Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
differential
U
تشخیص دهنده
differentials
U
تشخیص دهنده
distinguishing
U
تشخیص دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
frequency discriminator
U
دستگاه تشخیص دهنده فرکانس
physiognomical
U
مربوط به قیافه شناسی تشخیص دهنده
prognosticator
U
تشخیص دهنده قبلی مرض
Other Matches
micr
U
سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
exceptions
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition
U
1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
exception
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
trimmer
U
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
identification
U
تشخیص تشخیص دادن
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
catalyst
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalysts
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
conglutinative
U
التیام دهنده جوش دهنده
bailer
U
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitor
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
extender
U
توسعه دهنده ادامه دهنده
bailor
U
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibiter
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
indicator
U
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
diagnosis
U
تشخیص
discernment
U
تشخیص
contradistinction
U
تشخیص
diagnostics
U
تشخیص ها
assessments
U
تشخیص
specification
U
تشخیص
distinctions
U
تشخیص
distinction
U
تشخیص
In my judgement. As I see it.
U
به تشخیص من
denotation
U
تشخیص
diagnostic
U
تشخیص
diagnoses
U
تشخیص
discretion
U
تشخیص
indistinctively
U
بی تشخیص
percipience
U
حس تشخیص
assessment
U
تشخیص
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
diagnostic test
U
تست تشخیص
diagnostic routine
U
روال تشخیص
visual identification
U
تشخیص بصری
judiciously
U
از روی تشخیص
resolution
U
قدرت تشخیص
resolutions
U
قدرت تشخیص
vertification of debts
U
تشخیص مطالبات
verification of debt
U
تشخیص مطالبات
distinct
U
قابل تشخیص
diagnostically
U
ازراه تشخیص
identified
U
تشخیص دادن
identifies
U
تشخیص دادن
identify
U
تشخیص دادن
identifying
U
تشخیص دادن
vision recognition
U
تشخیص بصری
recognizing
U
تشخیص دادن
recognizes
U
تشخیص دادن
recognize
U
تشخیص دادن
recognising
U
تشخیص دادن
pattern recognitation
U
تشخیص الگو
identification
U
تشخیص هویت
recognises
U
تشخیص دادن
recognizably
U
قابل تشخیص
indiscreet
U
فاقد حس تشخیص
pattern recognition
U
تشخیص الگو
descry
U
تشخیص دادن
voice recognition
U
تشخیص صوتی
voice recognition
U
تشخیص صدا
flair
U
قوه تشخیص
diacritical marks
U
نشان تشخیص
diacritical
U
نشان تشخیص
sensibility
U
حس تشخیص دقت
sensibilities
U
حس تشخیص دقت
diacritic
U
نشان تشخیص
designator code
U
کد تشخیص یکان
recognizable
U
قابل تشخیص
to know right from wrong
U
تشخیص دادن
diagnostics
U
شیوههای تشخیص
frequency discrimination
U
تشخیص فرکانس
recognition
U
تشخیص بازشناخت
assesses
U
تشخیص دادن
handwriting recognition
U
تشخیص دست خط
i.f.f. system
U
دستگاه تشخیص
assessing
U
تشخیص دادن
diagnosing
U
تشخیص دادن
identification signs
U
علائم تشخیص
discerns
U
تشخیص دادن
discerned
U
تشخیص دادن
discern
U
تشخیص دادن
diagnosed
U
تشخیص دادن
espying
U
تشخیص دادن
espy
U
تشخیص دادن
espies
U
تشخیص دادن
diagnose
U
تشخیص دادن
assessed
U
تشخیص دادن
fault datagnosis
U
تشخیص عیب
assess
U
تشخیص دادن
discernible
U
قابل تشخیص
differentiable
U
تشخیص پذیر
moral perception
U
حس تشخیص اخلاقی
differential diagnosis
U
تشخیص افتراقی
discriminant function
U
تابع تشخیص
discriminately
U
از روی تشخیص
speech recogintion
U
تشخیص گفتار
error detecting code
U
کد تشخیص خطا
moral sense
U
حس تشخیص خوب و بد
identification of friend from foe
U
دستگاه تشخیص
psychodiagnosis
U
تشخیص روانی
spot
U
تشخیص دادن
spots
U
تشخیص دادن
indiscrimination
U
عدم تشخیص
indiscrete
U
غیرقابل تشخیص
speech recogintion
U
تشخیص کلام
espied
U
تشخیص دادن
corrective maintenance
U
عمل تشخیص
diagnoses
U
تشخیص عیب
orientation
U
تشخیص موقعیت
blind diagnosis
U
تشخیص بی نام
make out
<idiom>
U
تشخیص دادن
diagnosis
U
تشخیص عیب
diagnosis
U
تشخیص ناخوشی
senses
U
حس تشخیص مفهوم
spotting
U
تشخیص دادن
coefficient of determination
U
ضریب تشخیص
diagnoses
U
تشخیص ناخوشی
sense
U
حس تشخیص مفهوم
character recognition
U
تشخیص کاراکتر
carrier detect
U
تشخیص حامل
Power of distiction.
U
قوه تشخیص
sensed
U
حس تشخیص مفهوم
Diagnosis.
U
تشخیص بیماری
collision detection
U
تشخیص تصادم
diagnostician
U
تشخیص دهندهء مرض
to distinguish oneself
[by]
U
خود را تشخیص دادن
[با]
hottest
U
تشخیص و ترمیم خطا
diagnostician
U
متخصص تشخیص مرض
materiel cognizance
U
مدیریت تشخیص کالا
diagnostic
U
وابسته به تشخیص ناخوشی
prognostication
U
تشخیص قبلی مرض
detection
U
عمل تشخیص چیزی
prognostications
U
تشخیص قبلی مرض
indiscernible able
U
غیر قابل تشخیص
electrodiagnosis
U
تشخیص با دستگاههای برقی
differential aptitude tests
U
ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
indistinguishably
U
بطور غیرقابل تشخیص
psychodiagnostics
U
ابزارهای تشخیص روانی
finds
U
جستن تشخیص دادن
see through
U
خوب تشخیص دادن
ocr
U
تشخیص کاراکترهای نوری
see-through
U
خوب تشخیص دادن
spotting
U
تشخیص محل گلوله
identification zone
U
منطقه تشخیص هدف
fault diagnosis
U
تشخیص نقص فنی
identification of supplies
U
تشخیص هویت کالا
whiteout
U
عدم تشخیص موقعیت
whiteouts
U
عدم تشخیص موقعیت
eye
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
cess
U
تشخیص وتعیین مالیات
eying
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
eyes
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
hot
U
تشخیص و ترمیم خطا
tell apart
<idiom>
U
تشخیص تا کس یادو چیز
optical recognition device
U
دستگاه تشخیص نوری
hotter
U
تشخیص و ترمیم خطا
find
U
جستن تشخیص دادن
diagnostic routine
U
برنامه تشخیص عیب
eyeing
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
identification zone
U
منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
tells
U
تشخیص دادن فرق گذاردن
identified
U
مربوط کردن تشخیص دادن
telling-off
U
تشخیص دادن فرق گذاردن
overhead
U
بیت تشخیص خطا در ارسال
interrupt
U
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupting
U
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
pathognomic
U
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
interrupts
U
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
flagman
U
داور مخصوص تشخیص امتیاز
detector
U
وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
detectors
U
وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
tell
U
تشخیص دادن فرق گذاردن
differentiable
U
قابل تشخیص فرق گذاشتنی
monroe diagnostic reading test
U
ازمون تشخیص خواندن مونرو
identify
U
مربوط کردن تشخیص دادن
colourblindness
U
فقدان قوه تشخیص رنگ
identifies
U
مربوط کردن تشخیص دادن
diagnostic routine
U
روش تشخیص معایب در اثرازمایش
to make out someone
[something]
U
تشخیص دادن کسی
[چیزی]
multiple discriminant function
U
تابع تشخیص چند متغیری
identifying
U
مربوط کردن تشخیص دادن
to discern someone
[something]
U
تشخیص دادن کسی
[چیزی]
contrast enhancement
U
توسعه تشخیص سایه روشن
recognizable
U
آنچه قابل تشخیص است
prognosticate
U
تشخیص دادن قبلی مرض
recognizably
U
آنچه قابل تشخیص است
wake light
U
چراغ تشخیص خط حرکت ناو
distinguishes
U
تشخیص دادن دیفرانسیل گرفتن
distinguish
U
تشخیص دادن دیفرانسیل گرفتن
computer assisted diagnosis
U
تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
logic seeking
U
دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
wreckage locator
U
دستگاه تشخیص محل ترکیدگی لولههای اب
identified
U
تشخیص هویت دادن یکی کردن
indistinguishable
U
غیر قابل تشخیص تمیز ندادنی
self-
U
کامپیوتری که از برنامههای تشخیص استفاده میکند
CSM
U
سیستم تشخیص حرف نوری کارا
undetected
U
آنچه تشخیص داده نشده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com