English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
unceasing U ایست ناپذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vehicle stopping distance U مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
invulnerable U زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
immedicable U درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
stand U ایست
perisystole U ایست دل
stoppage U ایست
whoa U ایست
breathing space U ایست
halts U ایست
stayed U ایست
cessation U ایست
time out U ایست
stay U ایست
holds U ایست
hold U ایست
avast U ایست
standstil U ایست
standstill U ایست
limit stop U حد ایست
stopping U ایست
stopped U ایست
flag stop U ایست
stops U ایست
stop U ایست
stoppages U ایست
halted U ایست
halt U ایست
caesura U وقفه ایست
closer U ایست توقف
haemostasia U ایست خون
close U ایست توقف
statics U ایست شناسی
to make a stop U ایست کردن
to make a pause U ایست کردن
at pause U در حال ایست
silenced U ایست بی حرکت
suspensions U ایست تعلیق
stop element U عنصر ایست
holds U ایست نگهداری
suspension U ایست تعلیق
hold U ایست نگهداری
closest U ایست توقف
closes U ایست توقف
pausal U ایست دار
silencing U ایست بی حرکت
period U نوبت ایست
interval U ایست وقفه
periods U نوبت ایست
ceases U ایست توقف
hold water U قایق ایست
haemostasis U ایست خون
ceased U ایست توقف
whoa U ایست دادن
ceasing U ایست توقف
dynamic stop U ایست پویا
silence U ایست بی حرکت
silences U ایست بی حرکت
truce U جنگ ایست
cease U ایست توقف
truces U جنگ ایست
it is a thankless task U کاربیهوده ایست
fixism U ایست گرایی
nodal point U نقطه ایست
torpidity U حالت سستی ایست
to put to a pause U بحال ایست دراوردن
to come U بحال ایست درامدن
to heave to U بحالت ایست دراوردن
to be under ane U در حال ایست بودن
the train runs without a stop U قطار بدون ایست
stop bit U بیت ایست نما
stop bit U ذرهء ایست نما
he has a loose conduct U ادم هرزه ایست
interlude U ایست میان دو پرده
lay-bys U جایگاه ایست ایستگاه
lay-by U جایگاه ایست ایستگاه
lay by U جایگاه ایست ایستگاه
total stopping distance U طول ایست کامل
what kind of a bird is that ? U چه قسم پرنده ایست
halts U سکته ایست کردن
stopping sight distance U فاصله دید ایست
interludes U ایست میان دو پرده
hockey stop U نوعی ایست ناگهانی
fetch up U بحال ایست درامدن
halted U سکته ایست کردن
halt U سکته ایست کردن
he is a prodigy of learning U اعجوبه ایست در دانش
haemostatic U وابسته به ایست خون
ease all U درکرجی رانی ایست
avast U ایست توقف کنید
patience is a virtue U شکیبائی خوی پسندیده ایست
It is an extremely complicated problem. U مسأله بسیار پیچیده ایست
hyphen U نشان اتصال ایست درسخن
hyphens U نشان اتصال ایست درسخن
stopping sight distance U فاصله دید برای ایست
the child is a wonder U این بچه عجوبه ایست
lexigraphy U یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
to taxi to a standstill U حرکت آخر تا به ایست رسیدن [هواپیما]
menopause U بند امدن قاعدگی ایست طمث
hammock chair U صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
poetaster is pejorative word U شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
check string U ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
pausal form U دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
nowel U کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
coffins U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffin U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
appropriation U در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
abio U کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
inappeasable U ناپذیر
imperviable U نم ناپذیر
unchallenged U بحث ناپذیر
watertight U اب ناپذیر
waterproof U نم ناپذیر
waterproofs U نم ناپذیر
waterproofed U نم ناپذیر
indisciplinable U انظباط ناپذیر
indiminishable U کاهش ناپذیر
inappellable U پژوهش ناپذیر
incodensable U انقباض ناپذیر
indispansably U بطورچاره ناپذیر
incommensurable U سنجش ناپذیر
incoercible U انقباض ناپذیر
immiscible U امتزاج ناپذیر
indisributable U بخش ناپذیر
incommensurable U مقایسه ناپذیر
immiscible U امیزش ناپذیر
incorruptibly U بطورفساد ناپذیر
inalterable U تغییر ناپذیر
indecomposable U فساد ناپذیر
incompressible U فشار ناپذیر
indefeasible U فسخ ناپذیر
indefeasible U بطلان ناپذیر
incompressible U تراکم ناپذیر
incommutably U تبدیل ناپذیر
indefectible U خلل ناپذیر
incommutable U تخفیف ناپذیر
incommutable U استحاله ناپذیر
imperviable U سرایت ناپذیر
impenitent U توبه ناپذیر
impartible U بخش ناپذیر
immitigable U تخفیف ناپذیر
inappealable U پژوهش ناپذیر
inconvertible U مبادله ناپذیر
indubious U تردید ناپذیر
inexecutable <adj.> U انجام ناپذیر
unfeasible <adj.> U انجام ناپذیر
sure-fire U شکست ناپذیر
waterproof wire U سیم نم ناپذیر
water proof U رطوبت ناپذیر
unchallenged U انکار ناپذیر
untouchability U لمس ناپذیر
unsearchable U کاوش ناپذیر
unobjectionable U اعتراض ناپذیر
uninflammable U اشتعال ناپذیر
undecidable U تصمیم ناپذیر
impracticable <adj.> U انجام ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.> U تحمل ناپذیر
unalterable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.> U اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.> U اجتناب ناپذیر
inalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
absolute <adj.> U اجتناب ناپذیر
unconquerable U تسخیر ناپذیر
unchangeable U تغییر ناپذیر
unappeasable U استمالت ناپذیر
irrecoverably U بطوراصلاح ناپذیر
irrecoverable U جبران ناپذیر
irrecocilably U بطوروفق ناپذیر
ireversible U تغییر ناپذیر
invariant U تغییر ناپذیر
intangibly U بطورلمس ناپذیر
insusceptible U تایید ناپذیر
insol U انحلال ناپذیر
inscrvtable U تفحص ناپذیر
inirritable U تحریک ناپذیر
infrangible U تجزیه ناپذیر
inextinguishably U بطورتسکین ناپذیر
inexplorable U کاوش ناپذیر
inexhaustibly U بطورپایان ناپذیر
irremissible U اغماض ناپذیر
irresistable U مقاومت ناپذیر
unappealabe U پژوهش ناپذیر
stainless U زنگ ناپذیر
spanless U پیمایش ناپذیر
sateless U سیری ناپذیر
remediless U درمان ناپذیر
raintight U باران ناپذیر
uncomputable U محاسبه ناپذیر
nonsuperimposable U انطباق ناپذیر
non descript U تشریح ناپذیر
non descript U وصف ناپذیر
nanoaddressable U نشانی ناپذیر
joiner door U دربهای اب ناپذیر
irriversible U برگشت ناپذیر
irresolvable U تجزیه ناپذیر
inexcitable U هیجان ناپذیر
interminable U پایان ناپذیر
inalienable U بیع ناپذیر
unanswerable U تکذیب ناپذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com