Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
novice
U
بازیگری که هنوزبرنده نشده
novices
U
بازیگری که هنوزبرنده نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unpremediated
U
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
stage-struck
U
شیفتهی بازیگری
to walk the boards
U
بازیگری کردن
acting
U
بازیگری جدیت
gunner
U
بازیگری که کمترپاس میدهد
stage fever
U
کرم بازیگری یا اکتری
gunners
U
بازیگری که کمترپاس میدهد
ball carrier
U
بازیگری که با توپ میدود
distortionist
U
بازیگری که اندامهای خودرامیتواند کج کند
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbroke
U
رام نشده سوقان گیری نشده
undisciplined
U
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbaoked
U
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unpicked
U
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unobligated
U
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unresolved
U
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
hookers
U
بازیگری که عادت به سدکردن با چوب دارد
hooker
U
بازیگری که عادت به سدکردن با چوب دارد
quarterbacks
U
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterback
U
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
triple threat
U
بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
quick change
U
بازیگری که زودبه زودهیئت خودرابرای بازی دیگرعوض کند
basket hanger
U
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
pin bowler
U
بازیگری که مرتبا به میله بولینگ هدف گیری میکند
inconsummate
U
تکمیل نشده انجام نشده
unsought
U
جستجو نشده کشف نشده
unset
U
جایگزین نشده جاانداخته نشده
unasked
U
خواسته نشده پرسیده نشده
untried
U
امتحان نشده محاکمه نشده
unsifted
U
الک نشده رسیدگی نشده
unredeemed
U
جبران نشده سبک نشده
uncharged
U
محسوب نشده رسمامتهم نشده
irredenta
U
انجام نشده جبران نشده
undirected
U
رهبری نشده راهنمایی نشده
assists
U
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisting
U
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisted
U
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assist
U
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete
U
انجام نشده پر نشده
spot bowler
U
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
eight ball billiard
U
تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
unbowed
U
خم نشده
uncharged
U
پر نشده
unbidden
U
دعوت نشده
unchanged
U
عوض نشده
unbacked
U
رام نشده
uncontrolled
U
مهار نشده
uncontrolled
U
کنترل نشده
unpaid
U
پرداخت نشده
unalloyed
U
الیاژ نشده
unworn
U
کهنه نشده
unabridged
U
تلخیص نشده
unabridged
U
کوتاه نشده
uncut
U
قطع نشده
uncut
U
بریده نشده
haggard
U
رام نشده
unfulfilled
U
اجرا نشده
unfulfilled
U
انجام نشده
undisturbed
U
مختل نشده
unbowed
U
سر کوب نشده
uncommitted
U
تقبل نشده
unworn
U
استعمال نشده
wound less
U
زخمی نشده
unquestioned
U
بحث نشده
unreconstructed
U
بازسازی نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.
U
تا دیر نشده
the date was not specified
U
نشده بود
tenantless
U
اشغال نشده
savaging
U
رام نشده
savaged
U
رام نشده
savage
U
رام نشده
unquestioned
U
بررسی نشده
unquestioned
U
استنتاق نشده
unpublished
U
نشر نشده
unaccomplished
U
انجام نشده
unaccommodated
U
فراهم نشده
uninvited
U
دعوت نشده
unconnected
U
وصل نشده
unearned
U
کسب نشده
unguarded
U
حراست نشده
unguarded
U
حساب نشده
unattached
U
اعزام نشده
unattached
U
توفیق نشده
unpublished
U
چاپ نشده
unadulterated
U
مخلوط نشده
increate
U
افریده نشده
intemerate
U
بی ناموس نشده
unpolished
U
پرداخت نشده
unpremediated
U
تصور نشده
undisiplined
U
تربیت نشده
unsaturate
U
اشباع نشده
unexploded
U
منفجر نشده
unsaturated
U
اشباع نشده
undirected
U
هدایت نشده
unsaved
U
پس انداز نشده
unnormalized
U
هنجار نشده
innascible
U
زایده نشده
unspotted
U
ننگین نشده
inedited
U
منتشر نشده
in sheets
U
صحافی نشده
in quires
U
صحافی نشده
imperforate
U
منگنه نشده
unleached
U
سفید نشده
unlicked
U
لیسیده نشده
roughdry
U
اطو نشده
inedited
U
چاپ نشده
unsought
U
کاوش نشده
inextinct
U
نیست نشده
autochthonous
U
جابجا نشده
unset
U
ثابت نشده
undefined
U
تعریف نشده
non switched line
U
خط گزینه نشده
unthickened
U
تغلیظ نشده
unsung
U
سروده نشده
unsung
U
ستایش نشده
unsung
U
خوانده نشده
unwashed
U
شسته نشده
custom uncleared
U
ترخیص نشده
uninspected
<adj.>
U
آزمایش نشده
unabated
U
کاسته نشده
unclaimed
U
مطالبه نشده
uncircumcised
U
ختنه نشده
sightless
U
دیده نشده
unseen
U
مشاهده نشده
unshod
U
نعل نشده
undeeded
U
در سندقید نشده
unsight
U
دیده نشده
uncoditioned
U
شرط نشده
unasked
U
سوال نشده
uncoditioned
U
قطعی نشده
uncleared
U
ترخیص نشده
unsocialized
U
اجتماعی نشده
unstudied
U
مطالعه نشده
unseen
U
مکشوف نشده
uncut
U
از هم جدا نشده
unchecked
<adj.>
U
بازرسی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unexamined
<adj.>
U
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
U
ارزیابی نشده
untested
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unaudited
<adj.>
U
ممیزی نشده
unchecked
<adj.>
U
ممیزی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ممیزی نشده
unexamined
<adj.>
U
ممیزی نشده
uninspected
<adj.>
U
ممیزی نشده
untested
<adj.>
U
ممیزی نشده
unchecked
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unaudited
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unevaluated
<adj.>
U
بازرسی نشده
virgins
U
استفاده نشده
unexamined
<adj.>
U
بازرسی نشده
virgin
U
استفاده نشده
uninspected
<adj.>
U
بازرسی نشده
unread
U
خوانده نشده
untested
<adj.>
U
بازرسی نشده
unaudited
<adj.>
U
امتحان نشده
unchecked
<adj.>
U
امتحان نشده
unevaluated
<adj.>
U
امتحان نشده
unexamined
<adj.>
U
امتحان نشده
uninspected
<adj.>
U
امتحان نشده
untested
<adj.>
U
امتحان نشده
inexact
U
درست نشده
unverified
<adj.>
U
بررسی نشده
unverified
<adj.>
U
تست نشده
unverified
<adj.>
U
بازرسی نشده
unverified
<adj.>
U
امتحان نشده
unverified
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unverified
<adj.>
U
ممیزی نشده
unverified
<adj.>
U
تایید نشده
undetected
U
کشف نشده
unissued
<adj.>
U
توزیع نشده
inviolate
U
نقض نشده
unissued
<adj.>
U
منتشر نشده
unverified
<adj.>
U
آزمایش نشده
unverified
<adj.>
U
کنترل نشده
savages
U
رام نشده
untested
<adj.>
U
بررسی نشده
open
U
واریز نشده
opened
U
واریز نشده
opens
U
واریز نشده
unfinished
U
تمام نشده
unexamined
<adj.>
U
آزمایش نشده
unevaluated
<adj.>
U
آزمایش نشده
unchecked
<adj.>
U
آزمایش نشده
unaudited
<adj.>
U
آزمایش نشده
unaudited
<adj.>
U
کنترل نشده
unchecked
<adj.>
U
تایید نشده
unaudited
<adj.>
U
تایید نشده
untested
<adj.>
U
کنترل نشده
uninspected
<adj.>
U
کنترل نشده
unexamined
<adj.>
U
کنترل نشده
unevaluated
<adj.>
U
کنترل نشده
unchecked
<adj.>
U
کنترل نشده
unsettled
U
تصفیه نشده
outstandingly
U
واریز نشده
outstandingly
U
وصول نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com