relieving
U
داشتن
relieves
U
داشتن
lacks
U
کم داشتن
owned
U
داشتن
loathed
U
نفرت داشتن از
aspires
U
ارزو داشتن
aspire
U
ارزو داشتن
loathes
U
نفرت داشتن از
have a ball
<idiom>
U
روزگارخوش داشتن
one up
<idiom>
U
برتری داشتن
aspired
U
هوش داشتن
aspires
U
هوش داشتن
aspire
U
هوش داشتن
aspired
U
ارزو داشتن
setup
<idiom>
U
مدیریت داشتن
have been around
<idiom>
U
تجربه داشتن
hide(bury) one's head in the sand
<idiom>
U
دورنگه داشتن از
afforded
U
استطاعت داشتن
affording
U
استطاعت داشتن
afford
U
استطاعت داشتن
protruding
U
برامدگی داشتن
protruded
U
برامدگی داشتن
wish
[would like]
U
تمایل داشتن
protrudes
U
برامدگی داشتن
protrude
U
برامدگی داشتن
have (something) going for one
<idiom>
U
توانایی داشتن
To be itching fo r a fight . To be on the war path.
U
سر دعوا داشتن
cherishes
U
گرامی داشتن
cherishing
U
گرامی داشتن
espoused
U
عقیده داشتن به
espouse
U
عقیده داشتن به
apprehends
U
بیم داشتن
provides
U
مقرر داشتن
apprehending
U
بیم داشتن
apprehended
U
بیم داشتن
espouses
U
عقیده داشتن به
espousing
U
عقیده داشتن به
cherished
U
گرامی داشتن
cherish
U
گرامی داشتن
correlating
U
همبستگی داشتن
sending
U
گسیل داشتن
correlates
U
همبستگی داشتن
correlate
U
همبستگی داشتن
provide
U
مقرر داشتن
count on
<idiom>
U
بستگی داشتن به
lends
U
معطوف داشتن
lend
U
معطوف داشتن
apprehend
U
بیم داشتن
withholds
U
دریغ داشتن
send
U
ارسال داشتن
send
U
اعزام داشتن
send
U
گسیل داشتن
get a break
<idiom>
U
فرصت داشتن
get at
<idiom>
U
منظور داشتن
loathe
U
نفرت داشتن از
aspiring
U
هوش داشتن
withholding
U
دریغ داشتن
sending
U
اعزام داشتن
reside
U
اقامت داشتن
sends
U
ارسال داشتن
sends
U
اعزام داشتن
sends
U
گسیل داشتن
resided
U
اقامت داشتن
resides
U
اقامت داشتن
withheld
U
دریغ داشتن
withhold
U
دریغ داشتن
sending
U
ارسال داشتن
aspiring
U
ارزو داشتن
stand a chance
<idiom>
U
احتمال داشتن
liaise
U
رابطه داشتن
attends
U
حضور داشتن
attending
U
حضور داشتن
attend
U
حضور داشتن
stinks
U
تعفن داشتن
stink
U
تعفن داشتن
exists
U
وجود داشتن
existed
U
وجود داشتن
exist
U
وجود داشتن
resembling
U
شباهت داشتن
resembles
U
شباهت داشتن
resembled
U
شباهت داشتن
hanker
U
اشتیاق داشتن
hankered
U
اشتیاق داشتن
corresponds
U
رابطه داشتن
corresponded
U
رابطه داشتن
correspond
U
رابطه داشتن
belongs
U
تعلق داشتن
belonged
U
تعلق داشتن
belong
U
تعلق داشتن
possessing
U
در تصرف داشتن
disguises
U
نهان داشتن
possesses
U
در تصرف داشتن
possess
U
در تصرف داشتن
hankers
U
اشتیاق داشتن
resemble
U
شباهت داشتن
differs
U
فرق داشتن
differing
U
فرق داشتن
retaining
U
نگاه داشتن
retained
U
نگاه داشتن
retain
U
نگاه داشتن
expects
U
چشم داشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com