Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blazon
U
جلوه دادن منتشرکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to put forward
U
جلوه دادن
show-offs
U
جلوه دادن
show off
U
جلوه دادن
to set off
U
جلوه دادن
emblazonry
U
جلوه دادن
highlighting
U
جلوه دادن
show-off
U
جلوه دادن
set off
U
جلوه دادن
make over
<idiom>
U
بی تفاوت جلوه دادن
dwarfing
U
کوتاه جلوه دادن
worsen
U
بدتر جلوه دادن
image enhancement
U
جلوه دادن تصویر
display highlighting
U
جلوه دادن تصویر
worsens
U
بدتر جلوه دادن
worsened
U
بدتر جلوه دادن
give oneself away
<idiom>
U
گناهکار جلوه دادن
dwarf
U
کوتاه جلوه دادن
dwarfed
U
کوتاه جلوه دادن
willful misrepresentation
U
عمدا" بد جلوه دادن
worsening
U
بدتر جلوه دادن
cut a figure
U
خود را جلوه دادن
dwarfs
U
کوتاه جلوه دادن
talk through one's hat
<idiom>
U
بزرگ جلوه دادن
legitimizing
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimised
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimises
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimize
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimising
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimization
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimized
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimizes
U
منطقی و معقول جلوه دادن
gloss over
<idiom>
U
پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
journalese
U
بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
antique wash
U
دواشور کردن فرش جهت کهنه و قدیمی جلوه دادن آن
flower design
U
طرح افشان گل
[این طرح جلوه ای از طرح لچک ترنج شاه عباسی است با تعداد زیادی گل که در کل متن ترنج خاصی را جلوه گر می سازد.]
emit
U
منتشرکردن
disseminating
U
منتشرکردن
to set abroach
U
منتشرکردن
prints
U
منتشرکردن
to bring out
U
منتشرکردن
emits
U
منتشرکردن
print
U
منتشرکردن
emitting
U
منتشرکردن
set up
<idiom>
U
منتشرکردن
emitted
U
منتشرکردن
printed
U
منتشرکردن
disseminate
U
منتشرکردن
disseminates
U
منتشرکردن
disseminated
U
منتشرکردن
emit
U
نشر یا منتشرکردن
tickets
U
بلیط منتشرکردن
emitting
U
نشر یا منتشرکردن
reissue
U
دوباره منتشرکردن
reissued
U
دوباره منتشرکردن
reissuing
U
دوباره منتشرکردن
emits
U
نشر یا منتشرکردن
emitted
U
نشر یا منتشرکردن
ticket
U
بلیط منتشرکردن
to give forth
U
منتشرکردن انتشاردادن
reissues
U
دوباره منتشرکردن
propagates
U
قلمه زدن منتشرکردن
propagating
U
قلمه زدن منتشرکردن
propagated
U
قلمه زدن منتشرکردن
propagate
U
قلمه زدن منتشرکردن
post knotting
U
پشت زنی
[تعویض گره ها بعد از اتمام فرش]
[گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
gaily
U
پر جلوه
showing
U
جلوه
showy
U
پر جلوه
flourishes
U
جلوه
glitziest
U
پر جلوه
expression
U
جلوه
manifestation
U
جلوه
expressions
U
جلوه
flaunting
U
جلوه
flourish
U
جلوه
lustrous
U
پر جلوه
flourished
U
جلوه
glitzier
U
پر جلوه
gorgeous
U
با جلوه
smarts
U
جلوه گر
sights
U
جلوه
showed
U
جلوه
bravery
U
جلوه
resplendent
U
پر جلوه
show
U
جلوه
flaunted
U
جلوه
flaunt
U
جلوه
manifestations
U
جلوه
shows
U
جلوه
seeming
U
جلوه
sight
U
جلوه
smarter
U
جلوه گر
smartest
U
جلوه گر
showings
U
جلوه
glitzy
U
پر جلوه
smarted
U
جلوه گر
flaunts
U
جلوه
smart
U
جلوه گر
smarting
U
جلوه گر
meretriciousness
U
جلوه
emotional expression
U
جلوه هیجانی
flashily
U
جلوه کنان
pomposity
U
جلوه وشکوه
gloss
U
جلوه فاهر
resplendence
U
درخشندگی جلوه
displayed
U
جلوه نمایاندن
luster
U
جلوه درخشش
display
U
جلوه نمایاندن
displays
U
جلوه نمایاندن
displaying
U
جلوه نمایاندن
lustre
U
جلوه درخشش
self display
U
جلوه گری
to show up
U
جلوه گر شدن
exhibitive
U
جلوه دهنده
glitz
U
هر چیز پر جلوه
coloraturas
U
زیر و بم و جلوه
coloratura
U
زیر و بم و جلوه
panache
U
خودنمایی جلوه
resplendency
U
درخشندگی جلوه
withers
U
جلوه گاه
parade
U
نمایش با شکوه جلوه
loomed
U
جلوه گری ازدور
lustre
U
درخشیدن جلوه داشتن
gaudiness
U
خودنمائی جلوه فروشی
flashes
U
بروز ناگهانی جلوه
looming
U
جلوه گری ازدور
loom
U
جلوه گری ازدور
looms
U
جلوه گری ازدور
luster
U
درخشیدن جلوه داشتن
paraded
U
نمایش با شکوه جلوه
parades
U
نمایش با شکوه جلوه
flash
U
بروز ناگهانی جلوه
parading
U
نمایش با شکوه جلوه
flashed
U
بروز ناگهانی جلوه
looms
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
loom
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
looming
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
loomed
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
blazonry
U
نمایش و جلوه هنری پرشکوه
finicking
U
جلوه فروش مشکل پسند
Floret
[rosette]
U
[طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
playback rate scale factor
U
و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
Ertman gul
U
[نوعی طرح گل در قالی های ترکمن که بصورت لوزی بافته شده و در دو انتها جلوه ای از شاخ قوچ را نشان می دهد.]
gold lace
[braids]
U
گلابتون
[نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
spherization
U
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
Dudley carpet
U
فرش سفارشی ایرانی دادلی
[مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
dragon sumak
U
طرح سومک اژدهایی
[این طرح در قرون نوزدهم و بیستم میلادی در قفقاز بافته شده و زمینه اصلی آن جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
garden design
U
طرح باغی
[با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
lamp
قندیل
[این نماد در اکثر فرش های محرابی از سقف محراب آویزان بوده و یا در متن فرش جلوه گر می باشد. عده ای استفاده از آن را نشانه اشائه نور خداومد می دانند.]
tree of life
U
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
Lenkoran medallion
U
ترنج لن کران
[این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
kepse motife
U
[ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
Miri design
U
طرح بته میری
[طرح بته جقه]
[این طرح که جلوه ای از درخت سرو را نشان می دهد بصورت ردیف های تکراری و قرینه کل فرش را در بر می گیرد.]
Mejidian style
U
طرح مجید
[این طرح جلوه ای از طرح محرابی و ترکیب با گل فرنگ است که بدلیل علاقه عبدالمجید، سلطان ترکیه به این طرح آنرا به او نسبت داده اند.]
hands of Fatima
U
طرح دستان فاطمه
[نوعی فرش محرابی که در آن دو نگاره کف دست استفاده می شود و جلوه ای از حالت سجود یک مسلمان و اشاره به اصول دین را نشان می دهد. این طرح بیشتر مربوط به قفقاز و شرق ترکیه بوده است.]
Safavid period
U
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
warp patterning
U
طراحی با تار
[گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
scale
U
فلس پشم
[این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
landscape carpet
U
فرش دور نما
[فرش چشم انداز]
[عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
ferry
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
to put any one up to something
U
کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
to sue for damages
U
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
example is better than precept
U
نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
defining
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defined
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defines
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
define
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
shifts
U
انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
televising
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televise
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
shifted
U
انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
televised
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
shift
U
انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
expand
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expands
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
conducted
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
televises
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
expanding
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
formation
U
سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
conducts
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
Cypress design
U
طرح درخت سرو
[سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
developments
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
outdo
U
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdoing
U
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdoes
U
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
development
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
adjudged
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
shifting
U
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com