Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
for a continuance
U
برای ادامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
increment
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
increments
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
backward chaining
U
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
os/
U
سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
quamdiu bene se gesserit
U
تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
robustness
U
توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه
wheel sucker
U
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
Other Matches
hold over
U
به تصرف ملک ادامه دادن ادامه دادن
continuation line
U
خط ادامه
resumption
U
ادامه
continuation
U
ادامه
going on
U
ادامه
continuance
U
ادامه
continues
U
ادامه دادن
duration
U
مدت ادامه
carry-on
U
ادامه دادن
continue statement
U
حکم ادامه
discontinuation
U
عدم ادامه
discontinuance
U
عدم ادامه
to take up
U
ادامه دادن
discontinue
U
ادامه ندادن
carry on
U
ادامه دادن
discontinued
U
ادامه ندادن
to run on
U
ادامه داشتن
extending
U
ادامه دادن
hold on
U
ادامه دادن
to drag on or out
U
ادامه دادن
keeps
U
ادامه دادن
discontinuing
U
ادامه ندادن
furthers
U
ادامه دادن
discontinues
U
ادامه ندادن
continue
U
ادامه دادن
extends
U
ادامه دادن
continuative
U
ادامه دهنده
continuable
U
قابل ادامه
go along
<idiom>
U
ادامه دادن
bring on
U
ادامه دادن
to keep on
U
ادامه دادن
further
U
ادامه دادن
to continue
U
ادامه دادن
to follow
U
ادامه دادن
furthered
U
ادامه دادن
continuant
U
ادامه دهنده
furthering
U
ادامه دادن
hang on
<idiom>
U
ادامه دادن
reopened
U
ادامه دادن
go on
<idiom>
U
ادامه دادن
hold good
<idiom>
U
ادامه دادن
to carry on
U
ادامه دادن
keep on
U
ادامه دادن
reopens
U
ادامه دادن
reopening
U
ادامه دادن
reopen
U
ادامه دادن
continuation card
U
کارت ادامه
keep
U
ادامه دادن
take up
U
ادامه دادن
over run
U
ادامه به کاردادن
keep up
<idiom>
U
ادامه دادن
run on
U
ادامه دادن
extend
U
ادامه دادن
go head
U
ادامه بدهید بفرماید
fall behind
<idiom>
U
درمانده از ادامه راه
tracked
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
detainer
U
حکم ادامه توقیف
time in
U
ادامه بازی پس از توقف
transattack period
U
مدت ادامه تک اتمی
thwart
U
ادامه دادن یا کشیدن
thwarted
U
ادامه دادن یا کشیدن
to press ahead with
U
با زور ادامه دادن
to set on
U
با زور ادامه دادن
viability
U
امکان ادامه حیات
continuation
U
عمل ادامه دادن
continuator
U
ادامه دهنده مستمر
bide
U
بکاری ادامه دادن
track
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
tracks
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
live on
U
بزندگی ادامه دادن
dash
U
مسیری را ادامه دادن
follow-through
U
ادامه حرکت پس از ضربه
follow-throughs
U
ادامه حرکت پس از ضربه
inability to box
U
ناتوان از ادامه دادن
dwell at
U
به تیراندازی ادامه دادن
dwell at
U
اتش را ادامه دادن
keep the home fires burning
<idiom>
U
اجازه ادامه دادن
dashes
U
مسیری را ادامه دادن
contd
U
مخفف ادامه یافته
dashed
U
مسیری را ادامه دادن
sustaining
U
نگهدارنده ادامه دهنده
shorthanded
U
ادامه با بازیگر کمتر
discounting match
U
ادامه ندادن به مسابقه کشتی
viability
U
قدرت ادامه زندگی پس از تولد
robustly
U
که کار را پس از خطا ادامه میدهد
resuming
U
چکیده کلام ادامه یافتن
touch in goal line
U
ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
resumes
U
چکیده کلام ادامه یافتن
resumed
U
چکیده کلام ادامه یافتن
keep up with
<idiom>
U
به شکل قبل ادامه دادن
extrapolation
U
ادامه روند تعمیم دهی
resume
U
چکیده کلام ادامه یافتن
maintain
U
ابقا کردن ادامه دادن
topspin
U
ادامه حرکت چرخش توپ
extrapolations
U
ادامه روند تعمیم دهی
give someone the green light
<idiom>
U
اجازه ادامه به کار رادادن
maintrain
U
ادامه دادن عقیده داشتن
hang on
U
ادامه دادن دوام داشتن
Keep moving!
U
ادامه بده
[بدهید ]
به راه!
maintains
U
ابقا کردن ادامه دادن
stick it out
<idiom>
U
طاقت آوردن ،ادامه دادن
go on
U
سخن خود را ادامه دهید
Gothic Survival
U
[ادامه عنصر سبک گوتیک]
border break
U
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
maintained
U
ابقا کردن ادامه دادن
runs
U
دوام یافتن ادامه دادن
i took up where he left
U
از جایی که او ول کرد من ادامه دادم
run
U
دوام یافتن ادامه دادن
robust
U
که کار را پس از خطا ادامه میدهد
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
There's more to come.
<idiom>
U
باز هم هست.
[هنوز ادامه داره]
run on
U
ادامه دادن متن بدون توقف
pick up
<idiom>
U
ادامه دادن ،دوباره شروع کردن
continuous
U
آنچه بدون توقف ادامه یابد
to keep the field
U
جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
resumptive
U
ادامه دهنده دوباره بدست اورنده
border break
U
ادامه دادن اطلاعات نقشه تا حاشیه ان
continue port/starboard
U
چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
to rumble on
[British E]
U
ادامه دادن به شکایت پر سرو صدا
pull off
U
باوجود مشکلات بکارخود ادامه دادن
I can't go on any longer.
U
من دیگر نمی توانم ادامه بدهم.
There's no need to elaborate.
U
لازم نیست که شما در ادامه چیزی بگید.
head pole
U
تیری که از پشت اسب تاکنارسرش ادامه دارد
long haul
<idiom>
U
مدت درازی بین کاری که ادامه داد
let (something) ride
<idiom>
U
ادامه دادن بدون عوض شدن شرایط
inviable
U
عاجز از ادامه بقا در اثرساختمان نژادی و ارثی
set in
<idiom>
U
تغییرات آب وهوا شروع وممکنه ادامه داشته باشد
supersedeas
U
دستور موقت دادگاه در موردخودداری از انجام یا ادامه کاری
to continue one's progress
U
پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
extending
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
carry one's bat
U
تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
extend
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extends
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
play out one's option
U
ادامه بازی در تیم پس ازپایان قرارداد بدون قراردادجدید
recoverable error
U
نوع خطا که امکان ادامه اجرای برنامه پس ازرویدادن ان میدهد
down
U
توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
attention code
U
حروف AT در دستور Hayes AT به مودم می گوید که دستوری در ادامه بیان خواهد شد
heavy and light system
U
روش کاستن وزن با اغاز باوزنه سنگین و ادامه با وزنههای سبکتر
privileged
U
مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
tenant by sufference
U
مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
ionosphere
U
قسمتی از فضای جوزمین که از ارتفاع 52 میل شروع میشود و تا00022میل ادامه دارد
redundancies
U
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
redundancy
U
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
waiting state
U
وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
enjambment
U
دنبالهء سخنی رادرشعریابیت بعدی ادامه دادن دنباله سطری رابه سطردیگرکشیدن
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
bench check
U
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
recovery
U
نرم افزاری که به طورخودکارپس ازبروزخطا کارکندبرای اطمینان یافتن ازاینکه سیستم عملیات را ادامه میدهد
recoveries
U
نرم افزاری که به طورخودکارپس ازبروزخطا کارکندبرای اطمینان یافتن ازاینکه سیستم عملیات را ادامه میدهد
hitch and go
U
نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
boostrap operation
U
عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
To stay the course .
U
تا آخر ماندن ( به مسابقه و مبارزه وغیره تا آخر ادامه دادن )
The main road bears to the right.
U
این جاده اصلی به کمی راست
[مورب در سمت راست]
ادامه دارد.
lock on
U
قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
hidden momentum of population growth
U
نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
filed
U
زمینه اصلی فرش
[که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
ascii
U
رشتهای از حروف ASCII که در ادامه کد ASCII صفر را به عنوان بیان کننده انتهای رشته دارا می باشند
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
There's more to come.
<idiom>
U
هنوز تموم نشده.
[هنوز ادامه داره]
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
sustains
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
bimestrial
U
هر دوماه یکبار دوماه ادامه یابنده
sustain
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustained
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
narrative
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function
U
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
narratives
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
c
U
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recall
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
iil
U
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
permanent
U
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
teacloth
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bin
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
teacloths
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
revenue tax
U
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
bins
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
open
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cats
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
doubled up
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
opened
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
doubled
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
FDDI
U
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
grammars
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
grammar
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
HTTP
U
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
redundancies
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com