English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
thready U رشته رشته باصدای باریک
string U عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
threads U رشته رشته شدن
fiberize U رشته رشته کردن
fibrillation U رشته رشته سازی
thread U رشته رشته شدن
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
series U رشته
yarns U رشته
filaments U رشته
trained U رشته
yarn U رشته
lines U رشته
fiber U رشته
train U رشته
trains U رشته
unifilar U یک رشته
coneatenation U رشته
fibre U رشته
reeve U رشته
tatter U رشته رشته
suite U رشته
seriated U رشته رشته
fibres U رشته
filament U رشته
sequences U رشته
branches U رشته
branch U رشته
suites U رشته
sequence U رشته
catena U رشته
ghaut U رشته
arteries U رشته
range U رشته
field U رشته
fielded U رشته
fields U رشته
threads U رشته
ranged U رشته
funicle U رشته
string U رشته
strand U رشته
strands U رشته
filaria U رشته
thread U رشته
artery U رشته
ranges U رشته
line U رشته
chain U رشته
chains U رشته
string U رشته کردن
tracts U رد بپا رشته
symbol stringe U رشته نمادی
string length U طول رشته
string U رشته خالی
string manipulation U دستکاری رشته
string variable U متغیر رشته
strobilation U تشکیل رشته
train of thought U رشته افکار
stup string U رشته تنظیم
tract U رد بپا رشته
lines U رشته بند
symbolic string U رشته علائم
yarn U رشته طناب
specialities U رشته اختصاصی
sequences U رشته ترتیب
yarns U رشته طناب
hot-wires U رشته حرارتی
quartermaster U سر رشته دار
hot-wired U رشته حرارتی
hot-wire U رشته حرارتی
hot wire U رشته حرارتی
speciality U رشته اختصاصی
hot-wiring U رشته حرارتی
commentary U رشته یادداشت
commentaries U رشته یادداشت
line U رشته بند
macaroni U رشته فرنگی
pasta U رشته فرنگی
nerve U رشته عصبی
the province of science U رشته علوم
nerves U رشته عصبی
the province of science U رشته علمی
quartermasters U سر رشته دار
sequence U رشته ترتیب
spaghetti U رشته فرنگی
string handling U بکارگیری رشته
craftsman trade U رشته فنی
division U رشته [دانشی]
area U رشته [دانشی]
trained U رشته سلسله
field U رشته [دانشی]
trained U یک رشته موج
branch U رشته [دانشی]
trains U رشته سلسله
heaters U رشته گرمساز
train U یک رشته موج
train U رشته سلسله
specialty U رشته اختصاصی
optical fiber U رشته اپتیکی
null string U رشته تهی
null string U رشته پوچ
noodle U رشته فرنگی
trains U یک رشته موج
empty string U رشته خالی
heater U رشته گرمساز
main sequence U رشته اصلی
lighting filament U رشته ملتهب
filum U رشته لیفی
filament resistor U مقاومت رشته
filiform U رشته مانند
finespun U نازک رشته
finite series U رشته کراندار
incandescent filament U رشته ملتهب
ghat U رشته سلسله
guinea worm U کرم رشته
vermicelli U رشته فرنگی
ranges U رشته کوه
ranged U رشته کوه
disciplining U رشته علمی
disciplines U رشته علمی
discipline U رشته علمی
system U سلسله رشته
system U رشته دستگاه
systems U سلسله رشته
systems U رشته دستگاه
range رشته کوه
hair worm U کرم رشته
copper strand U رشته مسی
branches U رشته ساقه
bit string U رشته ذرهای
computing U رشته کامپیوتر
bit stream U رشته ذره یی
ridges U رشته تپه
spinneret U رشته ساز
sequence of events U رشته حوادث
major U رشته اصلی
barbicel U رشته باریک پر
majored U رشته اصلی
majoring U رشته اصلی
solid wire U سیم تک رشته
branch U شعبه رشته
search string U رشته جستجو
ridge U رشته تپه
spinnerete U رشته ساز
branches U شعبه رشته
branch U رشته ساقه
character string U رشته کاراکتری
character string U رشته دخشهای
rank U قطار رشته
fibre U رشته علفی
ranked U قطار رشته
alphabetic string U رشته الفبائی
fibres U رشته علفی
bit string U رشته بیتی
ranks U قطار رشته
continuum U رشته مسلسل تسلسل
campaigned U یک رشته عملیات جنگی
heater voltage U ولتاژ رشته گرمساز
aline U دریک رشته قراردادن
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
campaign U یک رشته عملیات جنگی
fibril U رشته کوچک تارچه
string U برچسب مشخصات یک رشته
heater cathode U کاتد با رشته گرمساز
fiberglass U شیشه رشته مانند
campaigning U یک رشته عملیات جنگی
spaghetti U خوراک رشته فرنگی
main sequence stars U ستارگان رشته اصلی
tissue U رشته پارچهء بافته
heater current U جریان رشته گرمساز
tissues U رشته پارچهء بافته
mycelium U رشته رشدکننده قارچ
terrachord U یک رشته چهار پردهای
bonds of relationship U رشته قوم وخویشی
ribbon vermicelli U رشته فرنگی باریک
The bonds of friendship (affection). U رشته دوستی والفت
minor U رشته فرعی کهاد
campaigns U یک رشته عملیات جنگی
suites U رشته مسلسل اپارتمان
ligation U رشته یاوسیله بستن
suite U رشته مسلسل اپارتمان
areodesy U رشته مریخ شناسی
ligature U شریان بندی رشته
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
to go in for U رشته یاپیشه خودقراردادن
string U تعداد حروف یک رشته
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
competent U شایسته دارای سر رشته
flight U یک رشته پلکان سلسله
arcade U رشته طاق یاطاقها
string U اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com