Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
end of transmission
U
انتهای مخابره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
end of transmission block
U
انتهای بلاک مخابره
eot
U
maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
etb
U
انتهای بلاک مخابره
Other Matches
analog transmission
U
انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
vertical
U
سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
serial transmission
U
مخابره سری مخابره نوبتی
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
service message
U
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
lappets
U
[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
word
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
transmissions
U
مخابره
traffic
U
مخابره
message line
U
خط مخابره
traffics
U
مخابره
trafficking
U
مخابره
trafficked
U
مخابره
communication
U
مخابره
despatch
U
مخابره
message
U
مخابره
messages
U
مخابره
traffick
U
مخابره
transmission
U
مخابره
telegraphed
U
مخابره تلگرافی
telegraphs
U
مخابره تلگرافی
dispateh
U
مخابره کردن
telegrams
U
مخابره تلگرافی
telegraph
U
مخابره تلگرافی
flag hoist
U
مخابره با پرچم
telegraphing
U
مخابره تلگرافی
data communication
U
مخابره داده ها
signalled
U
مخابره کردن
duplex transmission
U
مخابره دورشتهای
signaled
U
مخابره کردن
signal
U
مخابره کردن
digital transmission
U
مخابره دیجیتال
duplex transmission
U
مخابره دو رشتهای
squawk
U
مخابره کردن
data transmission
U
مخابره داده
squawked
U
مخابره کردن
data transmission
U
مخابره داده ها
squawks
U
مخابره کردن
boat call
U
مخابره با قایق
asynchronous transmission
U
مخابره غیرهمزمان
asynchronous transmission
U
مخابره ناهمگام
flags
U
پرچم مخابره
flag
U
پرچم مخابره
analog transmission
U
مخابره قیاسی
communicating
U
مخابره کردن
transmission
U
مخابره مخابرات
serial tranmission
U
مخابره نوبتی
signal bridge
U
پل مخابره ناو
simplex transmission
U
مخابره ساده
transmission
U
مخابره کردن
synchronous transmission
U
مخابره همگام
synchronous transmission
U
مخابره همزمان
telegraphic message
U
مخابره تلگرافی
transmission error
U
خطای مخابره
transmission rate
U
نرخ مخابره
transmission rate
U
سرعت مخابره
transmission security
U
تامین مخابره
transmittal
U
ارسال مخابره
transmittance
U
ارسال مخابره
transmittancy
U
ارسال مخابره
wirable
U
قابل مخابره
satellite communications
U
مخابره ماهوارهای
transmissions
U
مخابره مخابرات
retransmission
U
مخابره مجدد
syncheronous communications
U
مخابره همزمان
neutral transmission
U
مخابره خنثی
visual communication
U
مخابره بصری
parallel transmission
U
مخابره موازی
polar transmission
U
مخابره قطبی
wire
U
مخابره کردن
transmissions
U
مخابره کردن
telegram
U
مخابره تلگرافی
wires
U
مخابره کردن
radios
U
با بی سیم مخابره کردن
radiogram
U
مخابره پیام با بی سیم
radioing
U
با بی سیم مخابره کردن
radiograms
U
مخابره پیام با بی سیم
radioed
U
با بی سیم مخابره کردن
jams
U
مانع مخابره شدن
semaphore
U
مخابره با پرچم دستی
jam
U
مانع مخابره شدن
semaphore
U
مخابره بوسیله پرچم
jammed
U
مانع مخابره شدن
radio
U
با بی سیم مخابره کردن
aerogram
U
مخابره با تلگراف بی سیم
despatches
U
مخابره کردن ارسال
half duplex transmission
U
مخابره دو نیم رشتهای
radiotelegram
U
مخابره تلگراف بیسیم
retransmit
U
دوباره مخابره کردن
dispatched
U
مخابره کردن ارسال
despatching
U
مخابره کردن ارسال
start stop transmission
U
مخابره قطع و وصلی
transmitted data
U
دادههای مخابره شده
helio
U
ایینه مخابره پیام
dispatches
U
مخابره کردن ارسال
despatched
U
مخابره کردن ارسال
multiplex
U
تسهیم مخابره ترکیبی
dispatch
U
مخابره کردن ارسال
toll call
U
مخابره تلفنی خارج شهری
alphabet code flag
U
پرده مخابره حروف یا اعداد
heliographic
U
مربوط به مخابره تلگراف افتابی
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
signalled
U
مخابره کردن علامت دادن
intercoms
U
دستگاه مخابره داخل ساختمان
wigwag
U
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
toll calls
U
مخابره تلفنی خارج شهری
blinker yardarm
U
چراغ مخابره دکل کشتی
signal
U
مخابره کردن علامت دادن
intercom
U
دستگاه مخابره داخل ساختمان
signaled
U
مخابره کردن علامت دادن
squawk box
U
دستگاه مخابره داخلی ناو
intercommunication
U
رابطه یا مخابره بین چند مرکز
telephoto
U
دستگاه مخابره عکس ازمسافات دور
walkie-talkies
U
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
walkie-talkie
U
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
wirelesses
U
بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wireless
U
بابی سیم تلگراف مخابره کردن
walkie talkie
U
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
phototelegraphyt
U
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
procedure word
U
کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
radio procedures
U
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
nancy
U
سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
datacom
U
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
open code
U
سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
multiplex telegraphy
U
دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
logic seeking
U
انتهای خط وط
end of line
U
انتهای خط
rear court
U
انتهای زمین
end of form
U
انتهای ورقه
end of file
U
انتهای فایل
end of file
U
انتهای پرونده
end of message
U
انتهای پیام
depth
U
انتهای پرز
cable tail
U
انتهای سیم
end of line
U
انتهای سطر
cow's tail
U
انتهای طناب
end of massage
U
انتهای پیام
loose ends
U
انتهای شل هرچیزی
loose ends
U
انتهای تاریانخ
loose end
U
انتهای شل هرچیزی
loose end
U
انتهای تاریانخ
end of volume
U
انتهای جلد
pipehead
U
انتهای خط لوله
end of reel
U
انتهای حلقه
dead burned
U
انتهای اشتعال
end of record
U
انتهای مدرک
end of medium
U
انتهای رسانه
batang son
U
انتهای کف دست
bitter end
U
انتهای درد
drill tang
انتهای مته
baseline
U
خط انتهای زمین
returns
U
نشانههای انتهای خط
returning
U
نشانههای انتهای خط
baselines
U
خط انتهای زمین
fluke
U
انتهای دم نهنگ
returned
U
نشانههای انتهای خط
flukes
U
انتهای دم نهنگ
return
U
نشانههای انتهای خط
modem
U
دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
baseliner
U
بازیگر انتهای زمین
end of data marker
U
نشانگر انتهای داده ها
riblet
U
انتهای دنده گوسفند
cabled
U
اتصال در انتهای کامل
end of file mark
U
نشان انتهای پرونده
end of job card
U
کارت انتهای کار
finish
U
انتهای فرآیند یا تابع
saphead
U
انتهای نقب نظامی
thereis no end to it
U
انتهای برای ان نیست
backstop
U
حصار انتهای زمین
cable
U
اتصال در انتهای کامل
sinks
U
دریافت انتهای خط ارتباتی
swan neck
U
انتهای خمیده لوله
sink
U
دریافت انتهای خط ارتباتی
head
U
انتهای میز بیلیارد
loop
U
درو در انتهای خرک
looped
U
درو در انتهای خرک
baseline
U
خط انتهای زمین تنیس
baseline
U
خط انتهای زمین والیبال
baselines
U
خط انتهای زمین تنیس
baselines
U
خط انتهای زمین والیبال
loops
U
درو در انتهای خرک
formee
U
دارای انتهای مربع
end
U
کد نشان دهنده انتهای خط
flip turn
U
برگشت انتهای استخر
ends
U
کد نشان دهنده انتهای خط
nock
U
شکاف انتهای کمان
eom
U
انتهای پیام essage
ended
U
کد نشان دهنده انتهای خط
palmate
U
دارای انتهای پهن
finishes
U
انتهای فرآیند یا تابع
ST connector
U
اتصالی در انتهای فیبرنوری
furnace discharged end
U
انتهای تخلیه کوره
end of tape marker
U
علامت انتهای نوار
end of tape marker
U
نشانگر انتهای نوار
end of tape mark
U
نشان انتهای نوار
departure end
U
انتهای محوطه دویدن هواپیما
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com