Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
direct objects
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
indirect objects
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
object
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
objected
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
objecting
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
objects
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sequentially
U
یکی پس از دیگری به ترتیب
delaying
U
یچ بسته به دیگری عبور میکند
delays
U
یچ بسته به دیگری عبور میکند
delay
U
یچ بسته به دیگری عبور میکند
right of way
U
حق عبور از روی ملک دیگری
rights of way
U
حق عبور از روی ملک دیگری
staged
U
اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
unless otherwise agreement
U
مگر به ترتیب دیگری توافق شده باشد
unless otherwise specified
U
مگر به ترتیب دیگری تعیین شده باشد
message
U
ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
messages
U
ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
forwarded
U
ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید
forward
U
ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید
usenet
U
که هرکاربر میتواند پیامی بیفزاید یا به پیام دیگری چیزی اضافه کند
InBox
U
خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
switching
U
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
layer
U
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layers
U
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
random processing
U
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
challenge and reply
U
ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking
U
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox
U
پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
schedule
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
quoting
U
خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
collocation
U
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
authentication
U
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
prompted
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompt
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
receipt notification
U
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiogram
U
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms
U
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
subrogate
U
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letter
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode
U
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another
U
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy
U
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
UA
U
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
wading crossing
U
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
codress
U
نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
chains
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
anagram
U
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagrams
U
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
polynomial code
U
سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
ended
U
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
end
U
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ends
U
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
MTA
U
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
wilco
U
پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
service message
U
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
acknowledging
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
countersignature
U
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
traffic post
U
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
black concept
U
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
tolls
U
حق عبور
transit
U
عبور
tolling
U
حق عبور
transmittance
U
عبور
cross-Channel
U
عبور
transmittancy
U
عبور
transmittal
U
عبور
crossing
U
عبور
rights of way
U
حق عبور
passage
U
عبور
passage
U
حق عبور
passages
U
حق عبور
alpha canis majoris
U
عبور
road haulage
U
حق عبور
right of passage
U
حق عبور
passages
U
عبور
transmissions
U
عبور
passage of lines
U
عبور از خط
fording
U
عبور از اب
right of way
U
حق عبور
transmission
U
عبور
toll
U
حق عبور
regularities
U
ترتیب
pial
U
بی ترتیب
arr
U
ترتیب
irregular
U
بی ترتیب
orderless
U
بی ترتیب
ordonnance
U
ترتیب
random
U
بی ترتیب
out of kelter
U
بی ترتیب
ordering
U
ترتیب
randomly
U
بی ترتیب
anomaly
U
بی ترتیب
anomalies
U
بی ترتیب
assortment
U
ترتیب
regularity
U
ترتیب
in series
U
به ترتیب
regvlarity
U
ترتیب
order
U
ترتیب
ataxic
U
بی ترتیب
sequences
U
ترتیب
sequence
U
ترتیب
to make an arrangement
U
ترتیب
immethodical
U
بی ترتیب
system
U
ترتیب
serialization
U
ترتیب
arrangment
U
ترتیب
set up
U
ترتیب
lay out
U
ترتیب
configuration
U
ترتیب
kelter or kilter
U
ترتیب
kelter
U
ترتیب
configurations
U
ترتیب
assortments
U
ترتیب
orderliness
U
ترتیب
arramgement
U
ترتیب
systems
U
ترتیب
organisations
U
ترتیب
catenation
U
ترتیب
collocation
U
ترتیب
disorderly
U
بی ترتیب
arrangements
U
ترتیب
arrangement
U
ترتیب
respectively
U
به ترتیب
organization
U
ترتیب
organizations
U
ترتیب
management
U
ترتیب
managements
U
ترتیب
to order
<idiom>
U
به ترتیب
i signal
U
پیام ای
messages
U
پیام
message
U
پیام
signal
U
پیام
signaled
U
پیام
mssg
U
پیام
signalled
U
پیام
passage
U
راه عبور
traffic
U
عبور و مرور
electron transition
U
عبور الکترون
crossing the line
U
عبور از خط استوا
thoroughfare
U
راه عبور
oil passage
U
عبور روغن
current passage
U
عبور جریان
passage
U
اجازه عبور
overfly
U
عبور کردن
shallow fording
U
عبور از اب کم عمق
crossing the line
U
عبور از استوا
counter sign
U
اسم عبور
thoroughfares
U
راه عبور
penstock
U
مجرای عبور اب
crossing area
U
منطقه عبور
safe-conducts
U
رخصت عبور
practicableness
U
قابلیت عبور
passavani
U
سند عبور
traversing
U
عبور کردن
safe conducts
U
رخصت عبور
traffics
U
عبور و مرور
traverse
U
عبور کردن
safe conduct
U
رخصت عبور
passable
U
قابل عبور
traverses
U
عبور کردن
deep fording
U
عبور از اب عمیق
trafficking
U
عبور و مرور
passage
U
عبور سفر
passages
U
اجازه عبور
passages
U
راه عبور
passages
U
عبور سفر
ford
U
محل عبور
trafficked
U
عبور و مرور
forded
U
محل عبور
laissez passer
U
پروانه عبور
fords
U
محل عبور
light passing
U
عبور نور
conge
U
اجازه عبور
transduction
U
انقال عبور
transit traffic
U
عبور ترانزیتی
pass
U
اجازه عبور
transmission factor
U
ضریب عبور
transmission grating
U
شبکه عبور
tolls
U
عوارض عبور
crossest
U
عبور کردن
transmittance
U
مقدار عبور
transit time
U
زمان عبور
pass
U
کلمه عبور
crosses
U
عبور کردن
crosser
U
عبور کردن
transit
U
راه عبور
pass
U
عبور کردن
transit bill
U
اجازه عبور
transit bill
U
پروانه عبور
pass
U
گذر عبور
transit error
U
خطای عبور
transit time
U
مدت عبور
tolling
U
عوارض عبور
communication
U
عبور اطلاعات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com