English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
downstream shell U خاک پایین دست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
esquire U عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
downstream U پایین رود
downstream U پایین دست
goodies U زن کامل و محترمه از طبقات پایین
goody U زن کامل و محترمه از طبقات پایین
subsidy U حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
cathedral U تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
cathedrals U تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
basic U نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basics U نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
integrated U نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
orphan U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
deflection U پایین افتادگی واخمش
deflections U پایین افتادگی واخمش
hierarchies U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
pitch U بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
pitches U بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
plotter U چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotters U چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
physical U پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
feint U حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted U حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting U حرکت از میله بالا به میله پایین
feints U حرکت از میله بالا به میله پایین
area U گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
areas U گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
fat U ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fats U ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fatter U ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fattest U ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
status U خط ی در بالا یا پایین صفحه که اطلاعات در مورد کار جاری میدهد روی
scanner U وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners U وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
down U پایین
down U سوی پایین بطرف پایین
background U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
background U برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
background U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
background U کار با حق تقدم پایین
background U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
backgrounds U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
backgrounds U برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
backgrounds U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
backgrounds U کار با حق تقدم پایین
backgrounds U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
footing U پیامی در پایین تمام صفحات در متن چاپ شده
rock bottom U کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom U کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
degradation U کیفیت پایین سیگنال یا تصویر
slump U یکباره پایین امدن یاافتادن
slumped U یکباره پایین امدن یاافتادن
slumping U یکباره پایین امدن یاافتادن
slumps U یکباره پایین امدن یاافتادن
chop U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chopped U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
dumping U فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
flag U سنگفرش کردن پایین افتادن
flags U سنگفرش کردن پایین افتادن
draft U چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
drafted U چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
drafts U چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
horizontal U میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
horizontal U دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
lee U پایین باد
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
shut U پایین اوردن
shuts U پایین اوردن
shutting U پایین اوردن
threshholds U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshold U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
thresholds U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
easy money U پول فراوان ترکیب نرخ پایین بهره وموجودی فراوان اعتبار
bump U بالا و پایین رفتن
subordinate U فرعی پایین تر
subordinated U فرعی پایین تر
subordinates U فرعی پایین تر
subordinating U فرعی پایین تر
short U پایین تر
shorter U پایین تر
shortest U پایین تر
plan U زبان برنامه نویسی سطح پایین
plans U زبان برنامه نویسی سطح پایین
column U در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
columns U در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
depression U پایین دادن
depressions U پایین دادن
beneath U پایین
beneath U از زیر پایین تر از
beneath U پایین تر
drive U ضربه از پایین
drives U ضربه از پایین
sub- U یا پایین تر
Other Matches
downhaul U پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses U پایین دادن لوله پایین اوردن
depress U پایین دادن لوله پایین اوردن
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
low level U پایین
de- U پایین
low U پایین
bottom U پایین
bottoms U پایین
lower U پایین
vide infara U پایین
lower most U پایین تر
subatmospheric U پایین تر از جو
flat U پایین
flattest U پایین
underneath U پایین
tailwater U پایین اب
subteen U پایین تر از سن 31
submiss U پایین
neath or neath U پایین تر
neath or neath U پایین
lowers U پایین تر
lower limit U حد پایین
lowering U پایین تر
lowered U پایین تر
lower U پایین تر
below U پایین
shitu U پایین
bal U از مچ پا به پایین
hypogenous U پایین رو
hereinafter [formal] <adv.> U در پایین
hereafter <adv.> U در پایین
further down U پایین تر
infara U پایین تر
below <adv.> U در پایین
dowm U پایین
infara U پایین
thereinafter [archaic or formal] <adv.> U در پایین
down stairs U پایین
top-down U از بالا به پایین
top down U از بالا به پایین
nether world U جهان پایین
nutant U پایین افتاده
nutate U پایین افتادن
lower class U طبقه پایین
lower classes U طبقه پایین
lower threshold U استانه پایین
lowermost U پایین ترین
decurrent U پایین افتاده
lowpass U پایین گذار
downfield U میدان پایین
mean low water U اب پایین میانگین
desceht U پایین امدن
downfeed U تغذیه رو به پایین
neath or neath U پایین زیرین
oars down U پارو پایین
on the down grade U پایین رونده
downward stroke U ضربه رو به پایین
degrade U پایین دادن
down stroke U ضربه رو به پایین
dim light U نور پایین
disrate U پایین اوردن
down current U جریان رو به پایین
down draft U جریان رو به پایین
res U noitaloseR پایین
degrades U پایین دادن
descend U پایین امدن
overhand U از پایین ببالا
prolapse U پایین افتادگی
prolapse U پایین افتادن
prolapsus U پایین افتادگی
pushdown U پایین فشردنی
descends U پایین امدن
push down stack U پایین فشردنی
low wing U بال پایین
infrahuman U پایین تر از انسان
download U بارگیری پایین
bottom up U از پایین به بالا
hereinbelow U ازاین پایین تر
minor U پایین رتبه
hereinbelow U در پایین این
foot U پایین بادبان
low level U در سطح پایین
let down U پایین کردن
lower bound U کران پایین
alow U روبه پایین
low energy U انرژی پایین
low frequency U فرکانس پایین
low altitude U ارتفاع پایین
low activity U فعالیت پایین
bate U پایین اوردن
look down U پایین امدن
bottommost U پایین ترین
low order U پایین رتبه
low order U مرتبه پایین
downward swing U نوسان رو به پایین
lower limit U کران پایین
downward movement U حرکت رو به پایین
downward compatible U سازگار رو به پایین
lower mast U دکل پایین
downward compatibility U سازگارمتمایل به پایین
to reach down U پایین اوردن
downtrend U سیربطرف پایین
downmost U پایین ترین
low U پایین اهسته
downward travel U ضربه رو به پایین
low pass U پایین گذر
low resolution U تفکیک پایین
low resolution U وضوح پایین
feet U پایین دامنه
low U پایین ضعیف
go down U پایین رفتن
go dan barai U رد کردن از پایین
catabatic U پایین اینده
face down feed U خورد رو به پایین
lower most U پایین ترین
uoppon pyon soon koot U کف دست پایین
downward U پایین زیرین
downward U روبه پایین
nether U زیر پایین
downstairs U طبقه پایین
undermost U پایین ترین
up and down U بالا و پایین
breast U نورد پایین
At lower levels. U در سطوح پایین تر
From top to bottom. U ازبالاتا پایین
to sink in the scale U پایین رفتن
to set down U پایین اوردن
to look down U پایین امدن
to get down U پایین رفتن
the valley lies below U ده در پایین است
lowest U پایین ترین
to come down U پایین امدن
to bring down U پایین اوردن
the lower world U جهان پایین
to beat down U پایین اوردن
nether U واقع در پایین
submaxilla U ارواره پایین
comedown U پایین رفتن
to let down U پایین کردن
to go down U پایین رفتن
the masses U دستههای پایین تر
dimmed headlights [lights] [American English] U نور پایین [خودرو]
underclass U سطح پایین [اجتماع]
low frequency filter U صافی فرکانس پایین
inferior ovary U تخمدان پایین افتاده
subclass U سطح پایین [اجتماع]
low beams [beam light] [American English] U نور پایین [خودرو]
inferior calyx U کاسه پایین افتاده
lower class U طبقه پایین جامعه
dipped headlights [lights] [British English] U نور پایین [خودرو]
subclass U طبقه پایین جامعه
underclass U طبقه پایین جامعه
loss leader U کالایی که با قیمت پایین
lowcuts U کفش پایین تر از قوزک پا
dipped beams [beam light] [British English] U نور پایین [خودرو]
lower level management U مدیریت سطح پایین
low blood pressure U فشار خون کم یا پایین
undermentioned <adj.> U بیان شده در پایین
downhaul U طناب پایین کشنده
to put down U پایین قرار دادن
downstroke U ضربه درجهت پایین
downstroke U ضربه بطرف پایین
gastroptosis U پایین افتادن معده
low level task U تکلیف سطح پایین
fumikumi U لگد فشاری به پایین
footstone U سنگ پایین گور
foot stone U سنگ پایین کوه
below-mentioned <adj.> U ذکر شده در پایین
mentioned below [often postpos.] <adj.> U ذکر شده در پایین
undermentioned <adj.> U ذکر شده در پایین
below-mentioned <adj.> U بیان شده در پایین
mentioned below [often postpos.] <adj.> U بیان شده در پایین
downswing U نوسان بطرف پایین
down sprue U لوله پایین دست
submaxilla U وابسته به استخوان فک پایین
under arm stroke U ضربه پایین دست
underbody U پایین تنه جانوران
underbody U پایین تنه لباس
markdown U پایین اوردن قیمت
mark down U پایین اوردن قیمت
subalternate U شخص پایین رتبه
understrapper U عامل پایین درجه
low temperature U درجه حرارت پایین
vulgus U مردم طبقه پایین
low resolution U تفکیک پذیری پایین
see-saw U بالا و پایین روی
see-sawed U بالا و پایین روی
low res graphics U گرافیک با وضوح پایین
top down development U توسعه از بالا به پایین
to take down U نوشتن پایین اوردن
tenth rate U از پایین ترین جنس
tenth rate U پایین ترین درجه
reflow U فرونشینی پایین رفتن
the rabble U طبقات پایین اجتماع
the low absorbance method U روش جذب پایین
ratag U طبقات پایین اجتماع
pushdown store U انباره پایین فشردنی
pushdown list U لیست پایین فشردنی
princeling U شاهزاده پایین رتبه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com