English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
myrmecophagous U تغذیه کننده ازمورچه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feedway U تغذیه کننده
myrmecophilous U بهره برنده ازمورچه
hematophagous U تغذیه کننده از خون
predatory U تغذیه کننده از شکار
feeding group U گروه تغذیه کننده
predatorial U تغذیه کننده از شکار
predator U تغذیه کننده از شکار
endophagous U تغذیه کننده ازروی
gallivorous U تغذیه کننده از مازو
vermivorous U تغذیه کننده از کرم
predators U تغذیه کننده از شکار
ichthyophagous U تغذیه کننده ازماهی
anthophagous U تغذیه کننده از شهد گل
well field U حوزه تغذیه کننده چاه
anthropophagous U تغذیه کننده از گوشت انسان
sheet feeder U تغذیه کننده ورق کاغذ
predaceous U شکاری تغذیه کننده از شکار
endophagous U تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
cut sheet feeder U تغذیه کننده کاغذ مجزا
predacious U شکاری تغذیه کننده از شکار
polyphagous U تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
oligophagous U تغذیه کننده از گیاهان معدود وخاصی
apivorous U زنبورخوار تغذیه کننده از زنبور عسل
stenophagous U تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
saprophagous U تغذیه کننده از مواد پوسیده والی
holophytic U تغذیه کننده از گیاهان سبز همجنس خوار
dystrohpy U تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
rose chafer U سوسک علفخوار سوسک تغذیه کننده از گل سرخ
friction feed U تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
alimentation U تغذیه
feeders U خط تغذیه
diet U تغذیه
nourishment U تغذیه
feeding U تغذیه
nurturing U تغذیه
line feed U تغذیه خط
nurtures U تغذیه
nurtured U تغذیه
nurture U تغذیه
nutriments U تغذیه
nutriment U تغذیه
recharged U تغذیه
feeder U خط تغذیه
recharge U تغذیه
recharges U تغذیه
nourishes U تغذیه
nourished U تغذیه
nourish U تغذیه
nutrition U تغذیه
recharging U تغذیه
feedings U تغذیه
sustenance U تغذیه
malnutrition U سوء تغذیه
natural recharge U تغذیه طبیعی
bacteriophagy U تغذیه ازباکتری
feed U تغذیه کردن
undernourished U سوء تغذیه
undernourished U گرفتارسوء تغذیه
nutritionist U ویژه گر تغذیه
mulnutrition U سوء تغذیه
nutritionists U ویژه گر تغذیه
downfeed U تغذیه رو به پایین
feed U تغذیه گردن
reverse bias U تغذیه معکوس
breast feeding U تغذیه پستانی
feeder U سیم تغذیه
recharge basin U حوضچه تغذیه
feeder panel U تابلوی تغذیه
feed mechanism U مکانیزم تغذیه
feed pipe U لوله تغذیه
feed pump U پمپ تغذیه
feeder canal U کانال تغذیه
breast-feeding U تغذیه پستانی
noise U منبع تغذیه
noises U منبع تغذیه
pasture U تغذیه کردن
pastures U تغذیه کردن
dystrophy U سوء تغذیه
dystrophic nutrition U تغذیه دش بار
fed U تغذیه شده
malnourished U دچارسوء تغذیه
malnourished U بد تغذیه شده
serial feeding U تغذیه نوبتی
supply cable U کابل تغذیه
feeding center U مرکز تغذیه
power supplay U منبع تغذیه
power pack U جعبه تغذیه
pouring gate U تغذیه قالب
pasturage U تغذیه کردن
paper feer U تغذیه کاغذ
unhealthy diet U تغذیه ناسالم
feeds U تغذیه گردن
power supply U منبع تغذیه
power transformer U مبدل تغذیه
feeding problem U مشکل تغذیه
food program U رژیم تغذیه
ff U تغذیه کاغذ
form feed U تغذیه کاغذ
cutler feed U تغذیه کاتلر
cross feed U تغذیه عرضی
undernourishment U سوء تغذیه
undernourishment U گرفتارسوء تغذیه
feeds U تغذیه کردن
main supply line U خط تغذیه اصلی
plate supply U تغذیه صفحه
anthophagous U تغذیه شده با گل
anode supply U تغذیه صفحه
ad lib feeding U تغذیه ازاد
aliment U تغذیه کردن
bottle feeding U تغذیه با بطری
bottle-feeding U تغذیه با بطری
innutrition U عدم تغذیه
support [nourish, feed] U تغذیه کردن
alimentiveness U قوه تغذیه
nourish U تغذیه کردن
recharge well U چاه تغذیه
injection well U چاه تغذیه
magazine feed U تغذیه مخزن
main feed U تغذیه اصلی
feeders U سیم تغذیه
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
artificial recharge U تغذیه مصنوعی
ab power pack U جعبه تغذیه ا.ب
long distance supply U تغذیه مسافت دور
to eat an unhealthy diet U خوردن تغذیه ناسالم
petrol feed pump U پمپ تغذیه بنزین
ration method U روش تغذیه پرسنل
loop feeder U سیم تغذیه حلقوی
dozzle U مخزن کمکی تغذیه
feeds U خوراندن تغذیه کردن
negative feeder U سیم تغذیه منفی
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
magazine feeding attachment U تجهیزات تغذیه مخزن
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
feed U خوراندن تغذیه کردن
pin feed U تغذیه ممتد کاغذ
graze U تغذیه کردن از چریدن
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
power feed cable U کابل تغذیه برق
power supply cable U کابل منبع تغذیه
power supply switch U کلید منبع تغذیه
input of current U تغذیه و هدایت جریان
gates U راه تغذیه لشعلث
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
axial feed method U روش تغذیه محوری
tractor feed U تغذیه کاغذ پیوسته
gate U راه تغذیه لشعلث
autotroph U قابل تغذیه خودبخود
grazes U تغذیه کردن از چریدن
grazed U تغذیه کردن از چریدن
energizing in field o phase rotation U تغذیه میدان دوار
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
form feed character U کاراکتر تغذیه فرم
tractor feed mechanism U مکانیسم تغذیه تراکتوری
positive feeder U سیم تغذیه مثبت
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
lf U تعویض سطر تغذیه کاغذ
mains supply unit U واحد تغذیه جریان شبکه
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
tractor feed printer U چاپگر تغذیه شده تراکتوری
low voltage supply system U سیستم تغذیه فشار ضعیف
downfeed milling machine U دستگاه فرز با تغذیه از زیر
supplied U تحویل دادن تغذیه کردن
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
sitology U علم تغذیه ورژیم غذایی
active zone of well U حوزهای که چاه را تغذیه میکند
ingot feeder head U مخزن کمکی تغذیه شمش
supply U تحویل دادن تغذیه کردن
supplying U تحویل دادن تغذیه کردن
bedbugs U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
flight sister U افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
updraft U کاربوراتوری که هوااز زیربدان تغذیه شود
bedbug U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
turn on U وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
malnutrition U تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
switch U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switches U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switched U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sag U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sags U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sagged U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
ray U ماهی چهارگوش عمق زی که از حلزون تغذیه میکند
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
tusser or sur orsore U یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
jacamar U پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
flexed U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexes U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexing U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
over voltage protection U وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
flex U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com