English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (5821 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stage-struck U عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
stage-struck U شیفتهی بازیگری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to struck off U زدن
to struck off U قطع کردن کم کردن
to struck off U چاپ کردن
to struck off U قلم زدن
to struck out U قلم زدن
to struck out U خط زدن
to struck out U پاک کردن
to struck up U بهم زدن شروع بزدن کردن
to struck off U چاپ زدن
struck U بصورت پسوند نیز بکار رفته وبمعنی ضربت خورده و مصیبت دیده یا مصیبت زده میباشد
struck U درحال اعتصاب
struck U هیات منصفه تعیین شده باروش حذفی
struck with teror U وحشت زده
sun struck U افتاب زده
the hour has struck U زنگ ساعت زده شد
planet struck U گرفتن نحوست سیارات
the hour has struck U موقع بحران رسید
thunder struck U رعدزده
thunder struck U صاعقه زده
light struck U نور زده
light struck U نور دیده
light struck U در اثرنور محو وتار شده
horror-struck U رمیده
horror struck U وحشت زده
struck with teror U زیاد ترسیده
panic struck U وحشت زده
planet struck U وحشت زده ستاره زده
thunder struck U مات مبهوت
thunder struck U حیرت زده
horror struck U رمیده
panic struck U دست پاچه بی جهت سراسیمه
to struck dumb U مات کردن
to struck dumb U گیج کردن
horror-struck U وحشت زده
the ship struck a arock U کشتی بسنگ خورد
the ship struck a arock U کشتی باصخره تصادم کرد
His nave was struck off the list. U نامش را از فهرست زده اند
not stage U مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
behind the stage <adj.> <adv.> U محرمانه [اصطلاح مجازی]
behind the stage <adj.> <adv.> U خصوصی [اصطلاح مجازی]
third stage U مرحلهسوم
second stage U مرحلهدوم
first stage U مرحلهاول
at this stage <adv.> U درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
to go on the stage U اکترشدن
to go on the stage U بازیگرشدن
to go on stage U وارد صحنه [نمایش] شدن
stage U صحنه نمایش
stage U اسکان دادن
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage U چوب بست
stage U مرحله
stage U مرحله دار شدن اشکوب
stage U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
stage U منزل
stage U طبقه
stage U پایه وهله
stage U صحنه
stage U پرده گاه مرحله
stage U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage U در صحنه فاهرشدن
stage U نیمکت اویزان
stage U مقام
stage U اشکوب
stage U سکو
stage U مراحل مختلف یک موشک
stage U درجه مرحله
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
two stage experiment U ازمایش دو مرحلهای
turbine stage U طبقه توربین
mechanical stage U پایهمکانیکی
stage-manage U اداره کردن
stage coach U دلیجان
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
to put on the stage U بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
two stage sampling U نمونه گیری دو مرحلهای
stage door U در عقب صحنه
stage manage U کارگردانی کردن
At that point [stage] , ... U وقتی که موقعش رسید...
speed stage U سطح سرعت
speed stage U مرحله سرعت
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U در پس پرده
stage manage U اداره کردن
stage managers U کارگردان نمایش
stage managers U مدیر نمایش
stage manager U کارگردان نمایش
To appear on the scene (stage). U روی صحنه ظاهر شدن
stage-manage U کارگردانی کردن
landing stage U حملباقایق
stage doors U در عقب صحنه
stage whisper U نجوای روی صحنه
stage whispers U نجوای روی صحنه
stage-managing U کارگردانی کردن
stage-managing U اداره کردن
stage-manages U کارگردانی کردن
regulator first stage U صفحهنمایشنخستینرگلاتور
stage-manages U اداره کردن
stage clip U سطحنمایش
stage curtain U پردهنمایش
stage-managed U کارگردانی کردن
stage-managed U اداره کردن
centre-stage U شرائطبسیار حساسو مهم
buffer stage U مرحله میانگیر
impluse stage U طبقه فشار مستقیم
flood stage U تراز بحرانی طغیان
first audio stage U مرحله صوتی نخست
energy stage U لایه انرژی
macro stage U مرحله کلان
differential stage U مرحله تفاضلی
oedipal stage U مرحله ادیپی
oral stage U مرحله دهانی
initial stage U طبقه نخستین
input stage U طبقه ورودی
multi stage U چند طبقه
anal stage U مرحله مقعدی
killer stage U صافی رنگ
main stage U طبقه اصلی
main stage U عرشه اصلی
mixer stage U طبقه مخلوط کننده
input stage U طبقه اولیه
modulator stage U طبقه مدولاسیون
multi stage U چند مرحلهای
output stage U مرحله خروجی
stage manager U مدیر نمایش
stage fright U صحنه هراسی
stage direction U کاگردانی
stage director U مدیر نمایش
stage fever U کرم بازیگری یا اکتری
stage payments U پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
stage direction U مدیریت
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
stage set U تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
stage set U تعویض سن
larval stage U مرحله کرمی
termination stage U مرحله پایانی
stage craft U فن درست کردن نمایش
single stage U یک طبقه
phallic stage U مرحله التی
stage fright U وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
developmental stage U مرحله پیشرفت
developmental stage U مرحله تکوینی
converter stage U طبقه مبدل
quick stage U ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
single stage U یک طبقهای
frequency divider stage U طبقه مقسم فرکانس
It was stage –managed . It was trumped up. U صحنه سازی بود
intermediate frequency stage U طبقه ی فرکانس میانی
high pressure stage U طبقه فشار قوی
multi stage sampling U نمونه گیری چند مرحلهای
To stage political demonstrations. U تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
multi stage press U پرس چند طبقه
multi stage production U تولید چند مرحلهای
multi stage scaffolding U داربست چند طبقه
two stage least squares method U برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
anal expulsive stage U مرحله مقعدی دفعی
power amplifier stage U مرحله فزون ساز توان
power output stage U طبقه خروجی
push pull stage U طبقه پوش- پول
multi stage experiment U ازمایش چند مرحلهای
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
anal retentive stage U مرحله مقعدی ضبطی
low power stage U طبقه کم قدرت
two stage least squares method U روش حداقل مربعات دومرحلهای
mechanical stage control U کنترلپایهمکانیکی
multi stage amplifier U تقویت کننده چند طبقه
multi stage amplifier U امپلی فایر چند طبقه
bed building stage of river U تراز سطح متوسط اب رودخانه
Stage party ( films , movies ) . U میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. U صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com