Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
embolus
U
جسم مسدود کننده جریان خون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
obstructive
U
مسدود کننده
check valve
U
سوپاپ یا دریچه مسدود کننده
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
heating current
U
جریان گرم کننده
current limiter
U
محدود کننده جریان
interchange current
U
جریان متعادل کننده
impluse circuit breaker
U
کلید قطع کننده جریان
baffle
U
منحرف کننده جریان سیال
current breaker
U
کلید قطع کننده جریان
baffled
U
منحرف کننده جریان سیال
collecting ring
U
حلقه جمع کننده جریان
grid current tester
U
ازمایش کننده جریان شبکه
baffling
U
منحرف کننده جریان سیال
impluse amplifier
U
تقویت کننده ضربه جریان
baffles
U
منحرف کننده جریان سیال
magnetic hysteresis angle
U
زاویه فاز جریان تحریک کننده
inlet guide vane
U
تیغههای خنک کننده جریان ورودی
maximum current circuit breaker
U
کلید قطع کننده جریان حداکثر
invisible
U
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
blocked opening
U
در مسدود
shut
U
مسدود
shuts
U
مسدود
closed
U
مسدود
shutting
U
مسدود
barred
U
مسدود
crossed cheque
U
چک مسدود
unstuck
U
نا مسدود
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
dams
U
مسدود کردن
damming
U
مسدود کردن
chokes
U
مسدود کردن
freeze
U
مسدود کردن
choked
U
مسدود کردن
freezes
U
مسدود کردن
dammed
U
مسدود کردن
choke
U
مسدود کردن
blocked cuurency
U
پول مسدود
closed loop
U
حلقه مسدود
blind hole
U
سوراخ مسدود
obtruate
U
مسدود کردن
ballonet
U
اطاقک مسدود
blocked
[with objects]
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
foreclosing
U
مسدود کردن
barred
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
shut off
U
مسدود کردن
barricaded
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
dam
U
مسدود کردن
blocked
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
closed
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
obstructs
U
مسدود کردن
obstructing
U
مسدود کردن
obstructed
U
مسدود کردن
closed subroutine
U
زیرروال مسدود
closed conference
U
نشست مسدود
closed meeting
U
نشست مسدود
ligate
U
مسدود کردن رگ
disabled
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
locked
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
foreclose
U
مسدود کردن
foreclosed
U
مسدود کردن
forecloses
U
مسدود کردن
close aneal
U
گداختن مسدود
obstruct
U
مسدود کردن
oppilate
U
مسدود کردن
close
U
مسدود کردن
plug welding
U
جوشکاری مسدود
blocking
U
مسدود کردن
frozen assets
U
دارائیهای مسدود
plug weld
U
جوش مسدود
blockade
U
مسدود کردن
blockaded
U
مسدود کردن
blockades
U
مسدود کردن
blockading
U
مسدود کردن
closest
U
مسدود کردن
closes
U
مسدود کردن
closer
U
مسدود کردن
occlude
U
مسدود کردن
obturator
U
ماهیچه مسدود
obturate
U
مسدود کردن
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
to block a passage
U
مسدود کردن یک راه
jams
U
مسدود کردن پارازیت
jam
U
مسدود کردن پارازیت
block
U
بستن مسدود کردن
barricades
U
مانع مسدود کردن
barricaded
U
مانع مسدود کردن
jammed
U
مسدود کردن پارازیت
The roads are obstructed.
U
جاده ها مسدود هستند.
barricading
U
مانع مسدود کردن
barricade
U
مانع مسدود کردن
blocks
U
بستن مسدود کردن
close aneal
U
باز پختن مسدود
to clog up pores
U
مسدود کردن منافذ
adobe shooting
U
خرج گذاری مسدود
blocked
U
بستن مسدود کردن
To block the escape routes.
U
راههای فرار را مسدود کردن
choke
U
ساسات کاربراتور مسدود کردن
calker
U
مسدود کردن نعل زدن
to close airspace
U
مسدود کردن فضای هوایی
choked
U
ساسات کاربراتور مسدود کردن
choking
U
مسدود کردن از حرکت بازداشتن
to bar apatn
U
بستن و مسدود کردن راه
chokes
U
ساسات کاربراتور مسدود کردن
bell type annealing furnace
U
کوره التهابی نوع مسدود
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
gas cycle reactor
U
راکتور با مدار گردش گازی مسدود
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
to bar somebody from something
[doing something]
U
مسدود کردن
[کسی از چیزی]
[اصطلاح رسمی ]
to occlude
U
بستن
[جلو چیزی راگرفتن ]
[مسدود کردن]
The rain gutter is blocked up with leaves.
U
برگ ها ناودان باران را مسدود کرده اند.
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
problem child
U
فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
blocking
U
سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
preclude
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
precluded
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
precluding
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
precludes
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
tar down
U
بتونه مالی کردن مسدود کردن سوراخها
bulid up
U
با سنگ یا اجر مسدود کردن روکش کردن
to block and bleed
[valve]
U
مسدود کردن و تخلیه کردن
[دریچه]
[مهندسی]
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
to get clogged
U
مسدود شدن
[بسته شدن ]
[متراکم وانباشته شدن]
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com