English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
floe U تخته یخ شناور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
float U شناور شدن شناور بودن
floated U شناور شدن شناور بودن
iceberg U کوه یخ شناور توده یخ شناور
icebergs U کوه یخ شناور توده یخ شناور
floats U شناور شدن شناور بودن
multi board computer U کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
lee board U تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
stopboard U تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
boarded U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
boarded U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
gull U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
planking U تخته پوشی تخته بندی
plywood U تخته لایی تخته چند لا
notice board U 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
bare board U تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
plank U تخته تخته کردن
NIC U تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
weather board U تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pack ice U یخ شناور
ballcock U شناور
drift ice U یخ شناور
vessels U شناور
floating bridge U پل شناور
vessel U شناور
floated U شناور
ballcocks U شناور
above water <adj.> U شناور
floats U شناور
pontoon U پل شناور
float U شناور
pontoons U پل شناور
float bridge U پل شناور
floaty U شناور
buoyant U شناور
floating U شناور
bouyant foundation U پی شناور
flying bridge U پل شناور
floating fundation U پی شناور
free swimming U شناور
nectonic U شناور
afloat U شناور
on the float U شناور
bays U پل رابط در پل شناور
life bouy U رهنمای شناور
baying U پل رابط در پل شناور
pontoon U اسکله شناور
plunger U پیستون شناور
swims U شناور شدن
adrift U شناور مهارشده
antisurface U ضد ناوهای شناور
ice field U یخزار یخ شناور
swim U شناور شدن
bouyancy pump U پمپ شناور
bouyant foundation U پایه شناور
immersion thermometer U دماسنج شناور
plungers U پیستون شناور
lifebuoy U گوی شناور
pontoons U طراده شناور
wafts U شناور ساختن
boom U دستگاه شناور
boomed U دستگاه شناور
booming U دستگاه شناور
booms U دستگاه شناور
wafting U شناور ساختن
phytoplankton U گیاهان شناور
wafted U شناور ساختن
waft U شناور ساختن
plunge valve U سوپاپ شناور
submersible pump U پمپ شناور
submergible pump U پمپ شناور
plunger piston U پیستون شناور
pontoon bridge U پل شناور قایقی
nekton U جانور شناور
natatores U مرغان شناور
lifebuoys U گوی شناور
immersion heater U اب گرم کن شناور
immersion heaters U اب گرم کن شناور
oil slicks U نفت شناور
oil slick U نفت شناور
bayed U پل رابط در پل شناور
bay U پل رابط در پل شناور
levitative U شناور در هوا
barges U تراده شناور
barged U تراده شناور
barge U تراده شناور
zooplankton U جانوران شناور
vessels U یگان شناور
vessel U یگان شناور
pontoons U اسکله شناور
buoying U جسم شناور
carburetor float U شناور کاربراتور
floating mine U مین شناور
float U شناور شدن
float into position U شناور شدن
fluxed electrode U الکترود شناور
dipping enamel U لعاب شناور
dipping varnish U لاک شناور
floating gyro U ژایرو شناور
buoys U راهنمای شناور در اب
buoys U شناور ساختن
float U شناور بودن
dipped electrode U الکترود شناور
floats U شناور بودن
floats U شناور شدن
floated U شناور بودن
floated U شناور شدن
buoys U جسم شناور
buoys U رهنمای شناور
buoying U راهنمای شناور در اب
drifting mine U مین شناور
float guage U اشل شناور
float test U ازمون شناور
float valve U دریچه شناور
float well U چاه شناور
floater U جسم شناور
floating dock U حوض شناور
floating aquatics U ابزیان شناور
floating audress U نشانی شناور
floating grid U شبکه شناور
buoy U رهنمای شناور
buoying U شناور ساختن
buoying U رهنمای شناور
buoyed U راهنمای شناور در اب
buoyed U شناور ساختن
buoyed U جسم شناور
buoyed U رهنمای شناور
buoy U راهنمای شناور در اب
buoy U شناور ساختن
buoy U جسم شناور
floating charactep U دخشه شناور
floating point U با ممیز شناور
floating point U ممیز شناور
icebergs U توده یخ شناور
pontoon U طراده شناور
iceberg U توده یخ شناور
back float U شناور شدن روی اب
floating exchange rate U نرخ شناور ارز
floating drydock U حوضچه شناور خشک
floating point constant U ثابت ممیز شناور
natant U شناور یامتحرک دراب
submersible U غوطه ور شناور زیرابی
floating point rutine U روال ممیز شناور
float U روی اب نگهداشتن شناور
power driven vessel U یگان شناور موتوری
floating point number U عدد با ممیز شناور
floating point U ممیز شناور [ریاضی]
plunge battery U باتری با الکترد شناور
bottom mine U مین شناور عمقی
drift fishing U ماهیگیری از قایق شناور
floating point representation U نمایش با ممیز شناور
popper U طعمه شناور ماهیگیری
poppers U طعمه شناور ماهیگیری
popping plug U طعمه ماهیگیری شناور
consolidated pack ice U مجموعه یخهای شناور
floating point operation U عملیات ممیز شناور
floating rate of exchange U نرخ شناور ارز
wreck U شناور غرق شده
watching mine U مین شناور در سطح اب
floating base U پایگاه شناور دریایی
light buoy U راهنمای شناور چراغدار
floats U روی اب نگهداشتن شناور
floating point arithmetic U حساب ممیز شناور
snagline mine U مین با شاخک شناور
floated U روی اب نگهداشتن شناور
rafts U دسته الوار شناور بر اب
wrecks U شناور غرق شده
wrecking U شناور غرق شده
raft U دسته الوار شناور بر اب
floating point operation U عملکردبا ممیز شناور
buoyant mine case U جعبه مین شناور
short scope buoy U بویه شناور قائم
plungers U شناور کاربوراتور غوطه ور
plunger U شناور کاربوراتور غوطه ور
bouquet mine U نوعی مین شناور خوشهای
center of buoyancy U مرکزتعادل اتصال وسایل شناور
float U شناور ساختن روی اب ایستادن
drift U جسم شناور برف باداورده
drifted U جسم شناور برف باداورده
drifting U جسم شناور برف باداورده
drifts U جسم شناور برف باداورده
immerses U غوطه ور کردن شناور نمودن
release sinker U رها کننده مین شناور
floating point number U اعداد ممیز شناور [ریاضی]
hovered U پلکیدن شناور واویزان بودن
hovers U پلکیدن شناور واویزان بودن
wreck vessel U شناور کشتی غرق شده
deadman's float U شناور بودن با دستهای باز
immersed U غوطه ور کردن شناور نمودن
floated U شناور ساختن روی اب ایستادن
floating dock U حوضچه شناور تعمیر کشتی
lily pad U برگ شناور زنبق ابی
floating point notation U نشان گذاری با ممیز شناور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com