English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 227 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
line feed U تغذیه خط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
supplied U تحویل دادن تغذیه کردن
supply U تحویل دادن تغذیه کردن
supplying U تحویل دادن تغذیه کردن
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powering U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
flex U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexed U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexes U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexing U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
portable U کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
sustenance U تغذیه
nurture U تغذیه
nurtured U تغذیه
nurtures U تغذیه
nurturing U تغذیه
feed U خوراندن تغذیه کردن
feed U تغذیه کردن
feed U تغذیه گردن
feeds U خوراندن تغذیه کردن
feeds U تغذیه کردن
feeds U تغذیه گردن
static U MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد
led U یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
isolation U مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
bedbug U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
bedbugs U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
ff U تغذیه کاغذ
sag U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sagged U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sags U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
nourishment U تغذیه
graze U تغذیه کردن از چریدن
grazed U تغذیه کردن از چریدن
grazes U تغذیه کردن از چریدن
ray U ماهی چهارگوش عمق زی که از حلزون تغذیه میکند
predatory U تغذیه کننده از شکار
noise U منبع تغذیه
noises U منبع تغذیه
nutriment U تغذیه
nutriments U تغذیه
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
surge U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surged U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surges U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switch U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switched U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switches U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
bottle feeding U تغذیه با بطری
bottle-feeding U تغذیه با بطری
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
nourish U تغذیه
nourished U تغذیه
nourishes U تغذیه
malnutrition U سوء تغذیه
malnutrition U تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
undernourished U سوء تغذیه
undernourished U گرفتارسوء تغذیه
nutritionist U ویژه گر تغذیه
nutritionists U ویژه گر تغذیه
recharge U تغذیه
recharged U تغذیه
recharges U تغذیه
recharging U تغذیه
nutrition U تغذیه
feeding U تغذیه
predator U تغذیه کننده از شکار
predators U تغذیه کننده از شکار
gate U راه تغذیه لشعلث
gates U راه تغذیه لشعلث
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
feeder U سیم تغذیه
feeder U خط تغذیه
feeders U سیم تغذیه
feeders U خط تغذیه
breast feeding U تغذیه پستانی
breast-feeding U تغذیه پستانی
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
pasture U تغذیه کردن
pastures U تغذیه کردن
fed U تغذیه شده
malnourished U دچارسوء تغذیه
malnourished U بد تغذیه شده
ab power pack U جعبه تغذیه ا.ب
Other Matches
dystrohpy U تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
friction feed U تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
alimentation U تغذیه
diet U تغذیه
feedings U تغذیه
injection well U چاه تغذیه
recharge well U چاه تغذیه
artificial recharge U تغذیه مصنوعی
innutrition U عدم تغذیه
feeding center U مرکز تغذیه
anode supply U تغذیه صفحه
feedway U تغذیه کننده
bacteriophagy U تغذیه ازباکتری
cross feed U تغذیه عرضی
cutler feed U تغذیه کاتلر
feeding problem U مشکل تغذیه
downfeed U تغذیه رو به پایین
dystrophic nutrition U تغذیه دش بار
dystrophy U سوء تغذیه
feeder panel U تابلوی تغذیه
feeder canal U کانال تغذیه
feed pump U پمپ تغذیه
feed pipe U لوله تغذیه
food program U رژیم تغذیه
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
anthophagous U تغذیه شده با گل
ad lib feeding U تغذیه ازاد
alimentiveness U قوه تغذیه
plate supply U تغذیه صفحه
feed mechanism U مکانیزم تغذیه
reverse bias U تغذیه معکوس
support [nourish, feed] U تغذیه کردن
recharge basin U حوضچه تغذیه
power supply U منبع تغذیه
power supplay U منبع تغذیه
power pack U جعبه تغذیه
nourish U تغذیه کردن
aliment U تغذیه کردن
unhealthy diet U تغذیه ناسالم
undernourishment U گرفتارسوء تغذیه
undernourishment U سوء تغذیه
power transformer U مبدل تغذیه
supply cable U کابل تغذیه
serial feeding U تغذیه نوبتی
pouring gate U تغذیه قالب
main feed U تغذیه اصلی
pasturage U تغذیه کردن
paper feer U تغذیه کاغذ
natural recharge U تغذیه طبیعی
mulnutrition U سوء تغذیه
magazine feed U تغذیه مخزن
main supply line U خط تغذیه اصلی
form feed U تغذیه کاغذ
magazine feeding attachment U تجهیزات تغذیه مخزن
tractor feed mechanism U مکانیسم تغذیه تراکتوری
loop feeder U سیم تغذیه حلقوی
to eat an unhealthy diet U خوردن تغذیه ناسالم
feeding group U گروه تغذیه کننده
vermivorous U تغذیه کننده از کرم
long distance supply U تغذیه مسافت دور
power feed cable U کابل تغذیه برق
pin feed U تغذیه ممتد کاغذ
ichthyophagous U تغذیه کننده ازماهی
input of current U تغذیه و هدایت جریان
power supply cable U کابل منبع تغذیه
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
power supply switch U کلید منبع تغذیه
tractor feed U تغذیه کاغذ پیوسته
predatorial U تغذیه کننده از شکار
hematophagous U تغذیه کننده از خون
ration method U روش تغذیه پرسنل
negative feeder U سیم تغذیه منفی
myrmecophagous U تغذیه کننده ازمورچه
gallivorous U تغذیه کننده از مازو
petrol feed pump U پمپ تغذیه بنزین
form feed character U کاراکتر تغذیه فرم
positive feeder U سیم تغذیه مثبت
anthophagous U تغذیه کننده از شهد گل
dozzle U مخزن کمکی تغذیه
endophagous U تغذیه کننده ازروی
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
energizing in field o phase rotation U تغذیه میدان دوار
axial feed method U روش تغذیه محوری
autotroph U قابل تغذیه خودبخود
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
mains supply unit U واحد تغذیه جریان شبکه
sitology U علم تغذیه ورژیم غذایی
predaceous U شکاری تغذیه کننده از شکار
downfeed milling machine U دستگاه فرز با تغذیه از زیر
sheet feeder U تغذیه کننده ورق کاغذ
predacious U شکاری تغذیه کننده از شکار
tractor feed printer U چاپگر تغذیه شده تراکتوری
endophagous U تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
active zone of well U حوزهای که چاه را تغذیه میکند
anthropophagous U تغذیه کننده از گوشت انسان
lf U تعویض سطر تغذیه کاغذ
cut sheet feeder U تغذیه کننده کاغذ مجزا
ingot feeder head U مخزن کمکی تغذیه شمش
well field U حوزه تغذیه کننده چاه
low voltage supply system U سیستم تغذیه فشار ضعیف
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
saprophagous U تغذیه کننده از مواد پوسیده والی
stenophagous U تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
updraft U کاربوراتوری که هوااز زیربدان تغذیه شود
turn on U وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
oligophagous U تغذیه کننده از گیاهان معدود وخاصی
apivorous U زنبورخوار تغذیه کننده از زنبور عسل
flight sister U افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
polyphagous U تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
holophytic U تغذیه کننده از گیاهان سبز همجنس خوار
jacamar U پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
tusser or sur orsore U یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
over voltage protection U وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
sangreal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
the Holy Grail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangraal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangrail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
macronutrient U ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
excitation U انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
carpet beetle U نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
volatile memory U حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
rose chafer U سوسک علفخوار سوسک تغذیه کننده از گل سرخ
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com