English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quick change U بازیگری که زودبه زودهیئت خودرابرای بازی دیگرعوض کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to walk the boards U بازیگری کردن
stage-struck U شیفتهی بازیگری
acting U بازیگری جدیت
stage fever U کرم بازیگری یا اکتری
ball carrier U بازیگری که با توپ میدود
gunners U بازیگری که کمترپاس میدهد
gunner U بازیگری که کمترپاس میدهد
novices U بازیگری که هنوزبرنده نشده
novice U بازیگری که هنوزبرنده نشده
distortionist U بازیگری که اندامهای خودرامیتواند کج کند
hookers U بازیگری که عادت به سدکردن با چوب دارد
hooker U بازیگری که عادت به سدکردن با چوب دارد
quarterback U بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterbacks U بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
pin bowler U بازیگری که مرتبا به میله بولینگ هدف گیری میکند
basket hanger U بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
triple threat U بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
assists U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisting U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisted U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assist U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
spot bowler U بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
eight ball billiard U تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
openness U بازی
grey hound U سگ بازی
gaming U بازی
plays U بازی
slackness U بازی
game U بازی
solitaire U تک بازی
solitaires U تک بازی
action U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
dibasic U دو بازی
falconine U بازی
fun U بازی
home U بازی
actions U بازی
play U بازی
patulousness U بازی
clearance U بازی
plain dealing U بازی
hopscotch U بازی لی لی
basics U بازی
basic U بازی
homes U بازی
partie U بازی
played U بازی
playing U بازی
watermanship U اب بازی
sporting U بازی دوست
twiddle U بازی کردن
sharp practice U حقه بازی
tricked U شعبده بازی
video games U بازی دیدنی
hustling U بازی هشیارانه
football U بازی فوتبال
video game U بازی دیدنی
play-acting U بازی کردن
play-acting U تو بازی رفتن
three knights' game U بازی سه اسب
hustles U بازی هشیارانه
hustled U بازی هشیارانه
tricking U شعبده بازی
handout U نوبت بازی
handouts U نوبت بازی
polo U چوگان بازی
cog U حقه بازی
cogs U حقه بازی
play-act U تو بازی رفتن
hustle U بازی هشیارانه
play-acted U بازی کردن
twiddled U بازی کردن
cage U بازی بسکتبال
To be acting. To put it on . U رل بازی کردن
to keep score U بازی رانگاهداشتن
skate U بازی تهاجمی
paraphrasing U بازی با الفاظ
power game U بازی قدرتی
power games U بازی قدرتی
paraphrases U بازی با الفاظ
stanzas U بخشی از بازی
miscast U بد بازی کردن
paraphrase U بازی با الفاظ
skiing U اسکی بازی
rink U میدان یخ بازی
rink U یخ بازی کردن
stanza U بخشی از بازی
cages U بازی بسکتبال
play-acts U بازی کردن
play-acts U تو بازی رفتن
skates U بازی تهاجمی
footballs U بازی فوتبال
rugby U بازی رگبی
skated U بازی تهاجمی
rinks U یخ بازی کردن
rinks U میدان یخ بازی
factionalism U فرقه بازی
paraphrased U بازی با الفاظ
playthings U اسباب بازی
pantomime U لال بازی
pantomimes U لال بازی
fence U شمشیر بازی
playfully U با خنده و بازی
tricksy U بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
whoredom U فاحشه بازی
wordplay U بازی با لغات
speculation U سفته بازی
full-time U 09 دقیقه بازی
charade U نوعی بازی
hanky-panky U حقه بازی
monkey business U کچلک بازی
bandied U چوگان بازی کچ
wargaming U بازی جنگ
plaything U اسباب بازی
grandstand play U بازی مهیج
war game U بازی جنگ
skating U اسکیت بازی
fences U شمشیر بازی
paperwork U کاغذ بازی
firework آتش بازی
fireworks U اتش بازی
bonfire U اتش بازی
bonfires U اتش بازی
gaming U قمار بازی
hanky-panky U روباه بازی
double U بازی دوبل
doubled U بازی دوبل
bandies U چوگان بازی کچ
jiggery-pokery U حقه بازی
bandy U چوگان بازی کچ
bandying U چوگان بازی کچ
tooth clearance U بازی دندانه
chicaneries U حیله بازی
party politics U حزب بازی
chicanery U حیله بازی
twiddling U بازی کردن
play-act U بازی کردن
twiddles U بازی کردن
golfing U بازی گلف
holdouts U خودداری از بازی
holdout U خودداری از بازی
child's play U بچه بازی
child's play U بازی کودکان
footballers U فوتبال بازی کن
trickiness U حقه بازی
footballer U فوتبال بازی کن
Frisbee U بازی با فریزبی
doubled up U بازی دوبل
play-acted U تو بازی رفتن
fencing U ششمشیر بازی
Frisbees U بازی با فریزبی
trapze U بند بازی
gimmickry U حقه بازی
trick U شعبده بازی
rooker U یکجورکفش یخ بازی
pyrotechnic display U اتش بازی
half time U نیمه بازی
halt back U میان بازی کن
hanky panky U حقه بازی
hanky panky U روباه بازی
puppetry U عروسک بازی
hard game U بازی دشوار
puppetry U خیمه شب بازی
harlepuinade U حقه بازی
puppet show U خیمه شب بازی
headhunting U خشونت در بازی
headwork U با سر بازی کردن
hocus pocus U حقه بازی
hocus pocus U ورودحقه بازی
pugilism U بوکس بازی
half back U میان بازی کن
pyrotechny U فن اتش بازی
red tapery U قرطاس بازی
free handedness U دست بازی
free play U بازی ازاد
radial play U بازی شعاعی
radial play U بازی عرضی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com