English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quirt U تازیانه دسته کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
puttering U چوگان دسته کوتاه
putters U چوگان دسته کوتاه
puttered U چوگان دسته کوتاه
putter U چوگان دسته کوتاه
quirt U باتازیانه دسته کوتاه زدن
landing net U تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
scourger U تازیانه زن
scourge U تازیانه
rawhides U تازیانه
knout U تازیانه
scutcher U تازیانه زن
lambaste U تازیانه
lambast U تازیانه
rawhide U تازیانه
scourage U تازیانه
scotcher U تازیانه زن
lashed U تازیانه
lash U تازیانه
flagellum U تازیانه
strapper U تازیانه زن
whips U تازیانه
whipper U تازیانه زن
whipped U تازیانه
whip U تازیانه
lashes U تازیانه
chabup U تازیانه
flagellating U تازیانه زدن
flogs U تازیانه زدن
cat o'nine tails U تازیانه 9 تسمهای
flagellates U تازیانه زدن
cat o nine tails U تازیانه نه تسمهای
flagellated U تازیانه زدن
flogged U تازیانه زدن
flagellate U تازیانه زدن
flog U تازیانه زدن
taws U تازیانه چرمی
to kiss the gunners daughter U تازیانه خوردن
whiplike U تازیانه وار
flagelliform U تازیانه مانند
rawhide U تازیانه زدن
rawhides U تازیانه زدن
scourge U تازیانه زدن
flagellator U تازیانه زننده
flogger U تازیانه زننده
knout U تازیانه زدن
lambast U شلاق تازیانه زدن
straps U فیش تازیانه زنی
strap U فیش تازیانه زنی
lambaste U شلاق تازیانه زدن
swishing U صدای ضربت تازیانه باهوش
licks U تازیانه زدن مغلوب کردن
licked U تازیانه زدن مغلوب کردن
lick U تازیانه زدن مغلوب کردن
whipping U نخ تابیده مخصوص تازیانه پیچی
swishes U صدای ضربت تازیانه باهوش
swished U صدای ضربت تازیانه باهوش
A blood horse needs only one stroke of the whip . <proverb> U اسب نجیب را یک تازیانه بس است .
swish U صدای ضربت تازیانه باهوش
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
whipping boy U بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
trooped U دسته دسته شدن
trooping U دسته دسته شدن
sorted U دسته دسته کردن
scores of people U دسته دسته مردم
shoals of people U دسته دسته مردم
troop U دسته دسته شدن
sort U دسته دسته کردن
sects U دسته دسته مذهبی
sect U دسته دسته مذهبی
group U دسته دسته کردن
in detail U مفصلا دسته دسته
they came in bands U دسته دسته امدند
sorts U دسته دسته کردن
windrow U دسته دسته کردن
classify U دسته دسته کردن
distribute U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته کردن
groups U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته شدن
regiments U دسته دسته کردن
regiment U دسته دسته کردن
streams of people U دسته دسته مردم
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
stripe U راه راه کردن تازیانه زدن
stripes U راه راه کردن تازیانه زدن
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
whipped U شلاق زدن تازیانه زدن
whip U شلاق زدن تازیانه زدن
whips U شلاق زدن تازیانه زدن
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
pygmies U قد کوتاه
pigmies U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
stunt U کوتاه
stunting U کوتاه
pygmies U کوتاه
stunts U کوتاه
dwarfish U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
pygmy U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
shorter U کوتاه
stockier U کوتاه
shortest U کوتاه
stocky U کوتاه
of short duration U کوتاه
stockiest U کوتاه
synoptic U کوتاه
pigmy U کوتاه
low U کوتاه
little U کوتاه
concise U کوتاه
succinct U کوتاه
short U کوتاه
bas relif U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
miniature U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
miniatures U کوتاه
puny U قد کوتاه
scut U دم کوتاه
dumpy U کوتاه
curtal U کوتاه
down U کوتاه
one track U کوتاه فکر
shortens U کوتاه تر کردن
brief U کوتاه مختصر
undersize U اندازه کوتاه
hare sighted U کوتاه بین
vamp U جوراب کوتاه
half timber U الوار کوتاه
reefs U کوتاه کردن
manikin U ادم کوتاه قد
playlet U نمایش کوتاه
razee U کوتاه کردن
whiffet U سوت یا پف کوتاه
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
transient U فانی کوتاه
to fall short U کوتاه امدن
briefer U کوتاه مختصر
briefed U کوتاه مختصر
morello U گیلاس دم کوتاه
to look in U کوتاه کردن
manakin U ادم کوتاه قد
truncation U کوتاه سازی
bas relief U برجسته کوتاه
bas-relief U برجسته کوتاه
bas-reliefs U برجسته کوتاه
hide bound U کوتاه فکر
scutter U دو باگامهای کوتاه
transients U فانی کوتاه
narrow minded U کوتاه نظر
truncates U کوتاه کردن
to cut short U کوتاه کردن
reef U کوتاه کردن
mini-skirt U دامن کوتاه
abbreviating U کوتاه کردن
mini-skirts U دامن کوتاه
short-list U فهرست کوتاه
short-listed U فهرست کوتاه
short-listing U فهرست کوتاه
abbreviates U کوتاه کردن
abbreviate U کوتاه کردن
novella U رمان کوتاه
novelet U داستان کوتاه
catnap U چرت کوتاه
truncating U کوتاه کردن
hidebound U کوتاه فکر
clipping U کوتاه کردن
shorten U کوتاه کردن
shortens U کوتاه کردن
shortened U کوتاه تر کردن
scurrying U مسابقه کوتاه
scurry U مسابقه کوتاه
scurries U مسابقه کوتاه
scurried U مسابقه کوتاه
gnomical U کوتاه لب نویس
catnapped U چرت کوتاه
stumped U خپله کوتاه قد
fubsy U کوتاه وکلفت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com