English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
desertion U ترک کردن افرادواجب النفقه ترک زوج یازوجه به وسیله دیگری فراراز خدمت وفیفه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
duty assignment U واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
conscripts U به خدمت وفیفه احضار کردن
conscripted U به خدمت وفیفه احضار کردن
conscript U به خدمت وفیفه احضار کردن
conscripting U به خدمت وفیفه احضار کردن
compulsory service U خدمت وفیفه
military service U خدمت نظام وفیفه
liable to military service U مشمول خدمت وفیفه
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
liability to military service U مشمولیت برای خدمت نظام وفیفه
enlisted U داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
deflector U صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
chain U روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chains U روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
tranship U نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
entitled to maintenance U واجب النفقه
transmission U ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
transmissions U ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
wait upon U پیشخدمتی کردن خدمت رسیدن و خدمت کردن
career U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careering U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careers U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careered U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
wait on U خدمت رسیدن و خدمت کردن
voyagers U مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
transshipment U انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
voyager U مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
trasship U بکشتی یا وسیله نقلیه دیگری انتقال دادن
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
eccentricity U فراراز مرکز لنگی
eccentricities U فراراز مرکز لنگی
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
intermediate U router یا وسیله دیگری که شبکه یا کاربر را به اینترنت وصل میکند
evasion and scape U گریز و فراراز دست دشمن
takedown U مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
word U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
worded U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
interlock U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
vga U آداپتور نمایش VGA که به وسیله دیگری امکان دستیابی به اطلاعات و سیگنالهای زمانی آنرا میدهد
transfer U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transferring U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfers U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
accomodation line قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
gateways U 1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
gateway U 1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
interlocked U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlock U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocking U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocks U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
functionate U انجام وفیفه کردن
feasance U انجام وفیفه کردن
function U وفیفه عمل کردن
to perform one's duty U انجام وفیفه کردن
functioned U وفیفه عمل کردن
functions U وفیفه عمل کردن
brain washing U مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
to be in d. U کوتاهی درانجام وفیفه کردن
ministers U خدمت کردن
serves U خدمت کردن به
served U خدمت کردن
serve U خدمت کردن به
serves U خدمت کردن
serve U خدمت کردن
minister U خدمت کردن
served U خدمت کردن به
conscript U سربازگیری کردن سرباز وفیفه مشمول
conscripting U سربازگیری کردن سرباز وفیفه مشمول
acquits U از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
conscripted U سربازگیری کردن سرباز وفیفه مشمول
acquitting U از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
to overrun one's duty U از انجام وفیفه شانه خالی کردن
pull through U در وضع خطرناکی انجام وفیفه کردن
conscripts U سربازگیری کردن سرباز وفیفه مشمول
to serve in the army U درارتش خدمت کردن
to bear arms U خدمت نظام کردن
to serve in the ranks U خدمت سربازی کردن
desertion U ترک خدمت کردن
serves U خدمت ارتشی کردن
served U خدمت ارتشی کردن
serve U خدمت ارتشی کردن
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
dishonorable discharge U اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
commissioning the ship U وارد خدمت کردن کشتی
serve one's term U دوره خدمت خود را طی کردن
to serve one's term U دوره خدمت خود را طی کردن
to release [from responsibility, duty] U معاف کردن [از وظیفه یا خدمت ]
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
discharges U اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharge U اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
bear arms U سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
serviced U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
ministers U : کمک کردن خدمت کردن
minister U : کمک کردن خدمت کردن
personate U خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
deserts U کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
desert U کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserting U کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
applied U هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
personify U رل دیگری بازی کردن
personifying U رل دیگری بازی کردن
personifies U رل دیگری بازی کردن
personified U رل دیگری بازی کردن
subtraction U کم کردن یک عدد از دیگری
squelch circuit U یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
interrupting U حرف دیگری را قطع کردن
reword U باواژههای دیگری بیان کردن
rephrase U به طرز دیگری بیان کردن
transubstantiate U بجسم دیگری تبدیل کردن
interrupts U حرف دیگری را قطع کردن
to t. U بحقوق دیگری تجاوز کردن
rephrased U به طرز دیگری بیان کردن
rephrasing U به طرز دیگری بیان کردن
rephrases U به طرز دیگری بیان کردن
passing off U به اسم دیگری معامله کردن
impersonation U نقش دیگری رابازی کردن
interrupt U حرف دیگری را قطع کردن
hold at disposal U در اختیار دیگری نگهداری کردن
to transubstantiate U به جسم دیگری تبدیل کردن
charters U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
to exchange something [for something] U مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
converting U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
to play off U از سر خود وا کردن و بجان دیگری انداختن
to turn round U برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
convert U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converts U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converted U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
to exchange something [for something] U معاوضه کردن [چیزی را با چیز دیگری]
shunt U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
pirate U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
shunted U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
to shift off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
personation U خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
pirates U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirating U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
shunts U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
pirated U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
to provide interpretation [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to act as interpreter [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to interpret [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
duty with troops U در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
transcribes U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
emulate U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
media U کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
to second somebody U ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن [اصطلاح رسمی]
transcribe U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
posted U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
transcribing U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
stiffening U اهار یا چیز دیگری که برای سفت کردن چیزها بکارمیبرند
transcribed U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
posts U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
reproduced U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
reproduces U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
reproduce U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproducing U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
emulated U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
emulating U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulates U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com