Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hot
U
تشخیص و ترمیم خطا
hotter
U
تشخیص و ترمیم خطا
hottest
U
تشخیص و ترمیم خطا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
self-
U
سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
self-
U
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
Other Matches
micr
U
سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
exception
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition
U
1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
restoration
U
ترمیم
recovery
U
ترمیم
reconstructions
U
ترمیم
reconstruction
U
ترمیم
recoveries
U
ترمیم
amendment
U
ترمیم
amendments
U
ترمیم
regeneration
U
ترمیم
betterment
U
ترمیم
identification
U
تشخیص تشخیص دادن
amended
U
ترمیم کردن
amending
U
ترمیم کردن
reshuffled
U
ترمیم کردن
rehabilitated
U
ترمیم کردن
rehabilitates
U
ترمیم کردن
reform
U
ترمیم کردن
reforms
U
ترمیم کردن
reshuffle
U
ترمیم کردن
rehabilitate
U
ترمیم کردن
amend
U
ترمیم کردن
error recovery
U
ترمیم خطا
reshuffling
U
ترمیم کردن
restoring
U
ترمیم کردن
recovering
U
ترمیم شدن
restoration
U
اعاده ترمیم
restore
U
ترمیم کردن
reshuffles
U
ترمیم کردن
recover
U
ترمیم شدن
restores
U
ترمیم کردن
restored
U
ترمیم کردن
cabinet reshuffle
U
ترمیم کابینه
rehabilitating
U
ترمیم کردن
file recovery
U
ترمیم فایل
recovers
U
ترمیم شدن
error recovery procedures
U
رویههای ترمیم خطا
e r p
U
برنامه ترمیم اروپا
relief
U
ترمیم اسایش خاطر
recoverable error
U
خطای ترمیم پذیر
recoverable error
U
خطای قابل ترمیم
read restore cycle
U
چرخه خواندن و ترمیم
cost of reproduction
U
هزینه نوسازی و ترمیم
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
irrecoverable error
U
خطای غیر قابل ترمیم
to recover from something
U
ترمیم شدن
[مثال از بحرانی]
orthopaedics
U
اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
patching
U
ترمیم سنگفرش لکه گیری
cost of maintenance
U
هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
orthopedics
U
اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
logic
U
ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
maintainability
U
توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
acoustic
U
حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
lock up
U
وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
hardest
U
که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
remedial maintenance
U
باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
hard
U
که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
harder
U
که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels.
U
صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
logic
U
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
halt
U
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halted
U
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halts
U
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
troubleshoot
U
1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
maintenance
U
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
plug
U
[نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
contradistinction
U
تشخیص
denotation
U
تشخیص
assessments
U
تشخیص
In my judgement. As I see it.
U
به تشخیص من
assessment
U
تشخیص
distinctions
U
تشخیص
distinction
U
تشخیص
discretion
U
تشخیص
diagnostics
U
تشخیص ها
diagnostic
U
تشخیص
diagnoses
U
تشخیص
specification
U
تشخیص
discernment
U
تشخیص
indistinctively
U
بی تشخیص
percipience
U
حس تشخیص
diagnosis
U
تشخیص
dental filling
U
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
dental restoration
U
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
safe format
U
عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
spots
U
تشخیص دادن
Power of distiction.
U
قوه تشخیص
diagnose
U
تشخیص دادن
speech recogintion
U
تشخیص گفتار
diagnosed
U
تشخیص دادن
identification
U
تشخیص هویت
indiscreet
U
فاقد حس تشخیص
espies
U
تشخیص دادن
diagnosing
U
تشخیص دادن
visual identification
U
تشخیص بصری
espy
U
تشخیص دادن
pattern recognitation
U
تشخیص الگو
Diagnosis.
U
تشخیص بیماری
psychodiagnosis
U
تشخیص روانی
assess
U
تشخیص دادن
pattern recognition
U
تشخیص الگو
verification of debt
U
تشخیص مطالبات
vision recognition
U
تشخیص بصری
voice recognition
U
تشخیص صوتی
espying
U
تشخیص دادن
spot
U
تشخیص دادن
to know right from wrong
U
تشخیص دادن
diacritical
U
نشان تشخیص
assessed
U
تشخیص دادن
differential
U
تشخیص دهنده
assesses
U
تشخیص دادن
assessing
U
تشخیص دادن
discernible
U
قابل تشخیص
distinct
U
قابل تشخیص
vertification of debts
U
تشخیص مطالبات
discerns
U
تشخیص دادن
differentials
U
تشخیص دهنده
moral sense
U
حس تشخیص خوب و بد
moral perception
U
حس تشخیص اخلاقی
discerned
U
تشخیص دادن
espied
U
تشخیص دادن
discern
U
تشخیص دادن
speech recogintion
U
تشخیص کلام
voice recognition
U
تشخیص صدا
error detecting code
U
کد تشخیص خطا
orientation
U
تشخیص موقعیت
diacritic
U
نشان تشخیص
designator code
U
کد تشخیص یکان
descry
U
تشخیص دادن
corrective maintenance
U
عمل تشخیص
collision detection
U
تشخیص تصادم
coefficient of determination
U
ضریب تشخیص
character recognition
U
تشخیص کاراکتر
carrier detect
U
تشخیص حامل
recognizable
U
قابل تشخیص
diacritical marks
U
نشان تشخیص
senses
U
حس تشخیص مفهوم
sensed
U
حس تشخیص مفهوم
discriminately
U
از روی تشخیص
discriminant function
U
تابع تشخیص
differential diagnosis
U
تشخیص افتراقی
diagnoses
U
تشخیص ناخوشی
diagnoses
U
تشخیص عیب
diagnosis
U
تشخیص ناخوشی
diagnosis
U
تشخیص عیب
fault datagnosis
U
تشخیص عیب
diagnostics
U
شیوههای تشخیص
diagnostically
U
ازراه تشخیص
diagnostic test
U
تست تشخیص
diagnostic routine
U
روال تشخیص
sense
U
حس تشخیص مفهوم
recognizably
U
قابل تشخیص
blind diagnosis
U
تشخیص بی نام
make out
<idiom>
U
تشخیص دادن
judiciously
U
از روی تشخیص
identification signs
U
علائم تشخیص
identify
U
تشخیص دادن
resolution
U
قدرت تشخیص
resolutions
U
قدرت تشخیص
flair
U
قوه تشخیص
differentiable
U
تشخیص پذیر
indiscrete
U
غیرقابل تشخیص
identified
U
تشخیص دادن
recognition
U
تشخیص بازشناخت
indiscrimination
U
عدم تشخیص
identifies
U
تشخیص دادن
identifying
U
تشخیص دادن
distinguishing
U
تشخیص دهنده
identification of friend from foe
U
دستگاه تشخیص
handwriting recognition
U
تشخیص دست خط
recognizing
U
تشخیص دادن
recognizes
U
تشخیص دادن
recognize
U
تشخیص دادن
spotting
U
تشخیص دادن
frequency discrimination
U
تشخیص فرکانس
sensibility
U
حس تشخیص دقت
recognising
U
تشخیص دادن
recognises
U
تشخیص دادن
sensibilities
U
حس تشخیص دقت
i.f.f. system
U
دستگاه تشخیص
identification of supplies
U
تشخیص هویت کالا
materiel cognizance
U
مدیریت تشخیص کالا
cess
U
تشخیص وتعیین مالیات
electrodiagnosis
U
تشخیص با دستگاههای برقی
differential aptitude tests
U
ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
diagnostician
U
متخصص تشخیص مرض
spotting
U
تشخیص محل گلوله
see through
U
خوب تشخیص دادن
diagnostic routine
U
برنامه تشخیص عیب
identification zone
U
منطقه تشخیص هدف
fault diagnosis
U
تشخیص نقص فنی
indistinguishably
U
بطور غیرقابل تشخیص
detection
U
عمل تشخیص چیزی
see-through
U
خوب تشخیص دادن
ocr
U
تشخیص کاراکترهای نوری
optical recognition device
U
دستگاه تشخیص نوری
diagnostician
U
تشخیص دهندهء مرض
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com