Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
integrate transmission line
U
خط انتقال مجتمع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
integrate transmission system
U
سیستم انتقال مجتمع
Other Matches
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
integrate circuit transistor
U
ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
transferring
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
U
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
complexes
U
مجتمع
complex
U
مجتمع
colony
U
مجتمع
colonies
U
مجتمع
integrate electronics
U
الکترونیک مجتمع
regrouped
U
مجتمع شدن
integrate circuit
U
مدار مجتمع
assembles
U
مجتمع کردن
assemble
U
مجتمع کردن
hardware
U
مدارهای مجتمع
regroup
U
مجتمع شدن
i.c.
U
مدار مجتمع
integration
U
مجتمع سازی
integrate resistor
U
مقاومت مجتمع
cell assembly
U
مجتمع یاختهای
biocinosis
U
مجتمع زیستی
assembled
U
مجتمع کردن
integrate
U
مجتمع کردن
regrouping
U
مجتمع شدن
integrates
U
مجتمع کردن
tail clusters
U
ابگیرهای مجتمع
integrate system
U
سیستم مجتمع
regroups
U
مجتمع شدن
port complex
U
مجتمع بندری
integrating
U
مجتمع کردن
integrated circuit
U
مدار مجتمع IC
integrated circuit
U
مدار مجتمع
integrated program
U
برنامه مجتمع
monolithic integrated circuit
U
مدار مجتمع یکپارچه
microcircuit
U
مدار مجتمع پیچیده
integrate magnetic circuit
U
مدار مغناطیسی مجتمع
integrated data processing
U
پردازش داده مجتمع
integrate logic circuit
U
مدار منطقی مجتمع
integrate electronic component
U
قطعه الکترونیکی مجتمع
integrated software
U
نرم افزار مجتمع
idp
U
پردازش داده مجتمع
medium scale integration
U
مدار مجتمع با دو قطعه
join up
U
مجتمع کردن هواپیماها
vector data aggregate
U
بردار اطلاعات مجتمع
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
small scale integration
U
مجتمع سازی در مقیاس کوچک
strip mall
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
medium scale intergration
U
مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium scale integration
U
مجتمع سازی در مقیاس متوسط
integrate circuit technology
U
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
integrate semiconductor circuit
U
مدار نیمه هادی مجتمع
large scale integration
U
مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
commercial center
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
microcontroller
U
مدار مجتمع که حاوی CPU
shopping mall
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
speeches
U
مدار مجتمع با صوت تولید شده .
speech
U
مدار مجتمع با صوت تولید شده .
parallelled
U
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallels
U
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallelling
U
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleling
U
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallel
U
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
integrated accounting package
U
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
ultra large scale integration
U
مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
usli
U
مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ
very large scale integration
U
مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
paralleled
U
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
generation
U
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
crom
U
قسمت مجتمع اکثر تراشههای واحدپردازش مرکزی
base complex
U
مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
generations
U
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
music chip
U
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
comprehensive job
U
کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
opto electronics
U
تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
msi
U
مجتمع سازی در مقیاس متوسط Integration Scale edium
ices
U
System Engineering IntegratedCivil سیستم مجتمع مهندسی عمران
lsi
U
Integration Scale Large مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
substrate
U
ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
jumbo chip
U
مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
metal oxide semiconductor
U
طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
microprocessors
U
مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
microprocessor
U
مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
third
U
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
vhsic program
U
Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
thirds
U
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
inhibits
U
توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibit
U
توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
pinout
U
شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
piggyback
U
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
piggybacks
U
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
wafer scale integration
U
یک قطعه بزرگ که از مدارهای مجتمع کوچکتر تشکیل شده است که بهم وصل هستند
dual
U
استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
SOS
U
Sapphire On Silicon فرایند ساخت تراشههای مجتمع روی لایههای سیلیکان و یاقوت کبود
wafer
U
یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
wafers
U
یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
silicon
U
قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند.
jazz
U
یک سیستم نرم افزاری فنی مجتمع که برای ریزکامپیوترهای اپل مک اینتاش ساخته شده است
gates
U
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
oxides
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
gate
U
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
photo pattern generation
U
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
oxide
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
sherlu
U
اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است
dip
U
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
dips
U
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
in circuit emulator
U
ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
masks
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
mesfet
U
دستگاه فعال اصلی که مدارهای مجتمع ارسنیک گالیم به منظورتقویت جریان و معکوس نمودن ان بکار می رودEffect SemiconductorField etal
mask
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
universal
U
مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
flattest
U
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flat
U
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
marshalling
U
تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
vlsi
U
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
multi board computer
U
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
microelectronics
U
طراحی و ساخت مدارهای الکترونیکی با مدارهای مجتمع و قط عات
wafer
U
یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafers
U
یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
metal oxide semiconductor
U
روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
mos
U
روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
microprocessors
U
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
die
U
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
microprocessor
U
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
mask design
U
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
transmissions
U
انتقال
displacement
U
انتقال
transitions
U
انتقال
conductance
U
انتقال
bail arm
U
انتقال
conduction
U
انتقال
transfer
U
انتقال
transmission
U
انتقال
conveyance
U
انتقال
conveyances
U
انتقال
shift
U
انتقال
downloading
U
انتقال
assignment
U
انتقال
assignments
U
انتقال
move
U
انتقال
shift
U
انتقال
line shaft
U
انتقال
transition
U
انتقال
transference
U
انتقال
mittimus
U
انتقال
marque
U
انتقال
devolution
U
انتقال
conveying
U
انتقال
metabasis
U
انتقال
shifts
U
انتقال
shifted
U
انتقال
transportation
U
انتقال
transfer line
U
خط انتقال
transferring
U
انتقال
transfer check
U
انتقال
translations
U
انتقال
negotiation
U
انتقال
negotiations
U
انتقال
abaloenation
U
انتقال
convey
U
انتقال
conveyed
U
انتقال
conveys
U
انتقال
transfers
U
انتقال
transformation
U
انتقال
intuition
U
انتقال
transmission line
U
خط انتقال
migration
U
انتقال
turn over
U
انتقال
translation
U
انتقال
transter
U
انتقال
intuitions
U
انتقال
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
electron transition
U
انتقال الکترون
convection
U
انتقال برق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com