English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it makes a t. difference U تفاوت خیلی زیادی نمیکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
so U خیلی باین زیادی
backgrounds U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
dead U آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند
he inherited a large fortune U دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling U خیلی تند خیلی خوب
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
difference U تفاوت
differences U تفاوت
margin U تفاوت
diversities U تفاوت
discrepancy U تفاوت
diversity U تفاوت
amphoteric U بی تفاوت
indifferent U بی تفاوت
apathetic U بی تفاوت
indfferent U بی تفاوت
margins U تفاوت
noise margin U تفاوت خش
exchange U تفاوت
exchanged U تفاوت
exchanges U تفاوت
exchanging U تفاوت
margine U تفاوت
winning the exchang U تفاوت گرفتن
neutral stability U پایداری بی تفاوت
displaciment U تفاوت مکان
tolerances U تفاوت مجاز
tolerance U تفاوت مجاز
losing the exchange U تفاوت دادن
product differentiation U تفاوت محصول
price differential U تفاوت قیمت
neutral equilibrium U تعادل بی تفاوت
permissible deviation U تفاوت مجاز
significant difference U تفاوت معنادار
sensed difference U تفاوت محسوس
what the odds U چه تفاوت میکند
minor exchange U تفاوت کوچک
inequality U تفاوت نامعادله
inequalities U تفاوت نامعادله
doesn't U نمیکند
jnd U کمترین تفاوت محسوس
just noticeable difference U کمترین تفاوت محسوس
discrepancy U تفاوت اشتباه در حساب
make over <idiom> U بی تفاوت جلوه دادن
rank difference correlation U همبستگی تفاوت رتبه ها
agio U تفاوت هزینه تسریع
in the face of such odds U با وجود این تفاوت
standard error of difference U خطای معیار تفاوت
by far <idiom> U با تفاوت زیاد،بزرگ
long odds U تفاوت زیاد درمسابقه
they differ materially U تفاوت کلی با هم دارند
as cool as a cucumber <idiom> U مثل یخ [سرد و بی تفاوت]
sed U خطای معیار تفاوت
why does he not admit it U چراتصدیق نمیکند
it makees no difference U تفاوتی نمیکند
it is secure U عیب نمیکند
it makees no difference U فرقی نمیکند
constant U آنچه تغییر نمیکند
static U که در زمان تغییر نمیکند. 2-
it is not in good workingorder U خوب کار نمیکند
constants U آنچه تغییر نمیکند
it is indifferent to me U برای من فرقی نمیکند
trade gap U تفاوت بین صادرات و واردات یک کشور
total factor productivity U تفاوت بین رشد داده ها و ستاده ها
straight face U چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
quality U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
markup U تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
to split the difference U تفاوت میان دو چیز را دو نیم کردن
balance of trade U تفاوت رقم صادرات و واردات دوکشور با هم
qualities U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
fixes U رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
insulators U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulator U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
fix U فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes U فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
fix U رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
declination U مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
The heating doesn't work. این سیستم حرارتی کار نمیکند.
coast is clear <idiom> U هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
weedless U قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
The heating doesn't work. این سیستم گرمایشی کار نمیکند.
The light doesn't work. این چراغ برق کار نمیکند.
the face remains U مطلب همانست که هست فرق نمیکند
sticking point U حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
sticking points U حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
inactive U آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
inert U که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
outages U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
incompatible U ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
outage U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
balance of trade U تفاوت رقم واردات و صادرات کشور در زمان معین
emergencies U خیلی خیلی فوری
emergency U خیلی خیلی فوری
down U مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
deadbeat <idiom> U شخصی که هیچ وقت قرضش را پرداخت نمیکند
timberline U خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
no parity U ارسال داده که در بیت پاریتی استفاده نمیکند
landing zone U فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
defective U خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
infallibilist U کسیکه معتقد است که پاپ اشتباه نمیکند
background processing U فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
chromometer U ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
jus ex injuria non oritur U تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
local U وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
locals U وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
nonlinear U مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
non impact printer U که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
fix U برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
ro U ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش را می پذیرد , وارسال نمیکند
down U مدت زمانیکه سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بی استفاده است
fixes U برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
freeing U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
frees U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
freed U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
static U زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
illegal U دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
zero slot lan U شبکه محلی که از آداپتور داخلی استفاده نمیکند و به جای آن از پورت مخصوص
doa U شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
subroutine U زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
non procedural language U زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
downtime U مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
i/o U روش انتساب آدرس خاص به هر پورت ورودی /خروجی که فضای حافظه را استفاده نمیکند
fellow traveler U کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
field U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fielded U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
greatness U زیادی
greatly U به زیادی
excesses U زیادی
muchness U زیادی
unduly U زیادی
immensity U زیادی
abundance U زیادی
surplus U زیادی
redundance U زیادی
surpluses U زیادی
undue U زیادی
superfluous U زیادی
profoundly U زیادی
numerousness U زیادی
infiniteness U زیادی
extras U زیادی
enormousness U زیادی
excessiveness U زیادی
heaviness U زیادی
excrescent U زیادی
extra U زیادی
profoundness U زیادی
superfluity U زیادی
extremeness U زیادی
immenseness U زیادی
immoderacy U زیادی
supervacaneous U زیادی
hugeness U زیادی
overly U زیادی
excess U زیادی
nimiety U زیادی
intensity U زیادی
extra- U زیادی
wealth U زیادی
frequentness U زیادی
inordinacy U زیادی
intenseness U زیادی
to a large extent U تا حد زیادی
excrescential U زیادی
profuseness U زیادی
gaudery U پیرایههای زیادی
hyperacidity U زیادی اسید
fuzz ball U گوشت زیادی
to a degree U تادرجه زیادی
riffraff U زیادی توده
for long U مدت زیادی
inordinateness U زیادی بی اندازگی
over production U محصول زیادی
overblance U زیادتی زیادی
distichiasis U مژگان زیادی
clogs U زیادی پرکردن
clogged U زیادی پرکردن
clog U زیادی پرکردن
exorbitance U زیادی افراط
extensiveness U کثرت زیادی
increscent U زیادی توسعه
largely U تا درجه زیادی
outgrowth U گوشت زیادی
interleaf U برگ زیادی
overweight U وزن زیادی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com