Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
maintenance calibration
U
تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
corrective maintenance
U
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
administrators
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
administrator
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
coarse setting
U
تنظیمات دقیق دوربین یازاویه یاب بستن تنظیمات جزیی به زاویه یاب
apicultural
U
مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
watershed management
U
کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
maintenance support
U
پشتیبانی تعمیراتی
assembly order control number
U
شماره کنترل تعمیراتی
docking report
U
گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
destination carrier
U
کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
tenantable repair
U
تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
maintenance
U
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
configuration
U
تنظیمات
constellation
U
تنظیمات
set-up
U
تنظیمات
on board spares
U
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
coarse sight
U
زاویه یاب مخصوص تنظیمات جزئی ودقیق
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
default
U
تنظیمات در کارخانه تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
default value
U
تنظیمات از پیش تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
default setting
U
تنظیمات از پیش تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
default
U
تنظیمات از پیش تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
set value
U
تنظیمات در کارخانه تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
default setting
U
تنظیمات در کارخانه تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
default value
U
تنظیمات در کارخانه تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
set value
U
تنظیمات از پیش تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
tune
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay
U
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
adjusting ring
U
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
detentions
U
نگهداری
upkeep
U
نگهداری
keeping
U
نگهداری
guardianship
U
نگهداری
detainer
U
نگهداری
protection
U
نگهداری
retinues
U
نگهداری
preservation
U
نگهداری
sustention
U
نگهداری
internment
U
نگهداری
sustenance
U
نگهداری
sustentation
U
نگهداری
detention
U
نگهداری
storage
U
نگهداری
holding
U
نگهداری
maintenance
U
نگهداری
landing, storage, delivery
U
نگهداری
conservation
U
نگهداری
custody
U
نگهداری
safe guard
U
نگهداری
safe keeping
U
نگهداری
guarding subsidy
U
حق نگهداری
retention
U
نگهداری
retinue
U
نگهداری
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed
U
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
maintenance status
U
وضعیت نگهداری
cares
U
نگهداری موافبت
holds
U
ایست نگهداری
hold
U
ایست نگهداری
maintrain
U
نگهداری کردن
care
U
نگهداری موافبت
interlude
U
نگهداری مقدماتی
cared
U
نگهداری موافبت
program maintenance
U
نگهداری برنامه
maintenance cost
U
ارزش نگهداری
energy preservation
U
نگهداری انرژی
maintenance functions
U
کارکردهای نگهداری
maintenance period
U
دوره نگهداری
restraints
U
نگهداری خودداری
maintenance cost
U
هزینه نگهداری
restraint
U
نگهداری خودداری
LSD
U
نگهداری تحویل
category
U
طبقه نگهداری
maintenance support
U
پشتیبانی نگهداری
field capacity
U
فرفیت نگهداری
upkeep
U
نگهداری کردن
interludes
U
نگهداری مقدماتی
warehousing
U
نگهداری در انبار
safeguarding
U
نگهداری کردن
preventive maintenance
U
نگهداری پیشگیرانه
preventive maintenance
U
نگهداری پیشگیری
safeguards
U
نگهداری کردن
the keeping of a festival
U
نگهداری عید
account
U
نگهداری حسابها
granfather file
U
نگهداری می شوند
tenure
U
نگهداری اشغال
to take keep
U
نگهداری کردن
to maintain one's family
U
نگهداری کردن
to maintain a road
U
نگهداری کردن
preventive maintenance
U
نگهداری حفافتی
retentivity
U
قدرت نگهداری
safeguarded
U
نگهداری کردن
safeguard
U
نگهداری کردن
tenability
U
قابلیت نگهداری
levels of maintenance
U
ردههای نگهداری
maintenance
U
نگهداری و تعمیر
field maintenance
U
نگهداری صحرایی
maintenance
U
تعمیر و نگهداری
holding time
U
زمان نگهداری
holding costs
U
مخارج نگهداری
holding capacity
U
فرفیت نگهداری
field maintenance
U
نگهداری در صحرا
organizational maintenance
U
نگهداری سازمانی
keep track of
<idiom>
U
نگهداری یاداشت
support
U
نگهداری کردن
record keeping
U
نگهداری سوابق
tends
U
نگهداری کردن از
care of supplies
U
نگهداری اماد
maturing
U
نگهداری بتن
deffered maintenance
U
نگهداری مخصوص
tended
U
نگهداری کردن از
depot maintenance
U
نگهداری امادگاهی
categories of maintenance
U
انواع نگهداری
depot maintenance
U
نگهداری دپویی
maintains
U
نگهداری کردن
maintained
U
نگهداری کردن
maintain
U
نگهداری کردن
maintain
U
نگهداری کردن
keep
U
نگهداری کردن
manage
U
نگهداری کردن
categories of maintenance
U
طبقات نگهداری
tend
U
نگهداری کردن از
conserving
U
نگهداری کردن
conserves
U
نگهداری کردن
conserved
U
نگهداری کردن
tending
U
نگهداری کردن از
keeps
U
نگهداری کردن
conserve
U
نگهداری کردن
hold something back
<idiom>
U
نگهداری اطلاعات از کسی
keep time
<idiom>
U
نگهداری میزان و وزن
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
power of reservation
U
حق نگهداری وذخیره کردن
support
U
تایید کردن نگهداری
to bear up
U
نا امیدنشدن نگهداری کردن
poor law
U
قانون نگهداری از تهیدستان
ammunition depot
U
محل نگهداری مهمات
software maintenance
U
نگهداری نرم افزار
bestride
U
نگهداری ودفاع کردن از
gurantee period
U
دوره نگهداری تاسیسات
maintenance work
U
کار تعمیر و نگهداری
management
U
اجرا و نگهداری شبکه
membrane curing
U
نگهداری غشایی بتن
managements
U
اجرا و نگهداری شبکه
maintenance
U
نگهداری از تاسیسات یاساختمان
remote servicing
U
نگهداری از راه دور
remote maintenance
U
نگهداری از راه دور
maintenance routine
U
روال تعمیر و نگهداری
moist curing
U
نگهداری مرطوب بتن
schedule maintenance
U
نگهداری زمانبندی شده
mew
U
دراصطبل نگهداری کردن
depositery
U
محل نگهداری سپرده
gasholders
U
محل نگهداری بنزین
gasholder
U
محل نگهداری بنزین
system maintenance
U
تامین و نگهداری سیستم
upkeep
U
هزینه نگهداری و تعمیر
upkeep
U
هزینه نگهداری وتعمیر
mewing
U
دراصطبل نگهداری کردن
baby farm
U
محل نگهداری کودکان
entertainable
U
قابل پذیرائی و یا نگهداری
mewed
U
دراصطبل نگهداری کردن
confessio
U
[محل نگهداری جسد شهید]
accountable supply distribution activity
U
سازمان نگهداری سوابق امادی
remote maintenance
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
remote servicing
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
administrative crypto account
U
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
customers
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com