English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
combat liaison U حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flight ration U جیره عملیاتی درحین پرواز جیره هوایی
stream takeoff U حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
taximan U متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
teleconferencing U ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
enpassant U ضمنا درحین
on duty U درحین خدمت
red handed U درحین ارتکاب جنایت
data link U ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
inflight reliability U تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
delay en route U تاخیر درحین حرکت در مسیر
recursive routine U زیرتابعی که درحین اجرا خود را صدامیکند
recursion U زیرتابعی که درحین اجرا خود را صدامیکند
flight coordination U هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
routing U عملیاتی که درحین مسیریابی پیام انجام می شوند
recursion U زیرتابعی دربرنامه که درحین اجرا خود را صدا میکند
recursive routine U زیرتابعی دربرنامه که درحین اجرا خود را صدا میکند
cut out U وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
relocation U جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
sortie U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
runway U راه پرواز باند پرواز
runways U راه پرواز باند پرواز
sorties U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
ducked U درگیر شدن هواپیماها
flight control U سیستم کنترل هواپیماها
emergency scramble U درگیری اضطراری هواپیماها
duck U درگیر شدن هواپیماها
duckings U درگیر شدن هواپیماها
ducks U درگیر شدن هواپیماها
join up U مجتمع کردن هواپیماها
ground alert U اماده باش زمینی هواپیماها
ground alert U اماده باش 51 دقیقهای هواپیماها
replenished U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
approach sequence U ترتیب توالی تقرب هواپیماها
replenish U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenishes U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenishing U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
parking plan U طرح پارک کردن هواپیماها
radio range station U ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
taxi U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxied U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxiing U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxies U حرکت هواپیماها روی باند فرود
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
into plane service U تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
pathfinder guidance U هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب
zmarker beacon U برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
force rendezvous U نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
beacon flight U پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
approach schedule U برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
taxiway U محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
availability factor U ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
handover U تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
stepped up separation U حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
beacon U برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
beacons U برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
link U ارتباط
rapport U ارتباط
liaisons U ارتباط
liaison U ارتباط
correspondency U ارتباط
enchainment U ارتباط
coherency U ارتباط
relationships U ارتباط
relationship U ارتباط
communicating U ارتباط
concernment U ارتباط
coherence U ارتباط
connexions U ارتباط
connection U ارتباط
ligature U خط ارتباط
correspondence U ارتباط
intercommunication U ارتباط
relation U ارتباط
hookup U ارتباط
correlation U ارتباط
correspondences U ارتباط
communication U ارتباط
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
connexion U ارتباط اتصال
direct relationship U ارتباط مستقیم
data communication U ارتباط دادهای
disaffiliation U عدم ارتباط
communication theory U نظریه ارتباط
communication U ارتباط و مخابرات
put through U ارتباط پیداکردن
communication network U شبکه ارتباط
tie-in U وسیله ارتباط
conversational interaction U ارتباط محاورهای
tie-ins U وسیله ارتباط
tie-ins U ارتباط دادن
communicates U ارتباط گرفتن
data communication U ارتباط داده ها
relevancy U ربط ارتباط
relational U ارتباط شرح
selective signalling U ارتباط مخصوص
intercommunion U ارتباط مشترک
tie in U ارتباط دادن
tie in U وسیله ارتباط
juxtaposition U ارتباط اجباری
signal communications U ارتباط و مخابرات
tie-in U ارتباط دادن
disconnectedly U بدون ارتباط
cryptocommunication U ارتباط رمز
attachment plug U دوشاخه ارتباط
asynchronous commuinication U ارتباط ناهمزمان
bond U ارتباط چسب
log on U برقراری ارتباط
association coefficient U ضریب ارتباط
log off U قطع ارتباط
log in U برقراری ارتباط
arithmetic relation U ارتباط محاسباتی
inverse relationship U ارتباط معکوس
agency of communications U منبع ارتباط
intercommunication U ارتباط داخلی
correlation U ارتباط داشتن
inaccessibility U ارتباط ناپذیری
intercoms U ارتباط داخلی
communicate U ارتباط گرفتن
communicable U قابل ارتباط
background communication U ارتباط پس زمینه
one sided communication U ارتباط یکسویه
communicability U ارتباط پذیری
communicability U قابلیت ارتباط
mitwelt U ارتباط با همنوع
mass communication U ارتباط جمعی
logout U قطع ارتباط
login U قطع ارتباط
disconnection U قطع ارتباط
logging off U قطع ارتباط
logging in U برقراری ارتباط
log out U قطع ارتباط
disjointedness U عدم ارتباط
intercom U ارتباط داخلی
extraneity U عدم ارتباط
extraneousness U عدم ارتباط
communicated U ارتباط گرفتن
telecommunication U ارتباط دوربرد
associations U پیوند ارتباط
association U پیوند ارتباط
inaccessible U ارتباط ناپذیر
connect U ارتباط رخها
visual communication U ارتباط بصری
connects U ارتباط رخها
wire U ارتباط باسیم
wires U ارتباط باسیم
communications U ارتباط و مخابرات
wire communication U ارتباط با سیم
synchronous communication U ارتباط همزمان
telecommunications U ارتباط تلگرافی
telephone communication U ارتباط تلفنی
telecommunications U ارتباط از دور
trunk line cable U کابل ارتباط
relevance U ربط ارتباط
subcontrariety U ارتباط قیاسی
disconnects U قط ع ارتباط بین دو وسیله
disconnecting U قط ع ارتباط بین دو وسیله
liaise U ارتباط پیدا کردن
disconnect U قط ع ارتباط بین دو وسیله
incommunicado U بدون وسایل ارتباط
liaises U ارتباط پیدا کردن
liaising U ارتباط پیدا کردن
linkage U اتصال وسیله ارتباط
landing signal officer U افسر ارتباط فرود
pecking order <idiom> U راه ارتباط بایکدیگر
backgrounds U فعالیت ارتباط دادهای
correlation U ارتباط همبسته کردن
communication network U شبکه ارتباط و مخابرات
disrelation U عدم ارتباط بی ارتباطی
combat liaison U ربط و ارتباط رزمی
linkages U اتصال وسیله ارتباط
interlock U بهم ارتباط داشتن
interlocked U بهم ارتباط داشتن
interlocking U بهم ارتباط داشتن
interlocks U بهم ارتباط داشتن
telepathy U ارتباط افکار با یکدیگر
background U فعالیت ارتباط دادهای
mass media U وسایل ارتباط جمعی
inconsequence U فقدان ارتباط منطقی
communicate ارتباط برقرار کردن
cryptocommunication U ارتباط ومخابرات رمزی
tele communication U ارتباط دور برد
liaised U ارتباط پیدا کردن
piezoelectric U ارتباط در بعضی موادکریستالی
sorties U پرواز
flying U پرواز
fly U پرواز
ceiling U حد پرواز
flightless U بی پرواز
flight line U خط پرواز
sortie U پرواز
flight deck U پل پرواز
flight decks U پل پرواز
ceilings U حد پرواز
trips U پرواز
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com